داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

برادرشوهر جوان

سلام مریم هستم ۳۳ساله ساکن تهران ۱۷۰قد ۶۶وزن پوستم سفید خوش فیس خوش استایل چند ساله متاهل شدم چندین چندبار به شوهرم خیانت کردم که داستانشو نوشتم اگ آپلود شده باشه تقریبا کسی نیس تو فامیل تو همسایه همه جا تو کفم نباشن خیلی ها هم خواستن مخم کنن پا ندادم همه اون خیانت ها اتفاقی و یهویی شده شوهرم تو این همه سال کلا سکش این بوده ۵دقه بزار توش آبش بیاد بگیره بخوابه من میمونم سردرد هزار تا درد خانوما میفهمن چی میگم کارشم یجوره یه هفته ماموریته یه هفته خونه سینه ها۸۰دارم باسن گرد و خوش فرم که چسبیده به رونم هر مردی حشری میکنه این بار داستان با برادر شوهر جوانمو تعریف میکنم که با خجالت تمام بهش دادم برادر شوهرم اسمش وحیده ۲۰سالشه یه جوانه قدبلند ترکه ای موی مشکی سفید پوست از ۱۵سالگی تقریبا نگاهاس سنگینش رو رونم و سینم حس میکردم هیچوقتم بهش فکرم نمیکردم یه روز زیرش بخوابم یااصن تو مخم نمیرف این بچه از شوهرم بهتر بکنه پسر دوستم که همسایمونه یه بار بهم گفته بود که برادر شوهر تو مدرسه کردنش ولی خب اهمیتی نداشت برام واقعا پسر مهربون و باحال و خجالتی بود اخه
داستان اتفاقی ما شبی برمیگرده که عروسی دختر خاله شوهرم بود خودش ماموریت بود بهم زنگ زد تو برو گفتم ن حوصله ندارم تو نیستی نمیرم این داستانا گف نه برو خوشتیپ کن برو ساعت ۴بود رفتم دوش گرفتم شروع کردم ارایش کردن یه ارایش سکسی رو فیسم کردم که واقعا بهم میومد یه لباسم داشتم حریر مانند که تمام بازو هام به علاوه بخشی از کمرم و بالای سینم معلوم بود از پایینم جلوی ساق پام تا زانو واقعا خیلی خوب شده بودم خودم داشتم لذت میبردم که وحید برادر شوهرم زنگ زد گف زنداداش الان میام دنبالت گفتم باشه اومدش رفتم پایین یادم افتاد کیف دستیم نیاوردم دوباره برگشتم بالا پالتویی که که روی لباسم پوشیده بودم گیر کرد به دره خونه و کلا ناجور پاره شد خیلی کنف شدم چون هیچ پالتو بلندی نداشتم وحید صدا زدم از انبار برام پالتو بیاره رف یه آورد اومد تو منو بااون لباس دیدچشاش ۴تاشد گفتم زود باش باید اتوش کنم گرفتم مشغول اتو بودم دیدم چجور به سینه و کمرم و ساق پاهام نگاه میکنه یه آن حشرم گرف گفتم لعنت بهت حمید(شوهرم)از درد بی کیری باید یکی اینجور بهم زل میزنه حشری بشم گفتم چیه وحید چیشده گف هیچی گفتم خوبه خوب شدم؟
گف فراتر از خوب زنداداش کاش زنه منم شبیه تو باشه گفتم چجوری گف اینقدر خوش بدن و معرکه تاحالا اینجوری حرف نزده بود گفتم ایشالله قسمتت بشه گف اگ بشه دیگ هیچی نمیخوام گفتم کمکم کن بالای سرم واستاد و راحت تر سینه ها تو چشمش بود دیدم کیرش داره شلوار پاره میکنه حشرم دوبل شد گفتم وحید زود باش دیر میشه یهویی دستشو مالید به بالای سینم گفتم اع چی میکنی گف ها چی هیچی دست خودش نبود قشنگ حشر از چشاش میپاچید گف ببخشید زنداداش گفتم عیب نداره هرکی دیگ ام بود بدتر از این میکرد مقاومت سخته😂
گف زنداداشم میشه یه بار دست بزنم بهش خیلی تعجب کردم گفتم چی میگی احمق پروو شدی باز تو گف ببخشید دیگ نمیگم گف اخه… گفتم دهنتو ببند لابد بعدش میخوای بمالی گف هیچکی که نیس بزار دست بزنم گفتم نه دید دعواش نکردم حشرش بیشتر شد گف یه بار فقط گفتم یه بار دست بزن بریم یهویی جفت دستش سینه هامو محکم گرف گفتم اخخ یکم فشار داد گف جدا معرکس عالیه حشری شده بودم یکم دیگ مالید نزدیکم شد گف زنداداش بیشتر بمالم؟
