ثبت نام در آموزش و پرورش
سلام دوستان :
من رضا سال ۱۳۶۴ که حدودا ۲۲ سالم بود رفته بودم واسه گرفتن فرم پذیرش برای آموزگاری در یکی از شهرهای خوزستان وقتی وارد اتاق شدم دیدم. دو آقا و یک خانم دارند فرم میدن و پر آن را میگیرند اما اما اطاق پر بود از دختر که من وارد شدم و سعی کردم از میان دخترها رد بشم و خودم را به میز برسانم و فرم بگیرم که دختر ها من را احاطه کرده بودند و یکی از اونها دقیقا روبروی من چسبید بهم و اجازه هیچ کاری نمیداد اینقدر در هم همه دخترا حدود یک ربع ما بهم سابیده شدیم که ارضا شدیم نفس های سکسی هر دومون در اومده بود و دوستانش هم دایره وار دورمان حلقه زده بودند تا کسی متوجه حال کردن ما نباشه من سینه های دختر را لمس میکردم و دستم هم پایین بود و کوس را مالش میداد م از روی لباس نوک سینه هاش تیز شده بودند و اونهم با کیرم بازی میکرد حشری شد و دست کردم در شلوارم و کیر را گرفت و چشمایش رابست. و لرزید و اینقدر دست نرمش لطیف بود که آب من را آورد. و شروع کردیم به نفس کشیدن و عرق کرده بودیم و دخترا هم حلقه را باز کردند که سه نفر پشت میز متوجه ورود من شدن و گفتند خانم برین عقب بذارین آقا هم جلو بیاد و یک فرم هم من گرفتم آمدم بیرون منتظر دختره شدم اومد و شماره تلفن خانه شان را گرفتم بگم موبایل هنوز خبری نبود یک روز زنگ زدم بعدا قرار بیرون گذاشت و من را هم یکبار برد خانه خودشان حال کردیم فقط ارضا بود دخول نداشتیم و با استرس ۵ دقیقه خانه بودم مثل خیلی ها زمان برای عقب کردن نبود فقط لاپای حال کردیم و هر دو ارضا شدیم و آمدم بیرون و چون خطرناک دیگه نشد اون موقع ها هم مکان خالی سخت بود میدونم کم بود اما واقعی بود . 👎
نوشته: رضا
اداره