جنده سن بالا

سنم 35 سالی میشد.نه قیافه قشنگی دارم.نه هیکل ناز.نه پول خوبی که کسی بیاد طرفم.خلاصه هیچ نداشتیم.یه حقوقی داشتم که اونم بدرد اب و برق خونه میخورد.سنم داشت میرفت بالا و زن ما شده بود ماهواره.تا کانال سوپرش قطع میشد ما هم میشدیم عین امشی زده ها.گریه میکردم تا صبح بشه دوستمون بیادو کاری واسه ما کنه.
بگذریم.با یک زنی اشنا شدیم که تو یکی از شهر های جنوبی شرکت خدماتی داشت.یه چندتایی اقا و خانم تو دفترش کار میرکردند.کارشون هم نظافت و انجام کارهای خونه بود.
یه روزی از ما پرسید چرا زن نمیگیری؟
ما هم مشکلاتی رو زدیم به همو دادیم تحویل ای زن بدبخت .
کم کم رومون تو رو هم باز شد و ما به شگفتیم ارزومه یه زنی بگیرم سنش بالا باشه.میدونستم مخ کم سن و سال با این قیافه کیریمون نمیشه بزنیم.شادی این خانم یکی از کارکناشو بده به ما یه چند روزی بلاسیمو بیخیال شیم.
گذشت و گذشت تا اینکه ای خانم به من زنگی زد.گفت یه زنی سراغ داره حدود 50 سال و کمک خرجی میخواد.میخواد کسی رو سرش باشه.حاضری با هم اشنا شید؟
منم با کمال میل قبول کردم.موعد فرا رسید و ما رفتیم تو دفتر حاج خانم برای دیدن دوست زن ما.خلاصه یکی نشسته بود چشاتون روز بد نبینه.مجبور بودیم دیگه
یا ای یا دیگه باید کیرمو میکردم تو سوکت ماهواره
من و زنه زدیم بیرون وشروع کردیم تا اون زنه قدم زدن.باورتون نمیشه.
چنان واسم ناز میکرد که نگو.اینگاری اینم میخواست بهم کوس نده
بهش گفتم صیغه شدی؟
گفت یه بار
میدونستم برسه فردا نه فقط بهم کوس نمیده بلکه اسمشو هم عوض میکنه
یه زنگی زدیم به دامادمون گفتم مهمون دارم.یکی از دوستام اومده شهر و میخوام بیارمش خونتون.1 ساعتی خواهرمو بفرس جایی تا این دوستمون رو بفرستیم بره.
ای دومادمون فکر همه چیز میکرد اللا من بخوام کوس بیارم.
یه نیم ساعتی تو کوچه ها گشتیم و دامادمون زنگ زد چرا نیومدی.
گفتم کلید رو بزار زیر منبع اب من میبرم.داشتم از دور میپاییدموش تا دیدم با ماشین رفتن
ما اونو بردیم تو خونه
بردیمشو زنه نشست گوشه اتاق
گفتم مشغول بشیم؟
گفت مشغول چی؟
گفتم نمیخوای بهم بدی؟
گفت اصلا.مگه من اینکارم.تا خواست بلند بشه گرفتمش.
گفت زنگ میزنم به خانم فلانی
کللی التماس کردیم تا نشست.
لاکردار وقت داشت مثل تیر میگذشت
بهش وعده پول دادم.گفتم 100 میدم.قبول نکرد
200
قبول نکرد
تا رسیدم به 500 قبول کرد و اونم به شرطی که همین شب بهش بدم

ما هم راضی شدیم
شلوارو دادیم پایین.عجب کسی بود.
یا من کوس ندیده بودم تا واقعن کوس خوبی بود
ما کیرمونو در اوردیم و کردیم داخلش
گفتم داخله؟
گفت اره
بی پدر کوس که نه کوس بود.واشر کاربرات بود.فکر کنم پام از کف میتونست بره توش
چند باری تلمبه زدیم ابمون اومد

بلند شدیم خودمون رو خشک کردیم و رفت بیرون
گفت پول بده
گفتم 50 بیشتر دارم
تا میخورم فحش داد.از مادر بدبختمون گرفته تا جد اندر جد ندیده و نبیده ما.ولی اروم فحش میداد.
راه افتاد رفت طرف همون دفتر خانمه
اون خانمه دیگه تو دفترش رام نمیده.پیش میاد دیگه

نوشته:‌ ؟