داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

جراحی سرپایی مامان

جریان از اون جا شروع شد که می دیدم هر وقت که پدر و خواهرم خونه نیستند مادرم خودشو خیلی سکسی کرده و می خواد پیش من جلب توجه کنه . من تنها پسرش بودم و خیلی هم خوش تیپ و تازه هم از سر بازی اومده و بیکار هم بودم . خواهرم دبیرستان درس می خوند . بیشتر وقتا صبحها من و مامان تنها بودیم .  مادر من چهل و دو سه سالش بود و من بیست و یک سال داشتم . مادرم زیاد خوشگل نبود ولی جذاب و خوش اندام با سینه هایی به سایز هفتاد و پنج و باسنی که  ترجیح می دادم اونو توی بغلم بگیرم تا کون جنیفر لوپز رو . بابا  دوازده  سال ازش بزرگ تر بود . یادم میاد وقتی که بچه بودم همش بر سر سرد مزاجی بابا دعوا بود . اون وقتا که چیزی حالیم نمی شد ولی حالا که بهش فکر می کنم می بینم موضوع از چه قرار بود . ولی تا اونجایی که می دونم مامان زن نجیب و پاکدامنی بود و هر گز به بیراهه نرفت . ولی تازگیها حس می کردم که فیلمهای سکسی می بینه . داستانهای سکسی هم می خونه . از اونجایی که وضعمون خوب بود اکثرا برای کارای معمولی خونه کار گر می گرفت و سعی می کرد بیشتر به دنبال الکی خوشهای کامپیوتری و ماهواره ای باشه . اولش زیاد برام مهم نبود ولی وقتی که معتاد خوندن داستانهای سکسی شدم حس کردم که  که این رویا زیاد دور از واقعیت هم نمی تونه باشه که آتیش مامان شراره رو خاموش کنم . حتی یه بار هم کامپیوترشو دیدم و از اونجایی که نمی دونست هیستوری چیه متوجه شدم که داستانهای حشری کننده هم می خونه . از اون به بعد بود که در غیاب پدر و خواهرم منم سعی می کردم خیلی فانتزی باشم . جالب این جا بود که نزدیک ظهر که می شد دو تایی مون دوباره به همون وضعیت عادی بر می گشتیم . یه بار هم اونو دیدم که در اتاقش نیم بازه و لخت روی تخت افتاده و داره با خودش ور میره .. دیگه دوست داشتم این یه تیکه رو بیفتم روش و بهش حمله کنم . چشاشو به سقف دو خته بود ناله می کرد . لپ تاب هم کنارش روشن بود . حدس می زدم که داره یک فیلم سکسی می بینه . یک خیار و یک موز هم دم دستش بود . نمی دونستم موز به اون کوچیکی چه به کار کس مامان میاد . کیر من چند سانتی رو بزرگ تر از موز بود و حتی کلفت نشون می داد . .. همون دم در به دیدن  مامان سکسی جلق زده آب کیرمو توی دستم خالی کرده و موقتا آروم شدم ولی می دونستم حداکثر نیم ساعت دیگه همون حالت به من دست میده . ده دقیقه بعد صدای جیغی شنیدم .. رفتم توی اتاق . دیدم مامان نیمه لخت افتاده . نیمه لخت که چه عرض کنم . فقط یه پارچه انداخته بود رو پاهاش که کسش معلوم نشه -مهران مهران جون دستم به دامنت . من بیچاره شدم آبروم رفت . منو ببر  به یک دکتر زنان . -چی شده .. دارم عفونی میشم . حس می کنم سنگین هستم . نمی تونم . یه آمبولانسی ماشینی بیار .. -مامان بگو چی شده . -خجالت می کشم . پسرمی وسط پام می خارید رفتم با موز خارشش بزنم سر خورد رفت اون داخل خواستم بکشمش بیرون نصفش گیر کرد . نمی تونم در بیارم نمی دونم کجا رفته . .. با خودم گفتم پس ما مردا خیلی شانس میاریم که کیر ما اون داخل گیر نمی کنه . -مامان اجازه هست من یه دیدی بزنم . شراره جون این حرفت عجیبه موز چه جوری نصفش گیر می کنه که پوستش هم پاره میشه و نصف کامل میره داخل . عجیبه -روم نمیشه . من دارم عفونی میشم . پدرت منو می کشه .. پارچه رو از رو پای مادر کنار دادم . فداش بشم چه کس سفید و درشتی داشت . تپل و گنده . حتما گشاد هم بود . منو به یاد خربزه کوچولو مینداخت . ولی کیر سانتی من خوراک خوبی براش بود . لبه های کسشو به دو طرف باز کردم . . دیدم که موز کوچولو درسته رفته توی کس مامان . هول کرده بود . می تونستم با یه دقت کوچولو درش بیارم ولی خواستم باهاش حال کنم . -مامان این کارایی رو که دارم می کنم برای راحتی و نجات توست . من باید از پشت چاک وسط بدنت رو به طرف خودم حرکت بدم که موز به طرف بالا حرکت کنه . از پشت به کونش دست می کشیدم و از جلو با کسش ور می رفتم -آهههههه آههههههه -چیه مامان درد داری ;/; -نههههه نههههههه مهران اگه مطمئنی که موز سالم میاد بیرون عجله نکن اگه عجله کنی ممکنه یه تیکه از مغزش اون داخل گیر کنه .. -حواسم هست .. -اوووووففففف .. نههههههه .. -مامان چیه .. -هیچی خوشم میاد از این که فکرت رسید که این جوری درش بیاری . موز رو بالاخره از کسش در آوردم -اون داشت حال می کرد و منم همین طور . به اندازه کافی به چوچوله هاش دست زده بودم و حالا هم که موز رو در آورده بودم ول کن نبودم .دیگه به روش نیاوردم که تو گفتی موز نصفه رفت و این که درسته بود .این ده سانت هم نمیشه . این موز رو دیگه از کجا گیر آوردی .  کف دستمو گذاشته بودم رو کس مامان و اونو می گردوندم . کسش خیلی خیس کرده بود . -مامان درد داری -نهههههههه -ولی باید ضد عفونی شی .. بهم آدرس داد و براش خمیر ضد عفونی کننده مخصوص واژن یا همون کس رو پیدا کردم . اون لوله پلاستیکی فشاری مخصوص خمیر ریزی توی کس رو قایم کردم -مهران من چه جوری حالا اون داخلو ضد عفونی کنم -داخل کسو میگی ;/; -بی ادب نشو . -یه فکری دارم .. -چیه عزیزم امروز هر فکری که کردی مفید یوده . شلوارمو کشیدم پایین و کیر کلفت و درازمو نشونش دادم . هوش از سرش پرید -بی تر بیت بی شعور این چیه که نشونم میدی ولی صداشو آورد پایین تر حس کرد که نباید زیاد باهام بپیچه . -مامان من کیرمو با صابون می شورم . خمیر رو می مالم دور کیرم و می فرستم توی کست . البته کیرم باید همون داخل بمونه که یه لحظاتی این خمیر یا پماد اون داخل حل شه .. آخخخخخخ فکر اینجاشو نکرده بودم . درسته که من یک ساعت پیش به دیدن کس و کون مامان جق زده آبمو خالی کرده بودم ولی اگه کیرمو ثابت توی کسش نگه می داشتم آبم خالی می شد . ولی یادم اومد که مامان سر لوله رحمشو بعد از زایمان محبوبه بسته . ولی .. خیلی حال میده .. -مامان این بابت در مانه . ناراحت نباش . دیدی که تا حالا چطور کار ها موفقیت آمیز پیش رفت . به من اعتماد کن -پس چرا این قدر بلند و کلفت شده -مامان درازش کردم تا ضد عفونی بعد از جراحی رو به خوبی انجام بده . می دونست که من از اون هفت خطهام ولی با من راه میومد و کمک می کرد که به کس خل بازیهام ادامه بدم . چون احتمالا خودشم بد جوری کف کیر من شده بود . الکی مثلا می خواستم بگم نفس عمل من مامان در مانیه . موز در اومده از کس مامانو روی کیرم گذاشتم .چه موز صافی هم بود و دمش رو هم مامان تراشیده بود که اینجا به نفع من تموم شد . . کیرم سانتی بزرگتر بود -مهران همه رو می خوای بفرستی داخل ;/; -مامان باید تا آخر بره . موز چند سانت جلو تر از سر کست بود . تازه اگه من کیرمو تا ته بفرستم توی کس میشه ته اون قسمتی که موز قرار داشت .. توی دلم گفتم مادر جون تو چرا این قدر ناز می کنی من که خوب می دونم کست می خاره .. کیرمو شستم . خمیر ها رو مالیدم و کیرمو به سر کس مامان چسبونده اونو فرستادم که آروم بره خوب بود . مامان کس خوبی داشت و با این کیر من هماهنگ بود . با لذت و هوس کیرمو روونه کس شراره جونم کردم کیر همین جوری می رفت جلو . مامان تا سی سانت هم جا داشت . -مهران کیرتو حرکت نمی دی تا همه جا پخش شه ;/; -نه مامان گلم فعلا ثابت نگه می دارم خوب که همه جا یکسان منتشر شد میشه یه حرکتهایی به کیر داد . مامان چشاشو باز و بسته می کرد . سینه های بیرون زده شو دلم می خواست بذارم توی دهنم . صورت سفید و درشت و هیکل ناب و کیلویی اون خوردن و لیسیدن داشت -مامان درد داری ;/; -نه عزیزم ..-مامان یه چیزی ازت بخوام ;/;  یه لحظه رنگش پرید . حس کردم قلبش تند تر می زنه .-می خوام ببوسمت ..-اتفاقا منم می خواستم ببوسمت ازت تشکر کنم . لبامونو گذاشتیم رو هم و اینجا بود که دو تایی مون حس کردیم  که باید هوس همو رو کنیم وسیر سیر با هم حال کنیم . نگاهم به سینه هاش زوم شده بود .. -مهران اگه می خوای می تونی دست بزنیش . همون سینه هایی که دو سال تمام بهت شیر دادم .. اینو که گفت و اون سینه ها رو که دیدم آب کیرم شروع کرد به راه افتادن به طرف کس مامان .. -مهران چیکار کردی .. -ببخش منو از بس مامان باحالی هستی نتوستم جلو حال خودمو بگیریم .. ولی مامان اگه بدونی این آب کیر چه ویتامینی داره و چه ضد عفونی کننده ایه مکمل اون کرمی هست که فرو کردم توی کست . -کیرتو حالا می تونی حرکت بدی .. بده بده .. دستاشو دور گردن من حلقه زد . حرکات سریع و انفجاری خودمو شروع کردم . چه حالی می داد گاییدن مامان تند و تند می کردمش . لبه های کسشو به دو طرف باز می کردم .. -مهران! فدات فدای کیر پسرم . اگه بدونی  چقدر خوابشو دیدم .-مامان من در خیال تو رو می دیدم . همیشه حس می کردم که عشق ما یه روزی همراه با هوس میشه . به این جا می رسه من امروز تو رو دیدم که لخت داشتی با خودت ور می رفتی .. –عزیزم از اول جوونی تا حالا بابات حتی یه بار هم منو سیر سیر نکرده و ارضام نکرده . شاید یه بار شانسی ارضا شده باشم ولی بعدا هر کاری کردم اون حالت در من پیدا نشد . -من خودم همیشه ارضات می کنم . خودمو روی تحت بالا و پایین می کردم و مامان طوری جیغ می کشید که آخرش مجبور شدم یه پارچه توی دهنش فرو کنم . به سینه هام چنگ انداخته ناخنهاش گوشت تنمو سوزونده بود . با این که چند تا کس تا حالا کرده بودم که مربوط به زنای بیوه و جنده بود ولی کس مامان حرف نداشت . چون می دونم اختصاصی بود و بابا هم زیاد بهش توجهی نداشت . چقدر زور می زد بیچاره ولی من بهش رحم نمی کردم . معلوم نبود چی دارم میگم زده بود به سرم -تو موز فرو می کنی تو کست ;/; اوهوووووووووو بگیر بگیر کیر مهران رو . ببین حالا این توی کست نصف میشه یا نه ..اون داخل جا می مونه یا نه ;/;  به من و خودش خیلی فشار می آورد ولی من سنگینی خودمو انداخته بودم روش و امونشو بریده بودم . مامان گاه چشاشو که باز می کرد مردمک چشاش مثل مرده ها می رفت عقب . فکر نکنم در این سالی همچین کیری خورده باشه . وقتی شل شد دیگه فهمیدم تموم کرده .. .با این که دلش می خواست آبمو توی کسش خالی کنم ولی اونو یک دور بر گردوندم -مامان مامان .. به این میگن کون . واقعا هم تو حروم شدی هم بابا حرومت می کنه . عجب چیزی داری . میگن اسراف حرامه به همین میگن . فقط اون کون رو تا نیم ساعت بغل کردن و بوسیدن داشت از ترس این که هوس به دور و بر کوس مامان شراره بر نگرده که بر گشته بود کیرمو فرو کردم توی کونش که عجب حالی می داد . لحظه اول مامان خودشو بالا کشید ولی نصف کیرمو کردم توی کونش . چه سوراخ با حالی . مامان هم از اون هایی بود که نظافت و بهداشت رو رعایت می کرد وکس و کونی براق داشت و فکر کنم اپیلا سیون هم می رفت ولی هر چی از این کارا می کرد پدرم دیگه هوس نداشت اونو بکنه و ازش لذت ببره . پدر! ارث از این با حال تر نمیشه که در بود خودت به من واگذار کردی . ولی عجب کون مشت و توپی داشت که نمی شد ازش دل کند . . دستمو گذاشته بودم رو شونه هاش و کیرمو خیلی راحت  تا نصف می فرستادم که بره .-آخ مهران مهران جان کون دادن هم خیلی کیف داره چه حالی میده . جووووووووون کیرت رو فرو کن . حال می کنم . حال عزیزم . کون دادن هم مزه میده . -منم کیف می کنم مامان . تو به این کونت چی میدی . خیلی تاره و جونداره . .هر یک از قاچای کون مامان به اندازه یک کون بود . وقتی اونا رو به دو طرف بازشون کرده حالت کیرمو توی سوراخش می دیدم که چه جوری داره اون داخل حرکت می کنه و به حد اکثر پیشروی خودش که می رسه چه جور کشیدگی پوست و حلقه سوراخ کون عقب و جلو می کنه یه هیجانی بهم دست می داد که به زور جلو خالی شدن آبمو می گرفتم ولی یه جای قضیه گفتم به درک مگه آب کم میارم . دستمو گذاشتم رو سینه های شراره جون و اونو به خودم فشرده و با چند حرکت کیرم توی کونش آبمو توی سوراخ کون شراره جونم خالیش کردم . داشتم به گاییدنم ادامه می دادم و تازه  کونش اون داخل خیس خورده روون تر شده بود که ازم خواست کیرمو بیرون کشیده فرو کنم توی دهنش .. چاره ای نبود جز این که حرف مادرمو گوش می کردم . ساک زده شدن کیرم دیگه منو بی حس کرده بود .. خلاصه .. ناهار رو خوردیم . بابا و خواهر جون هم اومدند و بعد از ظهر دو تایی شون رفتند بیرون . خواهرم رفت کلاس خصوصی زبان و پدرم هم رفت سر کار . منم تازه از خواب بیدار شده بودم که مامان اومد پیشم . -شراره جون مشکلی پیش اومده -نه عزیزم ولی فکر می کنم باید به در مان ادامه بدیم که این موزی رو که امروز درش آوردیم رحم منو عفونی نکنه .. -برم پماد رو بیارم ;/; -نه عزیز این کیرت کاری می کنه که کسم خود به خود پماد ترشح کنه . تازه خودشم یعنی کیرتم  ضد عفونی کننده داره کافیه . اومد اون کون گنده شو انداخت رو سر کیرم و کیرمو فرو کرد توی کسش . می دونستم تا وقتی که کنار هم و با همیم همیشه باید از این کیر درمانی ها رو روی شراره جونم پیاده کنم . …. پایان … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها