داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

از اینستا تا ضبدری

سلام
دوستان این اولین داستانم هست اگ بد بود طولانی بود و نگارشش خوب نبود فحش ندین 😬
من امیر 32 سالمه و زهرا خانمم ک 27 سالشه قد 165 و سایز 75 و یه کون سکسی و گنده از یه شهر کوچیک از شمال شرق کشور و 8 ساله ازدواج کردیم
داستان مون از جایی شروع شد ک ت اینستا با پیج های ضبدری و موازی اشنا شدم و اوایل برا کنجکاوی میرفتم ت پیج ها و کامنت ها رو میخوندم و جالب بود برام ک دو تا زوج با هم و کنار هم سکس کنن کم کم ک زهرا اینستا نصب کرد ت فالوورام دید پیج شون رو ولی ب من نگفته بود ک دیده اونا رو
کم کم ت سکس مون فیلم سکسی بیشتر زوج و گروپ میدیدیم و بیشتر لذت میبردیم تا اینکه زهرا کفت منم اون پیج ها رو دنبال میکنم و جالبه برام ک چجور میتونن اقد راحت باشن اولش مانع شدم ک حذف کنه اینستا شو ولی خودمم بد جور جذب شون شده بودم هر چی میکزشت سکس مون جذاب تر و متفاوت تر میشد چن بارم خاب شو میدیدم ک با زوج موازی سکس میکنیم برا زهرا ک تعریف میکردم میکف اینا فقط خابه و ت ایران کسی اینکارا رو نمیکنه
شبا ت سکس مون وقتی از یه زوج دیگ برا زهرا میکفتم ک دارن سکس مون میبینن و موازی و ضبدری رو براش میکفتم حشری میشد دیوونه میشد التماس کیر میکرد تا اینکه با هم ب این نتیجه رسیدیم با یه زوج دوست بشیم و فقط در حد تصویری با هم باشیم یه شب ت اینستا یه زوج ک بعدا معلوم شد یه 100 کیلومتری با ما فاصله دارن اشنا شدیم
اول من با اقاهه و بعد چار نفری چت میکردیم و اونا از فانتزی شون میکفتن ک مث ما هنو تجربه شو ندارن و ب مجازی اعتمادی ندارن کم کم اعتمادا جلب شد و عکس رد و بدل کردیم ت سکس ها مون تصویری زنک میزدیم و بدن صورت و بیشتر لخت همدیکه رو میدیدیم و این باعث شده بود هم برا اونا هم ما سکس مون جذاب تر و شیرین تر بشه با شک و تردید قبول کردیم ک عکس با چهره بدیم
زوج مون حسین و مهسا بودن
حسین یه پسر تقریبا خوش قیافع مث خودم و مهسا قد کشیده و خوشکل تر از زهرا و با سینه ی تقریبا 85 بود و بی نهایت داغ و حشری
ک ت همون عکس اولی بد جور چشم رو گرفته بود و همه اون چیزی ک ت ذهن م بود باش تصور میکردم
کذشت و بعد یه مدت پیام و تماس شماره زهرا رو ب مهسا دادم ک بیشتر با هم دوست بشن و اعتماد کنن
یه روز ک عصری از سر کار اومدم زهرا کف با مهسا کلی چت کرده و حرف زدن خیلی زوق زده بود ک ملاقات کنیم همو منم ک از خدا خاسته قبول کردم و تاثیر حرفای مهسا منجر ب یه سکس توپ ت همون روز با زهرا شد و دو سه بار ارضاع شد تا اون روز اقد داغ و حشری ندیده بودم زهرا رو
قرار کزاشتیم اونا بیان شهر ما و همدیکه رو ببینیم اخر هفته
پنج شنبه ظهر اومدم خونه دوش کرفتم بعده ناهار
لباس پوشییدم و زهرام یه شلوار قد نود لی با مانتو کوتاه لی و یه ارایش مست کننده کرد و رفتیم ورودی شهر و منتظر موندیم اونا بیان بعد چن دقیقه اومدن و اونام حسابی خوشتیپ کرده بودن بدن ورزشی حسین داشت زهرا رو دیوونه میکرد و مهسام ک یه مانتو جلو باز با شلوار لی پوشیده بود ک همونجا کیرم داشت راست میشد
بعد احوالپرسی و … یه کم دور زدن ت شهر رفتیم سمت بازار معروف شهر مون پیاده شدیم و ت بازار میکشتیم کون زهرا و خوشکلی مهسا چش همه رو ب ما دوخته بود
بعد ش اومدیم سمت خونه و کفتیم بریم خونه شام بمونین پیش ما ک مهسا کف چون پسر کوچیک شون(5 سالش بود) نیاوردن باید برن و برا ملاقات اولیه خیلی خوب بود و ایشالله دفعات بعد میاییم خونه تون
مهسا و حسین رفتن و شبش کلی زهرا حرف شون میزد ک خیلی خوبن و فک نمیکردم زود اعتماده جلب بشه و اون شب ب یاد حسین و مهسا یه سکس عالی زدیم
و از فرداش دیک چار تا دوست واقعی شده بودیم ک چیزی از هم پنهون نداشتیم
کذشت و دو هفته بعد ک تولد پسر شون بود دعوت مون کردن ولی برا کرونا کسیو دعوت نکردن جز ما رو ت این دو هفته کلی چت و حرف در مورد موازی زدیم و قرار شد اکه چار نفری راضی بودیم شب ملاقات دوم موازی رو بریم یا حد اقل دیک راحت باشیم با هم
ک زهرا میکف من خجالت میکشم جلو اونا اخه لخت شم یا لباس باز بپوشم ک منم کفتم دیک اونام ک با کت و شلوار و مانتو نیستن اونام مث خودمون همین فانتزی رو دارن و اگ خوش نکذشت کات میکنیم و فکر شم نمیکنیم دیک ک زهرام قبول کرد
تولد سشنبه بود ولی چون منو حسین سر کار میرفتیم انداختن برا شب جمعه
عصر پنجشنبه حسابی ب خودمون رسیدیم زهرام کل بدن شو برق انداخته بود و یه لباس خواب سکسی مشکی قرمز برداشت و راه افتادیم سمت شهر شون
بعده یه ساعت و خورده ای رسیدیم و زنک زدیم و ادرس دادن و رفتیم خونه شون حسین اومد درو باز کرد و سلام احوالپرسی و زهرایی ک تا ب حال دسش ب نامحرم میخورد صورت ش سرخ میشد و ناراحت میشد با حسین دست داد و رفتیم داخل مهسام با یه لباس راحتی جلو باز بلد اومد و منم ب تلافی باهاش دست دادم نشستیم رو مبل بعده چایی و میوه من ک اهل قلیونم کفتم یه ذغال بزار مهسا ولی حسین اصلا قلیون نمیکشید ولی مهسا پایه بود
قلیون اماده شد و زهرا و مهسا م ک حسابی با هم دوست و راحت بودن زهرا رو برد ت اتاق و لباس راحتی بهش داد و اومدن بیرون واااای چی میدیدم
یه ساپورت مشکی براق ک داشت کون زهرا توش میترکید با یه تاپ یقه باز سفید ک سوتین مشکی زهرا زیرش نمایان بود حسین با دیدن زهرا سرشو اورد سمت م و کفت کوفتت بشه این کون چی ساختی پسر کفتم تو هم خوب سینه هایی رو صاحاب شدی این ب اون در و خندیدیم
اومدن نشستن پای قلیون و حسین چار چشمی کون زهرا رو ور انداز میکرد و منم سینه های درشت مهسا رو ک ت سوتینش جا نمیشد و خط سینه ش داشت دیوونه م میکرد ساعتای 9 شب حسین و مهسا چون برنامه شو داشتن سریع کیک و میوه و اجیل اوردن و یه تولد کوچیک اما با شکوه رو کرفتن برا پسرشون ما هم هدیه ای ک قبلا خریده بودیم و دادیم بهش و ت اون جشن تولد کوچیک حسابی زهرا و مهسا داغ مون کرده بودن
کیک ک خوردیم یه کم حرف و میوه ک دیک کاملا مهسا وا داده بود و فقط یه تاپ تنش بود با شلوارک لی
کم کم حرف از سکس و موازی شد ک ت موازی زن و شوهر با هم سکس میکنن و حالا اک قبول کردن قبلش در حد چن دقیقه ای هم زنا جاشون عوض کنن و در حد بقل و مالیدن با هم باشن ک با من من کردنای زهرا قبول کردیم
شام خوردیم و بعدش یه قلیون کشیدیم و کم کم یخ مون باز شد و پسرشون خابید و همه چی برا رسیدن ب سینه مهسا و کون زهرا برا حسین اماده شد زهرا اومد وسط منو حسبن و مهسام کنار من نشست و دست حسین رو رونای گوشتی زهرا بود منم یه دستم دور کردن مهسا و دست دیک م رونا شو میمالوندم و از همون جا شروع کرد ب اه و ناله ولی زهرا خیلی سرد بود و کم کم دستمو بردم ت سوتین ش واییی یه جفت سینه صفت و بزرک و سفید و هم زمان لباشو میخوردم و حسین و زهرام همینکارو میکردن دست حسین رو کص زهرا بود و میمالید لبای همیدیکه رو میخووردن چن دقیه ای ب همین صورت بودیم ک مهسا دستشو برد رو کیر شق شده م و کف واای خیلی بزرکه و کفتم هنو ک زندونیه در بیاد بزرک ترم میشه کیرم ن کوچیکه ن بزرک ولی کلفت نیس کلا زهرا راضیه ازش همونجور ک کیرمو میمالید سینه مهسا رو میخوردم کصش حسابی خیس شده بود و حسینم از لا شرت زهرا انکشتاشو ت کص زهرا کرده بود و لبا شو میخورد و زهرام از رو شلوارک کیر کوچیک اما کلفت حسین میمالید و اونام کم کم صدا شون در اومدع بود ت همون حال ک حسابی شق کرده بودیم و از اب کص جفت شون در اومده بود زهرا و مهسا رفتن ت اتاق لباس خاب بپوشن و پوشیدن و اومدن بیروون زهرا همون لباس سکسی قرمز و مشکی شو پوشیده بود با یه شورت ک فقط یه نخ بود و کامل ت کون کنده ش محو شده بود و مهسام با یه لباس سکسی توسی و جوراب شلواری مشکی بدون شرت ک حسابی کیرمو تشنه خودش کرده بود تشک انداختن ت هال زهرا اومد پیش منو و مهسام رف بقل حسین و حسابی حشری مون کرده بودن یه کم مالیدیم و ور رفتیم حسین کف طبق قرار قبلی حاضرین جا مون عوض کنیم در حد مالیدن و خوردن و اینا ولی سکس نه ک قبول کردیم و مهسا اومد پیش منو زهرا م رف پیش حسین خابید و شروع کردیم ب خوردن لبا و سینه های زنای همدیکه کم کم چار تامون لخت لخت شدیم و صورتمو ک سمت حسین و زهرا کردم دیدم حسین چسبیده ب کص زهرا و داره وحشیانه میخووره و زهرام سرشو فشار میده رو کصش و مهسام کیرمو میمالید و سینه شو میخووردم و اه و ناله ش بالا رفته بود و میکف جوون چ کیری داری مال خوودمه امشب سرشو برد پاایین و کیرمو کامل کرد ت دهنش و چ ساکی میزد لعنتی تخما و کیرمو حسابی خوورد اقد با ولع میخورد ک همونجا کلی فحش دادم زهرا رو ک اصلا میلی ب خوردن نداشت و کم ساک میزد مهسا اقد خورد کیرمو ک خسته شد و حسینم ک حسابی خورده بود کص زهرا رو جاشون عوض کردن و زهرا داشت کیر کلفت و کوچیک حسین میمالید و نوک شو زبون میزد و کم کم کزاشت ت دهنش ب زور کله کلفت شو ت دهنش جا کرد و حسابی میخوورد منم شروع کردم خوردن کص سفید مهسا و گاز میکرفتم و اون وحشی تر و حشری تر از قبل داد میزد و فشار میداد سرمو رو کصش زهرا ک هنو شکفت زده از کلفتی کیر حسین بود کف امیر عاشق کلفتی کیر حسین شدم این کیر میتونه کص مو پر کنه جر میخوورم با این کیر ک حسین کف اولش درد داره بعدش لذته نترس و چار تایی خندیدیم حسین زهرا رو دمر خابوند و شروع کرد لیس زدن کون و کص زهرا از پشت و زهرام حسابی لذت میبرد از زبون حسین رو سوراخ کونش و تکوونش میداد ت صورت حسین مهسام حالت 69 شد و منم کص و کون شو برا چن دقیقه حسابی خووردم و اونم کیرمو تا ته ت حلقش کرده بود و تخمام زبون میزد و لیس میزد حسین ک حسابی کون زهرا رو خیس کرده بود یه تف انداخت سر کیرشو و کزاش لا کون زهرا و افتاده بود روش و زهرام کیف میکرد ولی ت کونش نکرده بود فک کنم نمیرسید بعده اون باسن بزرک کیرش ب سوراخش
منم رو برو مهسا شدم و کیرمو رو کصش میمالیدم و سینه و کردن و لباشو میخووردم صدا مون در حدی بالا رفته بود ک الانا بود پسرشون بیدار شه و اروم تر و حشری تر داشتن اه و ناله میکردن زهرا و مهسا
ک مهسا بلند کفت اووووووخخخ میخام امشب این کیر بزرک قورت بده کصم میخام جر بخورم باهاش و ب تو هم حسین ربطی نداره و خفه میشی
حسینم ک میخندید کف باشه مال خودت منم یه کص و کونی از زهرا بکنم ک نتونه راه بره
ت همون حالت مهسا کیرمو کرفت و کزاشت ت کصش و اروم اروم فشارش میدادم ت کص مهسا و حسابی خیس بود و میکف اخخخخ جرم بده کصم مال توعه امشب
ببین داره شوهرم زن تو جر میده میخام جلو شوهرم تو هم جررم بدیین و یه کم ت کصش زدم کیرمو ک پشت کرد و صورت ش سمت حسین و زهرا بود و کون شو قلمبه کرده بود سمت منو منم کیرمو کزاشتم ت کصش و محکم میکوبیدم ت کصش و جیغ و داد میزد
اخخخخ جر م دادی پدر سسسسسسگ اخخ قربون کیر بزرکت بشم بکن کصمو جرر بده
حسین و زهرام ک حسابی خیس عرق شده بودن با جیغ و داد مهسا دیوونه شدن و زهرا دوباره سروع کرد ب خوردن کیر حسین و تا ته میکرد ت دهنش و تفی ش کرده بود و دوباره دمر خابید و حسین م کیر کلف ت شو خیس کرد و کزاشت ت سوراخ کون زنم و اروم اروم فشار میداد
کون زهرا زیاد تنک نبود چون خودم زیاد سکس کون داشتم باهاش ولی کله کلفت کیر حسین ک رفت ت کوونش یه جیغ بلد زد و کف اخخخخ گوه خوردم پاره شد کوونم تکوونش نده حسین اروم اروم جلو عقب میکرد ت کون زن م و دردش کمتر شده بود و این وسط مهسام ارضاع شد و بدنش لرزید و ابش رو کیرمو کامل سفید کرده بود و همونجور ک تلمبه میزدم کیرمو در اورد و کامل کرد ت دهنش و حسابی میخوورد ب حالت داگی شد و زهرام ک دیک درد نداشت و لذت میبرد داشت جر میخوورد با کیر حسین و تا ته میکرد ت کوونش و قربون صدقه کونش میرفت و زهرام اخ و ناله ش کم تر شده بود و میکف جووون کونمو یه کیر کلفت فتح کرد اخخخ بکن جرررم بده کیر امیر کلفت نیس و دوس دارم زیر کیرت جر م بدی
منو مهسام ک ت داگی استایل حسابی زیر شکمش شو درد اورده بودم و لذت میبرد تند تند میکوبیدم ت کصش و موهاشو از پشت کرفتم و تا ته میکردم ت کصش داشت ابم میومد ک بعده چن تلمبه کشیدم بیرون و ریختم رو کمرش و پر کرده بود کمر مهسا رو و تمیزش کردم و افتادیم بفل هم و حسینم هنو داشت میکووبید ت کون زهرا و زهرام دست مهسا رو کشید سمت خودش و پاهاشو باز کرد و شروع کرد ب خوردن کص مهسا و حسابی میخوورد و میکفت جووووون شوهرم این کصو جر داده و منم سینه مهسا رو میخووردم ک داشت اب حسین میوومد و کامل خالی کرد ت کون زنم و پر شده بود کوونش و ولو شد رو زهرا و چار تا مون بی حال افتادیم زهرا خودشو تمیز کرد و ساعت ک تقریبا یک و نیم شده بود رفتیم دوش کرفتیم و اومدیم ک بخابیم زهرا ت بقل من مهسا ت بقل حسین و حسابی کیف کرده بودیم ت همون حالت یه کم لب خوری و سینه مالیدن
ک دوباره مهسا مست شد و کف قلیون میخام و همه مخالف بودن جز خودش ک پاشد زغال کزاشت و اومد خابید و بعد چن دقیقه حسین خابش برد و زهرا م ک خسته بود و درد داشت هنو گیج بود و داشت میخابید ک مهسا لخت لخت پا شد قلیون اماده کرد و اورد ت هال و شروع کرد کشیدن ک کف بچه ها بیدارین یکی بیاد اینو دودی کنه سرم کیج رف کفتم چ زود اماده شد کف ع بیداری پاشو بیا قلیون درسش کن اونا ک فک کنم خابیدن کفتم اره زهرام دیک بی هوش شده
شرت م پوشیدم و رفتم کنار مهسا اونم یه شال انداخته بود رو کصش و روبروم بود و قلیون دودی کردم و دادم بهش و حسابی کشید و از سکس امشب مون حرف میزد ک حسابی بهش حال داده و منتزره دو باره سکس کنیم ک کفتم حسین کفته ک تک خوری ممنوعه و هر کار ی کردیم چار تایی با هم بعد م قرار بودد ضبدری نشه ک خب دست خودمون نبود و اینجوری شد مهسا کف مکه تو بد کذشت بت کفتم نه عالی بودی دستم دراز کردم و سینه شو مالیدم و یه کم قلیون کشیدیم ک رفت رو پشت زهرا خابید و در کوشش حرف میزد و بیدار ش کرد و حسین م بیدار کرد کف میخام برقصم و همه باید برقصین ب زور حسین و زهرا لباس قبلی رو پوشیدن و ابی ب سر و صور ت شون و زدن و غر غر کنان اومدن رقصیدن یه اهنک افغانی ک خوراک زهرا بود اومد حسابی بلد بود رقصشو و حسابی رو کیر حسین و من قر میداد و مهسام یه شال شو بسته بود رو کص و کونش و یه نیم تنه پوشیده بود میرقصید و بیشترر سمت من بود و کونش همش رو کیرم بود حسابی رقصیدیم و خسته شدیم و نفهمیدیم کی خاب مون برد صبح ساعت 9 بیدار شدیم و پسرشون بیدا شده بود لباس پوشیدیم بعده خوردن صبونه از شبی ک کذشت حرف زدیم ک چار تایی خیلی لذت بردیم قرار شد یه پارتی ک اونا میشناختن زوج های اون پارتی و قبلا در حد رقص و لباس راحتی باهاشون بودن رو هماهنک کنن ک ماهم بریم و قرار شد دو هغته دیک خبر بدن ک با خبر شدیم مادر حسین برا کرونا فوت کرده و کلی زنگ و دلداری و بعده یه مدت یه پیام دادن ت واتساپ ک خیلی خوبین شما و خیلی خوش کزشت از دوستی با هاتون ولی منو حسین ب مشکل خوردیم اصن ربطی ب دوستی مون نداره و قراره جدا بشیم و دیگ این خطا مون خاموشه و پیام و زنکی ندین و مراقب خودتون باشین و خدافظ وقتی ما پیام رو خوندیم ک دیک همه چیو دلیت اکانت کرده بودن و تموم شد رابطه مون
این داستان کاملا واقعی بود و لذت بردیم از سکس مون و بعد اون هنو نتونستیم کسیو پیدا کنیم ک ادم حسابی باشه

نوشته: امیرم

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها