–
لحظاتی بعد در حالی که دوتایی مون روی تخت بودیم حالت صمیمانه تری نسبت به هم داشتیم . دیگه بین تن من و اون هیچ فاصله ای نبود -اوووووفففففف هوتن کوسسسسسم کوسسسسسم هنوزم می خاره .. من چقدر پررو شدم . خیلی بد شدم نباید این جوری باشم -اتفاقا حالا که این جوری شدی خیلی خوب شدی و خیلی منطقی همراه با احساس و عشقت . احساس یک زن که شجاعانه داره تابو شکنی می کنه . می دونه که از زندگی چی می خواد . از بدنش چی می خواد و باز هم شجاعانه به سوی خواسته هاش میره و با شکستن سد های اجتماعی اون نیاز هاشو تامین می کنه .-آخخخخخخ نهههههه هوتن هوتن .. تو چه قشنگ حرف می زنی .. اگه بخوای از این حرفا پیش بقیه خانوما بزنی جفت گوشاتو می برم . -انوشه تو که این قدر هات و داغ و حشری هستی …-نگو نگو حالا تو رو پیدا کردم .. فقط تو .. تو هم باید فقط مال من باشی -چطور خانوم خوشگله تو می تونی فقط مال من باشی که من مال تو باشم ;/; -بدجنس تو داری بایک زن شوهر دار سکس می کنی .. درکم کن عزیزم . هنوز هیچی نشده قهر نکن . خواهش می کنم درکم کن . دوستم داشته باش . -دوستت دارم . دوستت دارم . اگه دوستت نمی داشتم که این جور با هیجان و عشق نمیومدم طرفت . حالا بذار کوسمونو بخوریم که خیلی عقب افتادیم . . دستای انوشه رفته بود رو سینه هاش .. منم سرمو لاپاش و روی کوس خیسش حرکت می دادم . حس کردم تنش داره می لرزه .. نباید سردش شده باشه بدنش از هوس داشت می لرزید . -هوتن من می خوام .. اونو بذارش رو کوسم زود باش .. زود باش .. .می خوام بغلم کنی ازم لذت ببری . باهام عشق کنی -من همین حالاشم دارم ازت لذت می برم .. دیگه نتونستم بیشتر از این در انتظارش بذارم . به اندازه کافی برشته اش کرده بود م. حالا وقتش بود که انوشه کباب شده رو بذارم زیر دندونام و ازش مزه بگیرم .. -هوتن جون درکم می کنی ;/;نمیگی که این زن با این که شوهر داره چقدر پرروست ;/; -نه واسه چی این حرفو بزنم . واسه چی . اولا احساس تو رو درک می کنم و از طرفی منم درس روان شناسی خوندم و می دونم چی به چیه . . رو خانوم دبیر خوشگلم سوار شده در حالی که تو چشاش نگاه می کردم سر کیرمو گذاشته بودم وسط کوسش ..-آهههههه هوتن .. داری دلمو می بری ;/; من سوختم .. -این همون انوشه ای بود که ناز داشت ;/; -بد جنس !من کجا ناز داشتم . باید حالتو می گرفتم این قدر راحت تسلیمت نمی شدم تا حالا هر چی که دلت خواست نگی .. -می خوای تنبیهم کن کوستو به من نده . من به خاطر عشقی که به تو دارم قبول می کنم -یعنی تو این قدر خوبی ;/; منو به خاطر خودم می خوای ;/; مردا این قدر بد جنس و پدر سوخته هستن که ما زنا رو فقط واسه همین چیزا دوست دارن . همین که خودشونو ار ضا کردند دیگه تموم شد رفت .. -ببینم انوشه جون مگه چند تا مرد تو زندگیت بوده .. در حالیکه با دستاش صورت و موهامو نوازش می کرد گفت می خوای باور کن می خوای باور نکن بعد از شوهرم تو اولین مرد زندگیم هستی که این جور باهاش رابطه دارم . منظورم یه مرد غریبه ولی آشنا تر از هر آشنایی . دستاشو دو طرف صورتم نگه داشته بود و همزمان با اون لبام رو لباش قرار گرفت وکیرم لبه های کوس کوچولو و تپلشو به دو طرف باز کرد . کیرم می رفت تا با بوسیدن کوسی دیگه راهشو برای بوسه های عمقی تری باز کنه .. . انوشه مثل آدمی که بهش داروی بیهوشی تزریق کرده باشن از حال رفته بود . می دونم که وجود کیرمو توی کوسش حس می کرد . خودمو سبک تر کردم تا تن خوشگلش درد نگیره . عین یه ماهی .. پری دریایی .. نرم و سفید . لبای خوشگلشو شکار لبهای خودم کردم . سرشو چند بار از این طرف به اون طرف حرکت داد . ولی دیگه اونو زیر بدن خودم خوب جا انداخته بودم . لبامو از رو لبش برداشته تا بتونم اون لحظاتی رو که کیرمو فرو می کنم توی کوس ناز و تپل و کوچولوی انوشه به خوبی ببینم . -هوتن دیگه منو نمی بوسی ;/; چقدر بهم حال می داد . فکر می کردم رو ابر ها دارم پرواز می کنم -چرا عزیزم تا هر وقت که دلت بخواد می بوسمت .. تا اون سر دنیا .. تا هر موقع که لبای داغ و تشنه ات لبای تشنه منو بخواد -پس اگه هر دو تا تشنه باشیم چه جوری همو سیراب کنیم ;/; -وقتی دو تا چشمه داغ و جوشان به هم بچسبن هر چی آب عشق در وجودشون سر باز می کنه و اونا رو می سوزونه -میشه سیراب شد ;/; -آره وقتی که خنک شیم -هوتن جون من که تا اون سر دنیا تا ابد همین جور زیر کیر تو در حال سوختنم . حالا بهم بگو چی گیر آوردی که زل زدی و چش ازش نمی گیری و به خاطرش دیگه منو نمی بوسی . -اگه بدونی وقتی کیر کلفت من لبه ها و چاک کوستو باز ترش می کنه و میره اون داخل و بر می گرده چه صحنه هوس انگیز و جذابی درست میشه -هوتن نگو دلمو بردی . پس من چی ;/; -عزیزم یه خورده سرتو بالا بیار تا بتونی خوب ببینی … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی