داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

انتقام میسترس 43

-خب نگفتی که این تو چیه .. نه درشو باز نکردم . گفتم شاید ناراحت شی .. -آفرین دختر خوب .. میگن همیشه از دشمن باید ترسید . دشمن و دشمنی ها رو باید محدود کرد . من چاره ای ندارم جز این که تر تیب اینا رو موقتا بدم . -می خوای بکشیشون .. -نه  به من میاد که آدمکش باشم ;/; -به یک قاچاقچی همه چی میاد . ما داریم یه جور دیگه ای بچه های مردمو می کشیم . -آفرین صنوبر . تو چه خوب به همه چی واردی . با این که لالایی بلدی ولی نمی دونم چرا خودت خوابت نمی بره . -شاید نیاز های  ما آدما این طور سبب این چیزا میشه   . می دونستم باید چیکار کنم . می خواستم اون سه تا گردن کلفتو بیهوشش کنم و بعد رو مخ این صنوبر کار کنم و ببینم موضوع چیه و این بهزاد کجا رفته .  هر سه تا شونو با اون ماده  بیهوش کننده ای که در اون بطری قرار داشت بیهوششون کردم . . صنوبر رو هم که تا یه حدی بسته بودم که بتونیم با هم حال کنیم . -می تونی دست و پا مو باز کنی . به من اعتماد کنی . -نگفتی  چی شد اومدی و وارد این کارا شدی . رفیق بد ; دوست پسر بد ;/; -نه .. پدر و مادر بد . گیر یک رفیق بد افتاده بودم . حق می دادم به اونا که ازم دلخور باشن . ولی به جای این که باهام راه بیان و مدارا کنن منو از خودشون روندن . حتی منو از خونه بیرونم کردن . به همین سادگی . گفتن که تو آبرومونو بردی .. اون شب تا صبح از سر ما می لرزیدم .. جایی رو نداشتم برم . سوار اولین ماشینی شدم که جلو پام تر مز زد . همین به همین راحتی .. حس کردم که می تونم خیلی بی رحم باشم . مثل پدر و مادری که خیلی راحت همه چی رو نادیده  گرفتن .  راستش تا یه مدت دلم می خواست بدونم که اون شب برای چند ساعت قرار بود که من پشت در بمونم . یعنی یک دختر نوجوون باید این جور تنبیه شه .. چرا آخه .. سر کوفت زدنها شون .. بد و بیراه گفتن ها شون .. -مگه اون دختر کی بود چیکار می کرد .. یک دختر مواد فروش معتاد هرزه ..  یه نگاهی بهش انداخته و گفتم مگه تو پس از این که خونواده ات  جریانو فهمیدن بازم اونو می دیدی ;/; -آره بعدا هم دیدمش .. ولی این بار تصادفی . وقتی اون  شب دو تا مرد تا صبح داشتند باهام  حال می کردند و چند ساعت بعدش دیگه دختر نبودم  دو روز بعدش اونو خیلی تصادفی دیدم .. تصمیم گرفتم که قوی باشم .. بتونم از خودم دفاع کنم . نذارم کسی به من زور بگه . من الکی به این جا نرسیدم .. -تو چی شیما .. .. دیگه بهش نگفتم که من به خاطر مبارزه با موش های کثیفی مث تو ست که  قوی شدم . با این حال یه چرت و پرت هایی هم من تحویلش دادم ..  پاهاشو از پایین به هم بسته بودم . شورتمو کشیدم پایین و بهش گفتم مشغول شو ..  -شیما جون چقدر همه جات تر شده .. -خشکش کن . زود باش . با لبان با زبونت .. با هر جایی که عقلت می رسه . اونو رو زمین خوابوندمش .. این جوری راحت تر بودم . رفتم رو دهنش نشستم .  همزمان با حرکت  کسم روی دهنش اونم  با حرکات لباش سعی داشت تا می تونه بهم حال بده و حالمو جا بیاره .. چقدر لبای کلفتش به دو تا لبه های کسم حال می داد . حالا خیلی راحت تر می تونستم با این یکی حال کنم . با وجدانی راحت تر . نمی تونستم خودمو در اختیار اون مردا بذارم . هر چند دلم می خواست مثل یک سگ اونا رو مجبور می کردم که کسمو لیس بزنن . با اون زبونای پت و پهنی که داشتن می تونستم خیلی با ها شون حال کنم . –  موهای صنوبر رو کشیده و اونم  نه تنها اعتراضی نکرد بلکه با عشق به من حال می داد .. گوشه های کسمو طوری با لذت می خورد که   در حد و اندازه های یک کیر به من لذت می داد . وقتی داشت این کارو با هام می کرد تا حدودی هم حواسمو جفت کردم که نکنه غافلگیر شم . یه انگشتشو کرد توی سوراخ کونم . زبونشو هم می کشید روش . از سوراخ کون تا به انتهای کس و زیر شکمم همه رو لیس می زد . تمام بدنمو سست کرده بود . خیلی مراقب حرکات دستاش بودم که یه وقتی غا فلگیرم نکنه . ولی انگاری تسلیمم شده بود . .. یا باید هوسمو با فریادم می ریختم بیرون یا این که چشامو می بستم و اونم متوجه می شد که من دارم لذت می برم . اون وقت شاید این جوری راحت غافلگیرم می کرد و از شر من خلاص می شد . تمام نقشه هام نقش بر آب می شد . . رو زمین دراز کشیدم . بازم موهای سرشو از انتها توی دستام جمع کرده سرشو به کسم فشار دادم . -زود باش .. زود باش .. بهم حال بده .. . حواست باشه که اگه نتونی اون جوری که من می خوام بهم حال بدی تو رو هم میندازم کنار اون بقیه … ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها