داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

بابا تقسیم بر سه39

دخترا از خوشحالی نمی دونستن چیکار کنن . منم حال و روزم از خوشی دست کمی از اونا نداشت . بالاخره تونسته بودیم یه جوری روراست باشیم و با هم کنار بیاییم . این از هر چیزی برای من بالا تر بود . هم این که نینا هم یه آمادگی ذهنی پیدا می کنه و بهتر می تونه کارشو انجام بده  ومثل این دو تا خواهر این قدر خودشو عذاب نمیده . در هر حال من باید هوای دخترای نازنین و گلمو می داشتم . وقتی که خسته و مونده بر گشتم خونه دخترا رو دیدم که شدن عین لب دریایی ها . -بچه ها ما می خواهیم بریم حموم . دریا و مهمونی که نمی خواهیم بریم . تازه مهمونی هم باشه این چه وضعشه با یه شورت و یه لباس زیری که تمام شکم و جوجو هاتونو لخت نشون میده . نورا : من که بزرگ شدم اگه به مال من بگی سینه بهتره .. نونا : بابا خوب نگاه کنی متوجه میشی که مال من از مال نورا گنده تره به مال منم باید بگی سینه . اون لباس نازکه اونا رو دادم بالا و جفت سینه های هرکدومشونو خوردم و گفتم هر تا سینه و هر دو جفتشون خوشمزه بودن . بازم حرفی هست ;/; فقط اگه امشب بخواهین توی حموم با هم دعوا بیفتین بحث کنین شلوغ کنین جو رو به هم بریزین همه چی تعطیل میشه . باید با هم کنار بیایین . فهمیدین ;/; هردو تاشون بهم قول دادن . موهاشونو از پشت بسته بودند و یه روژملایم هم به لباشون زده بودند . انگاری دو تایی شون می خواستن عروس شن . -بابا منم باید بیام حموم ;/;-آره دخترم . باز خواهرات درس دارن و کی می خواد تو رو دوباره ببره حموم . بیا اگه خسته شدی زود می فرستیمت بری بخوابی . چقدر این دو تا دختر بزرگترم هیجان زده بودند . -بچه ها مگه با لباس می خواین برین زیردوش ;/; چه خبرتونه ;/; .نونا : خب بابا تو از همین حالا باید وقت کنی و بر رسی کنی که چه جوری بیشتر حال می کنی .. -نونا من کاری به کارت دارم ;/; تو خودت داری شروع می کنی . بابا خودش می دونه که باید چیکار کنه . -فکر نکن چون تو بزرگتری اول تو باید بپری توی بغلش .. -بچه ها ما که هنوز نرفتیم . چه تونه ;/; اصلا تعطیل می کنیم . -دوباره دو تا خواهر که سنبه رو پرزور دیدند با هم مصالحه کردند . چهار تایی مون با یه شورت رفتیم توی حموم .. -نینا خوشگله تو می تونی ببینی ما داریم چیکار می کنیم . دختر خوبی باش و اگرم دوست داشتی آب بازی کن و خوب دقت کن به این که خواهرات چیکار می کنن . ببینم دخترا اول من شما رو بشورم یا شما لیفم می زنین .. داشتم فکر می کردم که چیکار می تونم بکنم که دوتایی شونو با هم طوری لیف بزنم و باهاشون وربرم که بینشون اختلاف نیفته و به هم حسادت نکنن . خیلی سخته یه پدر یا مادر بخواد عدالتو بین بچه های خودش رعایت کنه . البته می تونه رعایت کنه ولی اون بچه ها هر کاری رو هم که از بابا مامانشون ببینن بازم  یه انگ بی عدالتی بهشون می زنن . ولی من باید تا اونجایی که می تونستم سعی خودمو می کردم که دوتایی شون  متوجه شن که من به یه اندازه بهشون اهمیت میدم . نورا و نونا رو دو طرف خودم دمرو خوابوندم . شورتشونو خودم از پاشون در آوردم . -دخترا بابا هر دو تاتونو دوست داره . من دو تا شورتو که با هم نمی تونم پایین بکشم . واسه این کارای الکی گیر ندین . من اون دختری رو که فرهنگش بالا باشه به حرفام توجه کنه و منطقی باشه بیشتر دوست دارم . این جوری می خواستم اونا رو آروم تر کنم . دو تایی شونو کف صابونی کردم و دستمو گذاشتم پشتشون تا از اونجا یواش یواش بیام پایین تر و کونشونو تو چنگ خودم بگیرم . وای عجب غفلتی کرده بودم . با این که می دونستم نینا هنوز حس و هیجان سکسو نداره ولی ازش غافل شده بودم . اون خودش شورتشو ازپاش در آورد و کنار خواهراش  دراز کشید .. -بابا منم اومدم . منو یادت رفته بود . عجب بی فکریی کرده بودم . حقم بود که اولین درسو نینا بهم بده . اتفاقا واسه این که دل کوچولوشو شاد کنم اول از اون شروع کردم و بعد هم دو تا خواهر دیگه رو انگولک کردم . پشتشونو ماساژمی دادم . دستمو می ذاشتم لای کونشون . به نورا که می رسیدم کوسشو بیشتر تو چنگم داشته و می دونستم که بیشتر وسوسه میشه بیشتر به نقاط حساسش دست می زدم -اوووووففففف بااااابااااا کوسسسسم .. می خواد می خواد .. بابا کیرتو می خواد .. اولش یه خورده خجالت کشیدم از این که جلو خواهرش داره از این حرفا می زنه ولی ما خجالتمونو از نینا باید می کشیدیم . چون نورا و نونا هر دو تا رو گاییده بودم . -نونا  دخترا هر وقت که بزرگ میشن پریود میشن و خانوم میشن به کوسشون که دست زده شه خیلی خوششون میاد و تو هنوز خیلی مونده . -نورا بسه . شلوغش نکن .. نینای کوچولو رو هم مالشش می دادم . اون خودش خواست از جاش پاشه و منم آب کشیدمش و فرستادمش یه گوشه ای با خودش بازی کنه . حالا دیگه من بودم و دو تا دخترای دیگه ام … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها