داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

بالاخره سکس اما یهویی

بعد کلی کسشر گفتن با بچه های شهوانی که هر سری اومدیم چیزی رو ببریم جلو گفتن بیا تلگرام عکس بده ویس بده زنگ بزن اخه چرا یکی باید وقتی میخواد بده بخوره سکس کنه یا اصن سکس چت! کنه باید خودشو همه جا جار بزنه هیشکی نمیخواد همه بفهمن چیکار کرده بیخیال بریم سراغ داستان ما خونمون سمت تهرانپارس شنبه طرفای ساعت پنج ونیم بود وایساده بودم منتظر تاکسی تا نیم ساعت هیچکس نبود بعد کلی انتظار یه تاکسی سمند سبز اومد رفتم سوار شم دیدم صندلی عقب دوتا افغانی آن جلو هم یکی نشسته بود راننده تاکسی که پیرمرد بود به جلویی گفت برو عقب بشین خانوم بیاد جلو خلاصه حرکت کرد و رفتیم تو ترافیک مزخرف تهران “تهرانیا میدونن چی میگم ”
تو ترافیک که بودیم حس کردم راننده داره یواشکی بهم نگاه میکنه بعد یهو دیدم تو ماشین کناری که یا ۲۰۶ کف خواب بود و پایین تر ماشین ما یه دختره داره کیره یه پسررو ساک میزنه هی صورتشو میاورد بالا با دهنش که تف ازش آویزون بود پسره باهاش لب میگرفت باز ساک میزد بچه کاملاااااا واضح بود راحت من با راننده که جلو نشسته بدیم میدیدم وقتی داشتم نگاه میکردم خجالت میکشیدم نه واسه اینکه نگاه میکردم واسه اینکه راننده هم داشت میدید نگاه میکنم اگه روم اونور هم میکردم با اون پیرمرد عوضی چشم تو چشم میشدم یهو یکی ازون افغانی ها گفت نمیشه یه جوری میانبر بزنین راننده هم گفت میبینی که ترافیک افغانیه هم گفت ما میخوایم پیاده شیم
پیاده شدن وسط خیابون تو ترافیک .
اون دختر عوضی هم فقط میخورد پسره هم داشت سیگار میکشید خیلی هم جذاب بود عوضی اب کسم نگم براتون راه افتاده بود چون لگم پوشیده بودم بدون شرت دیگه خیس خیس بود یهو پیرمرده دست زد به پام داد زدم به من دست نزن عوضی شروع کرد عذرخواهی منم فوش میدادم اومدم درو باز کنم پیاده شم در خورد به در همون ماشین دختر لاشی که داشت ساک میزد یهو چشم تو چشم شدم باهاش کیر پسره روبروم باورم نمیشد شق شق تو دست دختره ولی نمیتونستم پیاده شم از سر اجبار یا احمقی نشستم باز نگاه راننده کردم گفتم دست بهم نمیزنی مرتیکه بی ناموس فهمیدی وگرنه داد میزنم اونم گفت به جون بچم شیطون گو لم زد غلط کردم نشستم و ربع ساعتی گذشت یکم تقریبا ترافیک ازاد شده بود اون ماشینه هم دیگه بغلمون نبود نمیدونم چم شد یهو به پیرمرده گفتم کسمو واسم بمال ولی دست درازی بیشتری کنی کیلید تو چشمت میکنم دستای کلفت و بزرگشو گذاشت رو کسمو مالید دستش کامل خیس شده بود تا نگام میکرد منم میگفتم جلوتو نگاه کن داشتم ارضا میشدم که که یهو فشاار دادن انگشت شصتشو فشار داد نوک بالای کسم وای یجوری اب کسم اومد که رفتم تو سقف ماشین باورم نمیشد به خودم که اومدم دیدم داره خیلی اروم میره تو حرکت پیاده شدم دویدم اون سمت ماشین داد زد مگه چیکار کردم رفتم تو مترو
گاهی اوقات وقتی با جرات کاری کردم کلی کیف کردم ولی نمیدونم عاقبت این جرات چیه

!اگه یه وقتی اومدی و داستانو خوندی میخوام بدونی عالی بود عالی مرسی بازم مرسی
عکسو گذاشتم اگه ببینی مطمئنم میشناسی بای

نوشته: mohadede

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها