داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

با پیامک مخشو زدم (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

خب میریم سر ادامه پیامک بازی با ابجی مریم.
خب حالا که ازت خاستگاری کردم چیکار کنم
وای مهرداد دیوونه شدیا
دیوونم کردی.اخه تو توی اتاق بغلی باشی من جق بزنم؟
مهرداد واقعا میزنی؟
اره چیه مگه.بیاده تو هم زدم.
واقعا؟؟؟؟
اره بابا با لباس زیرات.با دید زدنت
منو کجاها دید زدی؟
همه جا…حموم …موقع تعویض لباس و اینا…
کثافت…ادم تو خونه خودش امنیت نداره…خخخخ
تو با اون بدنت فقط زیر من امنیت داری
مهرداد اینطوری میگی یجوری میشم…
چجوری؟
راستش نبض چیزم میزنه…
چیت خشکلم؟
نبض کسم
هنوز نیومدم سراغت…بیام ببین دیگه چی میشه
وای مهرداد عکس کیرت خیلی بزرگه…اذیتم نکنه
اوهو…نه بابا .پس واقعا میخای بدی؟
دیوونم کردی تازه میپرسی میخای بدی؟
مریم؟
جانم داداشی
از کس میکنما…
باشه قربونت برم…
میخام وقتی میکنم تو کست روت باشمو تو چشات نگاه کنم
وای مهرداد خیسم کردی
جووونم…کیرم داره میترکه…
ببین اگه خوابیدن بیا…
باشه فقط اومدم تو اتاقت دیگه تمومه ها…
کثافت تو حالا بیا…
چشم الان میام
…حالا دیگه رفتم دید زدم مامان بابا خواب بودن و اروم رفتم تو اتاقش…
مریم…مریم خانوم…ابجی خشکلم
مهرداد فقط شروع کن …فعلا باهام حرف نزن…
چشم…
اولش تا داغ نشدم میشه لب و اینا نباشه…
باشه پس مستقیم میذرم سراغ کست…
سینمم بخور…نقطه ضعفمه مهرداد
جووونم…چشم
…اروم رفتم پتو رو زدم کنارو خوابیدم روش…سینه ها تو دهنم بود و کیرم‌و میمالیدم به چاک کسش…باورم نمیشد کسش انقدر خیس باشه.بدنش داغ داغ بود…ابجی مریمم که تا الانتو کفش بودم حالا زیرم بودو داشت با حرارت بدنش بهم التماس میکرد بکنمش…اروم دستامو دو سینش حلقه کردم و شروع کردم به خوردن…یهو دیدمدوتا دستاشو اورد بالا و سرمو گرفت و لباشو گذاشت رو لبام.خجالتشریخته بودابجی بزرگهداشت با یکی از دستاش کیرمو میمالید…لباشو از لبام دور کرد و تو چشمام خیره شد…داداشی بزار توش…چشم ابجی جونم فقط صدات نره بالا…نه مهردادم دیگه مهم نیست …اون لحظه ننفهمیدم چی گفت چون بدجورکس کلوچه ایشو میخاستمو دیوونه شده بودم …گذاشتم توش…شاید گرمترین و خیس ترین و نرم ترین جای دنیا بود…انقدر خیس بود که تخمام هم خیس شدن…بدون معطلی گفت تلمبه برن…منم شروع کردم به زدن…یادمون رفته بود مامان بابا خونه هستن …چنان محکم میکوبیدم تو کسش که صداش تمام اتاقو پر کرده بود…خوابیدم روش…لب تو لب داشتم ابجی مریمو میکردم…داداشی نریزی توش…اندفعه فقط از دفعه بعدی میتونی…دیوونه شدم همینطوری داشتم میزدم که یهو جیغ زد و گفت تندتر تندتر…حس کردم تخت خیس شد …واقعا هم خیس شده بود …اروم خوابید و گفت ممنونم…حالا میشه من بیام روت…گفتم باشه…تا اومد بالا شروع مرد به تلمبه زدن …ابم داشت می اومد گفتم پاشو گفت نه بریز…گفتم خودت گفتی کفت بریز مهرداد…گور بابای بقیه…داداشم منو میکنه و میریزه توش…تا اینو گفت ابم اومد و ریختم توش…حتی یک قطرشم هدر نرفت…افتادیم رو تخت …خوابید روم و تند تند بوسم میکرد…با یه صدایی به خودمون اوندیمو من رفتم تو اتاقم…
گوشیرو برداشتم و بهش پیام دادم…
ابجی جونم…قربونت برم
جانم مهرداد جان
ممنونم که بهم حال دادی
منم ممنونم که سیرم کردی…البته برای امشب
خخخ…نکنه هر شب باید بکنمت؟
نکنه نمیخای بکنی؟
جوونم …میکنم …روز چی؟
تو جاشو و موقعیتشو جورکن…من دیگه جندتم
مریم این کلمه رو گفتی قلقلکم اومد
گفتم جندتم؟
اره
نکنه دوست داری ابجیت جنده باشه

مهرداد خوابیدی…کوشی
دوست داری من جنده بشم؟
مریم…
جانم
اره.دوست دارم…دوست دارم روت بی غیرت باشم
یعنی ببینی منو میکنن لذت میبری؟
اره…خجالت
پس رفیقای خوش هیکلتو اماده کن که ابجی مریم جندت داره میاد
واقعا مریم؟میدی بهشون؟جلوی من؟
اره داداشی…
قربونت…جنده خودمی…
پس چی…من فقطتورو دارم و برات همه کار میکنم.ضمنا خودمم دوست دارم
چیو؟
خب تنوعه دیگه…دوستای تو که همه خوش هیکل …
جوونم…پس چشمت و گرفتن
اوهوم…خیلی دوست دارم با جلیل بخوابم…بهش میخوره کیره خوبی داشته باشه
چشم…فعلا بخوابیم جنده خانوم…
چشم داداشی کسکش من…ناراحت که نمیشی بهت میگم کسکش
نه مگه دوروغه…من کسکشتم…
جوونم…داداشی بوس به کیرت…
قربونت جنده خانوم.خوب بخوابی…
ادامه دارد…

نوشته: Raddadeh

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها