با کارت بانکی مخشو زدم

مهران هستم ۳۳ ساله با بدنی ورزشکار و تیپ قابل قبول . مهندسم و یه شرکت فنی مهندسی دارم . وضع مالی خوبی دارم . تصمیم گرفتم بخاطر قرادادهای کاری ، رشته حقوق تحصیل کنم و بالاخره در رشته حقوق دانشگاه آزاد قبول شدم . برای ثبت نام با مترو رفتم کرج و نوبت واریز مبلغ شهریه که شد رفتم امور مالی که چشمم به صورت زیباش افتاد . واقعا محسور کننده بود . یک خانم حدودا ۳۵ ساله جذاب و تو دل برو با چشمهای خمار و کمی حشری و هیکل توپ . اما جدی و شخصیتی محکم . به خودم گفتم مهران باید مخ اینو بزنی . بلافاصله نقشه ای به ذهنم رسید . با توجه به اینکه اون روز روز آخر ثبت نام بود و هنوز کارشناس آموزش حساب واحدهای منو تو سیستم وارد نکرده بود تا امور مالی کارهای پرداخت رو انجام بده ، رفتم جلو و خودمو معرفی کردم و گفتم یک جلسه حیاتی و مهم دارم و اگه مقدور باشه کارتم رو بهتون بدم کارهای پرداخت رو شما انجام بدین . من بعدا کارت رو ازتون میگیرم . اگه هم در انتقال پول مشکلی پیش اومد باهام تماس بگیرید . اون خانم گه اسمش پونه بود با اکراه پذیرفت . شب بهم پی ام داد که کارهای پرداخت رو انجام داده و میتونم برم و کارت بانکی رو پس بگیرم . منم ضمن تشکر گفتم عجله ای در کار نیست و معمولا به اون کارت زیاد نیاز ندارم . این آغاز چت من و پونه بود و عمدا مدتی دانشگاه نرفتم و پونه بهانه داشت که چرا برای تحویل کارت نمیرم دیدنش ؟ منم تعارف میزدم که قابل شما رو نداره و اگه پول لازم داشتین میتونید از کارت به عنوان قرض برداشت کنید . خلاصه کم کم به چت بازی های شبانه عادت کرده بودیم . پونه متاهل بود و شوهرش مهندس مکانیک بود و روی یک کشتی تجاري کار می‌کرد که چند ماه یکبار خونه میومد . یه دختر هفت ساله خوشگل هم داشت . یکبار با رودربایستی که مطلبی میخواد بگه ولی خجالت میکشه و با اصرار من که لطفا راحت باشید و حرف تون رو بگید ، گفت مبلغی نیاز داره و آیا میتونه از من قرض کنه ؟ رقم مورد نیازش ۱۰ تومن بود و منم که کم کم به هدفم می رسیدم بهش گفتم لطفا فردا یک موجودی از کارتم بگیرید تا عرض کنم . فردای اون روز پی ام داد که دویست و سی و سه میلیون تومان موجودی دارم و منم گفتم برداشت ده تومان مورد نیازش مانعی نداره و من چون از موجودی کارت زیاد اطلاع نداشتم از پونه خواسته ام که موجودی بگیره … بدین ترتیب صمیمیت ما بیشتر می‌شد و کم کم در دل کردن ها و صحبت از روابط زناشویی و غیره آغاز شد و به سکس کشید . بدلیل دوری از شوهرش به مدت چندین ماه ، اذیت میشد و منم میگفتم خود ارضایی کنه که قبول نمی‌کرد و می‌گفت از خود ارضایی بدش میاد . یکروز ازش خواهش کردم بخاطر اینکه لازم هست چند خرید رو انجام بدم ازش خواهش کردم بیاد تهران و هم کارت رو بیاره و هم در مورد خریدها به من کمک فکری کنه که پذیرفت و من از ایستگاه طرشت سوار ماشین کردمش و به بهانه خرید چند دست لباس به خانمم رفتیم چند مرکز خرید ، یه سری لباس و کیف و کفش و لوازم آرایش با پسند پونه خریدم و بعدش ناهار و یه سر توچال و کافی شاپ که گفت باید به موقع برگرده و دخترش رو از خونه مامانش برداره … تعارف کردم شب بمونه ، با شیطنت گفت کجا بمونم ، زنت چی میگه بهت ؟ منم گفتم اگه بمونی جا زیاده و خانمم میدونه زیاد کار دارم و مدام این شهر و اون شهر میرم که گفت مرسی بعدا میاد . الان بدون آمادگی اومده و باید برگرده که گفتم پس خودم میرسونمت و گفت نه مزاحم شما نمیشم و خودم میرم . گفتم با این وسایل سختت میشه که یهو شوکه شد و گفت کدوم وسایل ؟ گفتم خریدا دیگه … گفت مگه اینارو واسه خانمتون نگرفتین ؟ گفتم اینا همش برای شما بود بخاطر جبران زحمتی که روز ثبت نام برام کشیدی . خلاصه رسوندمش کرج و موقع پیاده شدن تشکر کرد و یهو ازش یه لب گرفتم که همراهی کرد و با لبخند رفت . از اون روز چتهامون فقط فانتزی سکسی و دلتنگی و اینجور چیزا بود . تا اینکه یه شب گفت فردا میتونی بیایی کرج ؟ گفتم اگه کاری داشته باشی حتما . گفت فردا دخترم خونه خواهرم برای تولد دختر خالش مهمونه و من بخاطر کارم گفتم نمیتونم بیام و کلا تنها خواهم بود . منم گفتم با کمال میل میام . صبح زود یه دوش گرفتم و بخودم رسیدم و راهی شدم . احساس می‌کردم که اتفاقات خوبی قراره بیافته . طبق هماهنگی قبلی رسیدم و رفتم طبقه چهارم و دیدم در واحدشون رو باز گذاشته ، بی سر و صدا رفتم داخل و در رو بستم . پشت در منتظرم بود . اولین بار بود بدون مانتو و روسری میدیدمش . موهای مشکی بلند ، کمر باریک و سینه های ۸۵ . … همه چیزایی که یک زن جذاب و زیبا باید داشته باشه صاحب بود . ناخودآگاه بغلش کردم و لباشو بوسیدم . یک تاب رکابی مشکی و یک شلوار استریج چسبان که خط کس و کونش رو قشنگ نشون میداد . یقه تاب کمی باز بود و خط سینه هاش کاملا تو چشم بود و با یک آرایش ملایم و عطری خوش بو آدم رو دیوونه می‌کرد. لبامون به هم چسبیده بود زبونمون تو دهن هم میچرخید و دستم از پشت رفته بود تو شلوارش و لمبرهای کونشو فشار میدادم . هر دومون تشنه سکس بودیم ولی بخاطر اینکه بیشتر تشنه ترش کنم بعد چند دقیقه لب بازی ازش جدا شدم و کمی از قشنگی و زیباییش تعریف کردم و به دعوتش تو هال روی مبل نشستم . با چای و شیرینی ازم پذیرایی کرد و چون تا ناهار وقت زیاد داشتیم نشستم کنارش و دستم رو انداختم دور کمرش و کشیدمش تو بغلم و دو باره لبهامون با هم مماس شدن . اینار همزمان با لب گرفتن دستم رو سینه هاش میچرخید و از یقه تاب دستم رو بردم تو و سینه هاشو فشار میدادم . صدا آهش کم کم در اومد و تابش رو از تنش در آوردم و سینه هاشو از بالای سوتین کشیدم بیرون و بعد از کمی مالیدن ، شروع کردم به زبون زدن و گازهای ریز گرفتن که صداش کم کم بالاتر میرفت . همزمان دستم لای پاهاش بود و رون پاشو می‌مالید و کم کم بالاتر میرفتم تا اینکه از روی شلوار رسید به کسش و دیدم کاملا خیس کرده و شلوارش مرطوب شده … با شیطنت گفتم اووووه این کوچولو چی میخواد اینجوری آبش سرازیر شده ؟ پونه با حالت حشری گفت : کیرتو میخواد … گفتم : اوووووف کیرم قربون این کس کوچولو میشه … پونه گفت عشقم بریم اطاق اینجا راحت نیست . گفتم تو برو من برم سرویس و بیام . رفتم دستشویی و اونجا یه قرص تاخیری که تو جیبم بود رو انداختم رفتم سمت اطاق خواب . دیدم رو تخت دونفره به پشت خوابیده … آروم روش دراز کشیدم و لبامو به لبهاش رسوندم . پاهاشو کمی باز کرد و کامل لای پاهاش بودم و کیرم از روی شلوار به کسش فشار می آورد . سوتین رو باز کردم و سینه هاشو انداختم تو دهنم و وحشیانه شروع کردم به خوردن . باز صدای آخ و اوخش بلند شد . حين عشق بازی نفهمیدیم کی لخت شدیم و منو خوابوند رو تخت و لای پاهام نشست و شروع کرد به ساک زدن . واقعا عالی و حرفه ای می‌خورد. کیرم تا ته حلقش میرفت و با خیسی دهنش کیرم رو می‌مالید و دوباره می‌کرد تو دهنش . بعد از پنج دقیقه ساک زدن خوابوندش روتخت و ایندفعه من رفتم لای پاهاش و کس ناز کلوچه ای شو زبون زدن . آبش شر شر سرازیر بود و خیلی خوش طعم و خوش بو بود . زبونم رو لای چاک کسش میکشیدم و بعدش چوچولش رو میک میزدم و اونم با دستاش سرم رو به کسش فشار میداد . دیگه طاقت نداشت و هی تکرار می‌کرد کیر میخوام . پاشدم و کیر ۱۸ سانتی رو چند بار روی کسش کشیدم و گفتم عشقم آماده ای مال من بشی . گفت خیلی وقته منتظر این لحظه بودم و از روزی که دیدم کسم همش بی تابی کرده تا به کیرت برسه … با این حرفا حشرم زد بالا و یهو سر کیر رو تو سوراخش فشار دادم . خیلی تنگ بود . با زور رفت توش و یه جیغ کوتاه زد و گفت : دیدی جندت چقدر تنگه ؟ بیچاره کس کیر ندیده که … گفتم عشقم خودم جرت میدم … زیرخواب خودم میشی و کست سایز کیرم میشه … با این حرفا کیرم تا ته رفته بود و صورت پونه حسابی گل انداخته بود … معلوم بود به زور داره تحمل میکنه و هی میگفت عزیزم بازم کن … منو جنده خودت بکن … دلم میخواد هر روز زیر کیرت بخوابم … یواش یواش شروع کردم به تلمبه زدن آروم و همزمان ازش لب میگرفتم و سینه هاشو میخوردم و پونه هم از ته دل آه می‌کشید. بعد از کمی حرکت جلو عقب احساس کردم کسش راحت تر شده و حرکت های تلمبه زدن رو تند تر کردم . پونه کم کم جیغ های ریز شهوتی در می آورد و با ناخنهاش پشتم رو خراش میداد . صدا برخورد شکمم به شکم پونه فضای اطاق رو پر کرده بود . بعد از حدود ۱۰ دقیقه تلمبه زدن تغییر پوزیشن دادیم و شروع کردم به صورت داگی به گاییدن کس قشنگش . خیلی حال میداد و کامل مست شده بودم و حرفهای سکسی و حشری کننده بود که تحویل هم میدادیم . میگفتم جنده من کیه ؟ پونه هم جواب میداد مننننن … خودم جندتم … کوستم … کون تپل و خوش استایلی داشت . انگشتم رو خیس کردم و گذاشتم در کسش . از قبل هم با آب کس خیس شده بود . با یک فشار انگشتم رفت توش . یهو یه آخی گفت و ادامه داد کونم مال توئه… جرش بده … همه سوراخام مال تو هستن … میشم جندت … هر چقدر دلت بخواد منو بگا و آبتو هر جا خواستی بریز … من دیگه تو حال خودم نبودم و فقط تلمبه می زدم و میگفتم واااای شوهر دیوثت نتونسته سیرت کنه . خودم اونقدر میکنمت که معتاد کیرم بشی … حين گاییدنش کم کم دو انگشت و بعدش سه انگشتم تو سوراخ کونش بود و داشتم بازش میکردم تا اینکه گفتم آماده ای کونت جر بدم . گفت عزیزم اینم نگه دار برای دفعه بعد . نمیخوام زود ازم سیر بشی . میخوام دائم هوای منو بکنی . منم بخاطر اینکه ازم دلزده نشه پذیرفتم . کم کم داشتم خسته میشدم . خوابدم رو تخت و گفتم جنده بیا بالا . بلافاصله اومد روم کیرم و با کسش تنظیم کرد و نشست روش . تا ته رفت . واااای چقدر لذت بخش بود . شروع کرد به بالا پایین شدن و منم سینه هاشو فشار میدادم . بعضی وقتا خم میشد و زبون همو می‌خوردیم. لمبرای کونش رو گرفته بودم و به بالا پایین شدنش کمک میکردم . حشر دوتامون رو هزار بود . میگفتم جنده دوسداری چند نفره بکنیمت؟ اونم میگفت آرررره من جنده ام … میخوام همزمان زیر چندتا کیر بخوابم چندتایی جرم بدید … با این حرفا یهو نفسهاش تند شدن و بدنش شروع به لرزیدن کرد و بعد از چند تلمبه سریع بی حال افتاد روم . به تندی نفس نفس میزدم . گذاشتم کمی آروم بگیره بعد تو همون پوزیشن در حالی که سرش رو سینه ام بود شروع کردم از پایین به تلمبه زدن . سرعت تلمبه هام داشت بیشتر می‌شد. گفتم پونه کم مونده بیام . گفت میخوام آبتو بخورم و یهو از روم بلند شد و کیرم رو کرد تو دهنش … واااای تاحالا کسی برام اینجوری نخورده بود همین حس باعث شد یهو آبم فوران کنه و شدت ارضام بقدری بود که آبم از کنارهای دهنش زد بیرون . همزمان کیرم رو میک میزد و آبمو می‌خورد و این لذت ارضا شدنم رو چند برابر کرده بود . با صدای بلند ارضا شدم و بعد از این که همه آبمو خورد دوباره روی من دراز کشید و با ولع شروع کرد به لب گرفتن . دهنش طعم آبمو داشت . نمیدونم چرا بجای اینکه چندشم بشه بهم مزه داد و دوباره کیرم رو که هنوز سیخ بود کردم تو کسش و اونجا ثابت نگهش داشتم تا اینکه تو کسش کم کم شل شد و خودش از کس دراومد . بعدش ا‌ومد کنارم دراز کشید و سرش رو گذاشت روسیه ام . از هم بابت این سکس بیاد موندنی تشکر کردیم و گفت بهترین سکسی بوده که تاحالا داشته و ازم خواست همیشه کنارش باشم و ارضاش کنم . منم گفتم واقعا بهش علاقمند شدم و دوستدارم دوستی و رفاقتمون طولانی باشه … یه چرت کوتاه تو بغل هم زدیم و بعدش با هم رفتیم حموم دوش بگیریم . تو حموم هم دو باره زیر دوش برام ساک زد و در اثر قرصی که خورده بودم بلافاصله سیخ کردم و گفتم عشقم بذار از کون بکنمت . گفت به شرطی میدم که قول بدی ازم سیر نشی و منم گفتم قول میدم . گفت کف حموم دراز بکش خودم بکنم چون اولین باره و کمی میترسم . دراز کشیدم و بعد از اینکه با شامپو بچه کیرمو لیز کرد آروم کیرم رو با سوراخش تنظیم کرد و یواش یواش فشار داد تا سرش رفت تو . معلوم بود درد میکشه ولی دم نمیزد . من معتقدم وقتی زنی برای یک مرد حاضر باشه درد بکشه یعنی دوسش داره . همین موضوع باعث شد عاشقش بشم و گفتم عشقم اگه درد داری تا همینجا کافیه . برام ثابت شد که مال منی و مطمئن باش تا آخر عمر در کنارت خواهم بود . پونه از شوق چماش پر از اشک شد و یه لحظه گفت : واقعا ؟ دوسم داری ؟ منم با اشاره سر گفتم اوهوم . با این حرف یه فشار به خودش داد و کیرم تا ته رفت توی کون تنگش . واااای چقدر حس قشنگی بود . خاصه یه سرویس هم زیر دوش از کون و کس حسابی گاییدمش و از حموم در اومدیم . هر دومون خسته شده بودیم . بعد از خوردن ناهار ازش خداحافظی کردم و این باعث شد به بهانه حضور در کلاسها بیشتر به دیدنش برم و رابطه مون ادامه داشته باشه .

نوشته: ساسان

دکمه بازگشت به بالا