سلام
این داستانی که میخوام بگم کوتاست ولی گفتم بگم و نظر شمارو بدونم
تازگیا حس میکنم دوست صمیمیم روم نظر داره .
قضیه از جایی شروع میشه که من رفیقم تازگیا باهم رفتیم استخر رفتیم همه چی عادی بود رفتیم داخل آبو یکم شنا کردی بعد رفتیم سونا بخار
بعد پنج دقیقه رفیقم گفت بیا من ماساژت بدم گفت بخواب و من خوابیدم
بعد یهویی دیدم نشست رو کونم و شروع کرد به ماساژ دادن گردن و پشتم
تا اینکه رسید به کونم شروع کرد به ماساژ دادن لپایه کونم ولی کاری که میکرد ماساژ نبود اون هی با دستاش لپایه کونمو بالا پایین میکرد جوری که میلرزید(تعریف نباشه من باسن بزرگی دارم)بهش گفتم که داری چیکار میکنی گفت هیچی و اینا ول کرد.
بعد گذشت و تا اینکه موقع رفتن شدو منو رفیقم رفتیم دوش بگیریم که حاضر بشیم و از اون جایی که استخر خیلی شلوغ بود میگفتن هر دوش دو نفر برن و حموما هم کوچیک بود من زیر دوش داشتم صورتمو میشستم که رفیقم به هوایه ریختن مایه هی خودشو به من میمالوند و محکم کیرشو میزد به کونم من چشمام بسته بود که باز کردمو دیدم رفیقم مایوشو در آورده و داره خودشو میشوره گفتم داری چیکار میکنی بپوش زشته هستو اینا گفت زشا چیه ما ده ساله رفیقیم داشت کیرشو می شست (عجب کیره خوشمزه ای بود) بعد منم عادت دارم همیشه بعد استخر زیر دوش شرتمو در میارم که همه جامو بشورم بعد به رفیقم گفتم برو بیرون اون گفت که من هنوز کارم تموم نشده تو بکش پایین من نگاه نمیکنم خلاصه من کشیدم پایینو از پشت می فهمیدم که داره کونمو دید میزنه تموم شده ما رفتیم لباس پوشیدمو تو راه برگشت هی حرفایه تحریک آمیز به من میزد که من حشریمو کیرت داره شلوارمو جر میده اینجا تا رسیدیم به خونه و راهامون جدا شد از اون روز هنوز بهم پیام نداده
نوشته: باسن طلا