رومو اونوری کردم کونم سمتش از پشت چسبید بهم کیرش رف لای حریرم دیگ گفتم کسو دادم به باد سینمو مالید هی محکم تر و حرفه ای تر لبش که رف روی گردنم کونمو قوس دادم اوکی نهایی دادم گف اوف زیپ حریرمو باز کرد از بالا سینه هام با سوتین سبز دراورد گف واااای خدا شبیه فیلم سوپراس سینه هات زنداداش هیچی نمیگفتم فقط میمالید حشرم هی بیشتز میشد که با کمکش حریرم دراوردم لخت شدم جلوش فقط یه شرط بنفش تنم بود که کونمو دید دست گذاشت روش گف وااایییی چه کونی زنداداش هی میمالید شرتمو دراورد سرشو کرد لای کونم زبون میزد اهم دراومد گفتم حمید پاشو بکن بریم گف کجا بریم تازه اومدیم که گوشیش زنگ خورد باباش با صدای بلند گف کدوم گوری تو گف داریم میایم با مریم گف بدو حول شدش گف بخورش زنداداش کیرشو دیدم شیو شده دراز خوشگلم بود کیرش یه لیس زدم دیدم ارایشم خراب میشع گفتم ولش کن بیا بکن توش اونم گف باشه بچرخ کیرشو گذاشت رو سوراخ توش نمیرف خودم کیرشو گذاشتم جلو کسم اروم گفتم فشار بده فشار داد من چشامو بستم گف اووفف گف چهههه داغه خدا گفتم بکن دیگ شروع کرد تلمبه زدن ریز میزد سرشو گذاشتع بود بغل گردنم سینه هامو میمالید صدای نفساش تو گوشم حشرمو ببشتر میکرد من چشام نیمه باز بود رو جفت زانو دستمو بردم سرشو فشار دادم از پشت اروم و حشری میگفتم زود آبتو بیار وحید باید بریم گف یکم صبر کن واقعا خاک برسرع شوهرم که داداشش باید تقه زنشو بزنه خودش نتونه اون داشت هنوز میکرد صدای شاپ شاپ وسط پذیرایی بلند شده بود صدای تند نفساش بوسه های ریز از کتفمو و گردنم گفتم ابو بیار دیگ وحید گف بچرخ چرخیدم خوابیدم کامل افتاد روم پامو باز کرد فرو کرد توشش یه اههه کشیدم گفتم بکن گف چشمممم چقدر این پوزیشن خوشگل تری زنداداش قیافه حشری شدت معرکس سینه هام دستم بود نوکشو میمالیدم که خوابید روم سینه هامو میخورد میکرد من که کسممم خیسه خیس بود داشت آبم میومد کامل گفتم بکننن اوممم بکن وحید ابتو بیار برام محکم ترررر اهههه اره اره محکمتررر وحید بزن سینه هامو ول کرد گردنمو گرف به لبش شروع کرد کردن منم کونشو گرفته بودم فشار میدادم کمکش میکردم گفتم یالا اووووممم گردنمو بخور بکننن وحید کسمو بگااا واینستا بززززن اهههه اهههه اهههههه صدای نفسامون بیشتر میشد تویی هاش عالی بود داشت آبم میومد گفتم نکن نکن واستااا که یه لرزش ریز کردم چشامو باز کردم دیدم وحید خیسه عرقه گف زنداداش یه ساک بزن بخدا آبم میاد گفتم پاشو پس پاشد کیرشو گرفتم دستم بوی آبکس میداد کردم دهنم دااااغه داغ بود جلو عقب میکردم قیده ارایش زده بودم میخوردم براش سرمو گرفته بود اوم اوم میکرد میگف اهه عالیه زنداداش خیلییی خوبی بخور چه کونی داری چه سینه ای چه لبایی چشاشو بسته بود منم میخودم براش تخمشو لیس میزدم گف بزن بزن داره میاد تااومدم بگم بزار دستمال بیارم سرمو محکم گرفتم با ۴تل دااااد وحشتناک تمام ابشو پاچید رو صورتم چشامو بسته بودم باز که کردم دیدم وحید کیر به دست داره نفس نفس میزنه منم رو زانو نشسته بودم لخته داشتم یکار میکردم آبش نریزه رو فرش حالم جااومده بود اونم رف دستمال اورد جفتمون حرف نمیزدیم گفتم چرا ریختی رو صورتم سینمو اروم دست کشید نگاشون میکرد گف دست خودم نبود ولی بالاخره کردمت گفتم اره به آرزوت رسیدی پاشدم گفتم تو برو عروسی بگو من حالم خوش نبود نیومدم گف اع چرا گفتم بدنم درد میکنع پاشدم برم کیرش نیمه راست بود دوباره چسبید بهم گف مرسی زنداداش جبران میکنم گفتم جایی نشینی بگی بدبخت بشم گفتم نه زنداداش خیالت راحت اون رف منم رفتم حموم توی حموم آبشو شستم کسمو شستم باخودم فکر میکردم یه روزی سره این حشر آبرو شرفم میره.

نوشته: مریم

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها