داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

حقیقت یا شجاعت

سلام من یه پسره 14 ساله ام که واقعا خوشحالی بقیه رو میخواد حتی راضیه زیر بار تحقیر بره ولی کسی ناراحت نشه داستان از اینجا شروع میشه که خانواده عمویم که سه دختر قدونیم قد داره برای تعطیلات عید میان خونمون …راستش من رو بگید خیلی دلم میخواست خوش بگزرونیم.بخواطر همین سوتی های متنوعه و زیاد و حساسی می دادم.دختر بزرگ عموم نامزد داره و زیاد اهل کارای بد نیست.اون با نامزدش یه روز رفتن بیرون که به علت وجود ترافیک دیر رسیده بودن خونه.زن عموم که خیلی حساسه نزدیک یه 60 بار به دخترش زنگ زد.دختر دوم عموم 18 یا 19 سالشه که نمیدونم چی بگم …از بی حجابیش،از بی جنبه گیش،از قرتی بازی هاش از این هر وقت میخواد بره دستشویی مو هاشو سشوار میکشه از اینکه… به قول شاعره از چی بگم? اون از سوتی های من سو استفاده میکرد و تو تمام فامیل پخش میکرد. دختر سوم عموم 14یا15 سالشه.اون ادم مذهبی و با شعوریه ولی پیرو فرمایشات حضرت دختر دومه. عموم از اونجایی که خیلی خوش میل بود یه پسر هم داشت.که هی با رادرم دور بازی های کامپیوتریه.اون 8 سالشه.یه شب بعد از هزاران سوتی از دستی، من رفتم نشستم پیش دختر دوم و سوم .بازی حقیقت یا شجاعت بازیه قشنگیه.نوبت من رسید من حقیقت رو انتخاب کردم قرار شد دختر دوم که بامن راحت تر بود ازم یه سوال بپرسه.اون توی گوشیش به انگلیسی نوشت که جی اف داری?من نمیتونستم دروغ بگم و از دهنم پرید بیرون گفتم:اره .سوال بعد رو من ازش پرسیدم.گفتم تو بی اف داری?اون هم که دیده بود من گفتم اره گفت اره.خب بهتره وارد جزعیات نشیم شب همون وقت وقتی رفتیم تو رختخواب بخوابیم من و اون شده بودیم یه هم درد .اون از من سوال میپرسید من از اون.بعد هم چند تا جک سکسی نمونه براش فرستادم که تا فرا شبش داشت میخندید.خلاصه من از فرداش به فکر سوتی های سکسی بودم.سوتی هایی میدادم در حد تیم ملی.شب اون روز بحث یکی از سوتی های کوچیک دختر عمو دومیم که گفته بود نشونت میدم رو باز کردیم .رسید به جایی که گفت امشب بریم ت و دستشویی بیرونی با هم حال کنیم.من اول ترسیدم که بره لو بده بع د رفتم توی دستشویی داخلی و شروع به فکر کردن کردم اون به من گفته بود اگه تخم داری بیا منم که میخواستم روشو کم کنم گفتم باید برم. بعد فکر کردم با خودم گفتم این هر چه قدر هم احلش باشه در این صورت نیس من قبلا هم از این گول ها خورده بودم و تجربه کردم گفتم من میرم اگه نیومد فوقش با دو تا تیکه کوچیک و دو تا سوتی جمعش میکنم ._من اصلاسکس با فامیل نزدیک رو دوست نداشتم …خلاصه رفتم دستشویی دیدم نیومد برگشتم دیدم پیام داده تو واقعا درباره من چی فکر کردی اون فکر میکرد که من اون رو جنده فرض میکنم.خلاصه دیدم هر طور میشد جمع نشد بعد خودمو لو دادم گفتم تو که به من میگی بی غیرت خودتو چی میگی-اون دختربی حجابی بود و من هم جلوی خودمو میگرفتم و فقط یه چیز میگفتم:بزارین حال کنه
ازتون میخوام رفتار دو تامون رو توصیف کنید. ازتون میخوام منو که بخواط این که داستانم زیاد سکسی نبود متل بقیه داستان ام ببخشید
مرسی که وقت گذاشتید و اینو خوندید. .

نوشته: حقیقت

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها