داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

حیف شد

سلام
اين خاطره كه براتون ميگم برايه4 سال پيشه!اسم مستعار من شهرامه و الان 22 سالمه.
4سالو نيمه پيش بود كه با چت كردن خودمو خفه ميكردم.نبود روزي كه كمه كم از چند نفر شماره نگيرم1تو يكي از همين روزا با مرضیه اشنا شدم.بعد از دو هفته با هم قرار گذاشتيمو رفتم به ديدينش!ازش خوشم اومد و رابطه مو باهاش ادامه دادم تا به خودم اومدمو ديديم دارم 18 ماه فقط با مرضیه رفاقت ميكنم.مرضیه از اين دخترايه چادري بود كه حتي دست به ابرذو و صورتش هم نميزد.حسابي منو نمازخون كرده بودو تريپ مذهبي برام برداشته بود.در ضمن مادرش هم حافظ قران بود.همو خيلي دوس داشتيمو با هم حسابي صفا ميكرديم تا كار به جايي رسيد كه حرف ازدواج پيش اومدو من اونو به خانواده ام نشون دادم اونا هم منو تهديد به بيرون كردن از خونه كردن!
بعد از اين درخواست مرضیه بامن حسايس حال كردو تريپ سكسمون از اين جا شرو شد!
هر باري كه باهاش ميرفتم بيرون يه كاره سكسي جديد ميكردم.از بغل كردن گرفته تا مالوندن1يه روز كه داشتيم با هم لاس ميزديمو پستوناشو ميماليدم پليس مارو خفت كرد.بعد از كلي گريه و زاري و خايه مالي ولمون كردن.منم مرضیه رو به بهونه ي استراحت بردم خونمون كه از شانس من اون روز خالي بود!اما ميدونستم اگه همين اوله كاري بكنمش ديگه عمران بياد سمتم واسه همين با چندتا لبو و بغل كارو تموم كردمو رسوندمش خونشون.بعد از اون ديگه كلي باهام حال كردو از هفت روز هفته 2 روز خونه ما بود.اخري سرييا گير داده بود بيا سكسمونو كامل كنيم اما من گفتم دوس دارم اولين حالمونو تو شب زفاف بكنيم.بعد از اون حرف من ديگه مرضیه اون ادمه هميشگي نبود و نشد!
يه روز كه گوشيه مرضیه دستم بود چند تا فيلم و سوپر تو گوشيش ديديم و حسابي قاطي كردم و باهاش بحثم شد.اونم گفت تو سنه بلوغه و از اين حرفا!فردايه همون روز رفتم تو اس ام اساش كه چند تا اس سكسي از يه شماره غريبه توش ديديم ولي بهش نگفتم!تو اساش قرار شده بود مرضیه فردا بره پيشه طرف ساعت 7 اونم.منم فرداش قايمكي رفتمو ديديم بعله مرضیه خانومه چادري ما رسمن جنده شده!بعد از اون باهاش بهم زدمو خودم ازش جدا كردم تا نيمه شعبان امسال كه ازدواج كردم با دختر خالم.يه هفته بعد از ازدواج كه با زنم رفته بوديم پارك ابو اتش ديدم كه بعله مرضیه خانوم مثله جنده ها تريپ زده و داره با پسرا ميلاسه.
زنمو به يه بهانه پيچوندمو رفتم پيشه مرضیه!چيزو رو كه ميديديم باور نميكردم.مرضیه اي كه عاشقش بودم يه زماني خيلي راحت بهم جايه جواب سلام گفت مكان با خودته يا نه؟
اون حتي منو نشناخت.منم هيچي نگفتمو برگشتم پيشه زنم!موقع برگشتن اين قدر افكارم پريشون بود كه نزديك بود چندباري بزنم يكي رو كوس پر كنم!
اينجا بود كه فهميدم چقد خدا دوسم داره!به شما دوستايه گلم هم ميگم تورو خدا مواظب ايندتون باشين.هيچ وقت جوگير نشينو به هر دختري اعتماد كنين!
درست داستانه من جنبه سكسي زيادي نداشت اما اميد وارم خوشتون بياد.
باي

نوشته: شهرام

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها