داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

اردوی رامسر

سلام علیکم
بنده پزشک عمومی و یک منحرف جنسی تمام عیار هستم البته بسیار مسائل اجتماعی رو رعایت می کنم و چشمم دنبال ناموس مردم نیست . در واقع خیلی جقی هستم شوربختانه . چندین سال هست که این سایت و داستان های شما عزیزان رو می خونم و بالاخره تصمیم گرفتم که یه تجربه رو در قالب داستان براتون ارائه کنم .
اسمم دارا هست و قد کشیده و اندام نسبتا لاغر دارم بدبختانه و قیافه هم هعی بد نیست شکر خدا .
داستان از جایی شروع شد که سال 90 و بعد از سه کنکور حدودا در بیست سالگی موفق شدم پزشکی شبانه ساری قبول بشم .
من اهل آذربایجان هستم و ترک زبان ام . شاد و شنگول جوری که از محنت درس رسته بودم با بابام رهسپار شمال شدم برا ثبت نام .
دوستان زد و گذشت و ما رفتیم محیط جنده خونه ، عه ببخشید دانشگاه !
ترم سه بودم که بدجور تو کف یکی از دخترا رفته بودم ، البته قصد من خیر بود . من کلا آدم ساکت و بی عرضه ای هستم و به قولی تخم نمی کردم قد جلو بذارم ، اونم در حالی که خیلی از پسرا با چنتا از دخترا همزمان در رابطه بودن . اسمش پریسا بود و اهل گیلان. بسیار خوش هیکل بود ولی قیافه خوبی نداشت ، حداقل از نظر من !
آقا چه جق هایی که با خیال پریسا نزدم ! یادش به خیر واقعا …
ما یه دوستی داشتیم به نام جلیل ! هم زبون من بود اما یه کصکش به تمام معنا ! دانشگاه رو تبدیل به لواط کده کرده بود . گویا تمام منیج های کص و کون و کیر رو این حروم زاده راست و ریس می کرد . تعجب من از این بود که چطور پزشکی می خونه ؟!
خلاصه با توصیه رفقا رفتم پیش اون مادرجنده . البته مقصودم پریسا نبود . می خواستم برای اولین بار طعم کص رو بچشم . از خداخواسته اینم گویا دستش پر بود برام یه دختر خارج از دانشگاه جور کرد با یه مکان که پول درشتی اون زمان ازم گرفت .
رفتم سر قرار یه دختر 17 ساله بود . به خدا قسم تمام حس شهوت در من در کسری از ثانیه خاموش شد . من انتظار یه کسی همسن خودم یا بزرگتر رو داشتم و از دست جلیل حسابی کفری شدم . دختره رو رد کردم . برگشتم آپارتمان مون تو ساری . بچه ها فهمیدن حالم خوب نیست . از این ناراحت بودم که چرا به این حرومی دهن باز کردم . چرا یه دختر 17 ساله تو دوران شکوفایی زندگیش باید تن فروشی کنه ؟ فرداش با لجن متحرک درگیر شدم و نزدیک بود اخراج بشیم .
چند ماهی بود که خبر اردو تو دانشگاه رد و بدل میشد . من . بچه ها هم بدمون نمیومد .
زد و اردیبهشت ماه ما رو بردن تور شمال !
جای حساسش تو رامسر بود . ما رو بردن یه مهمونسرا . از این خونه های روستایی های عزیز که در اختیار مسافر میذارن . دو روز اونجا بودیم . یه شب که رفته بودم تو باغ برا خودم قدم بزنم دیدم صدا میاد . رفتم پی صدا . زیر یه نور خیلی ضعیف ، دوتا از فنچای دانشگاه به زیبایی داشتن از خجالت هم درمیومدن . نمی خواستم مزاحم بشم ولی حوس کردم بشینم یه جقی پنهانی با منظره بزنم . با لباس خوابیده بودن و پسره رو بود . حدود سی ثانیه بود که نشسته بودم که پسره ارضا شد . از رو دختره ولو شد پایین کنارش . با یکم دقت فهمیدم جلیل خارکصده بوده . به دختره گفت پاشو لباساتو در بیار این طوری حال نمیده . دختره مقاومت می کرد و می گفت خیلی سرده . بعد یکم بحث ، این جلیل بیشعورزاده یه سیلی محکم خوابوند زیر گوش دختره و افتاد به جونش و می خواست به زور هم که شده لباسای طرف رو دربیاره . تو همین کشمکش که دختره بلند شد ، دیدم ای دل غافل !!! این که پریساس . از جا کنده شدم و خواستم برم کمکش ولی یه لحظه به ذهنم رسید که این صد در صد به میل خودش اومده . همین که یکهو پشت بوته ها نشستم و صدا در اومد ، جلیل مشکوک شد، یه جای آبیاری کنار درخت بود سریع دراز کشیدم توش . فک کنم جلیل با فلاشر گوشیش اومد یکم اونجا رو گشت ولی چون تاریک بود و چیزی پیدا نکرد گذاشت رفت .
سرم رو از کنار شیار خاک و بین علف ها آوردم بالا ، دیدم پریسا که داشت فرار می کرد از پشت توسط جلیل گرفته شد . کیرش رو چسبونده بود به کون پریسا و می گفت : خرگوش هرزه من ، کجا فرار اونم از دست بکن عالم ؟! از پشت گردن پریسا بوس که چه عرض کنم ، داشت می خورد . با زحمت و زور لباساشو دراورد و وقتی پریسا دستاش رو به یه درخت تکیه داد ، جلیل خیلی نرمال کیرش رو با چندبار بالا پایین کردن ، هل داد تو کص خانم دکتر ! خیلی خوب تلمبه نمیزد ولی من با همون صحنه در حال جقیدن بودم . کصکش حتی یک دقیقه رو هم نتونست پر کنه و زود ارضا شد و افتاد زمین . پریسا که گویا هنوز موتورش روشن هم نشده بود با یه جمله خاک عالم بر سرت خواست که بره اما جلیل پدرسگ پاش رو گرفت که : کجا جوجو ؟ تا دم صبح کار دارم باهات . پریسا تقلا کرد ما نتونست . نمیدونم از کجاش یه چیزی شبیه به خیار دراورد داد به جلیل گفت : بکن توش !
حدود ده دقیقه جلیل این خیار رو به حالات مختلف کرد تو کص جنده خانم . منم جقم رو باهاش کامل کردم و ریختم رو گل و گیاه و طبیعت ! ولو شده بودم که دیدم جلیل ننه چارراهی خیار رو دراورد و گفت الان یه لذتی بهت میدم که تو کل دنیا تجربش نکنی . پریسا رو شکم خوابید و جلیل ار پشت افتاد روش و کرد تو کصش . اینبار رکورد خودشو ارتقا داد و تو دو دقیقه ارضا شد . نکته خوبش اونجا بود که فک کنم آبش رو پاشید رو کمر پریسا که این کار پریسا رو دیوونه کرد . فک کنم با گوشیش که دستش بود کوبید به سر جلیل و اونم بی هوش شد خورد زمین ! پریسا که داشت کمرش رو پاک می کرد و لباساش و تند تند می پوشید زیر لب میگفت : مادرجنده ! هزار بار گفتم از این کار خوشم نمیاد . اونجا بود که فهمیدم اینا خیلی با هم خوابیدن .
جنده که رفت منم رفتم ببینم چه بلایی سر حرومی اومده . یکم سرش خراش برداشته بود ولی چیزیش نبود و هواستم بلندش کنم ولی بعد گفتم به کیرم بابا ولش کن تخم سگ . رفتم پیش بچه های خودمون . نشسته بودیم که دیدیم پریسا جنده زاده اومد . با ارایش ! انگار نه انگار که چند دست گاییده شده! خیلی راحت نشست و مشغول صحبت شد . صبح که شد خبر امد صاحب باغ ، جلیل رو لخت و بیهوش تو باغ پیدا کرده . خیلی خوشحال شدم . سرپرست می گفت : اگه اخراجش نکنم فصیحی نیستم !!! دیدم که پریسا که تازه از خواب بیدار شده بود خیلی ترسیده . رفتم پیشش گفتم : خانم آزادمنش! میشه یه لحظه ؟! … گفت : بله . بفرمایید … گفتم : نگران نباشد شما در امانید ، کسی بویی نمی بره!
جوری رید به خودش که زبونش بند اومده بود . گفتم امشب میشه در خدمتتون باشم ؟ گفت: ها ؟!
تکرار که کردم ، گفت : باشه ، به شرطی که کسی نفهمه .
خلاصه قرار شد شب اتاقمون رو خالی کنم تا بیاد …
با بچه ها هماهنگ کردم که قبول کردن شب برن گشت و گذار !
حدود ساعت 11 بود که اومد . سریع آوردمش داخل و یکی از صندلی ها رو گذاشتم پشت در چون قفل نداشت .
خواستیم که شروع کنیم گفتم تو دیگه چرا تو که پزشکی می خونی دردت چیه ؟
گفت : شما چرا الان اینجایی ؟ گفتم : برای ارضای خودم گفت : منم برا همین اینجام
پرسیدم : به ازدواج فکر نمی کنی ؟ پرده چی ؟ گفت : اصلا این چیزا برام اهمیت نداره
با چنتا بوس از صورت شروع کردم و وقتی اولین لب رو گرفتم تازه فهمیدم چقدر تباه بودم …
داشتم تند و با عجله جلو می رفتم که گفت : آروم ! اولین بارته ؟
گفتم : شرمنده آره
در حین همون بوسه ها ، کم کم با کمک خودش لختش کردم
وای خدا چی میدیدم؟!!! یه جفت پستون !!
سریع افتادم به جونش و خوابوندمش زمین ، پستوناشو می خوردم !
بعد چنتا بوس از لبش ، کیرم رو خیلی آروم گذاشتم لای کصش
هل دادم داخل !
گرم و نرم ! لذت بخش ! لعنت بر جق
انگار داخل بدنش بودم . اولین سکس
صدای نفس هاش دیونم می کرد . زیبا ترین موسیقی
هر تلمبه برام یک عمر می گذشت و یک حس غریب از نزدیک بودن کامل یه یک نفر
کسی که با خاطرش ، صدها بلکه هزاران بار جق زده بودم
جایی که رویا ها به واقعیت تبدیل شدن ، روی بدن پریسا
خیلی اروم تلمبه میزدم ، یک لحظه حس کردم عاشقشم ، صورتم رو بهش نزدیک کردم
یه بوسه عمیق از اعماق وجود !
در حال تلمبه بهش گفتم می دونی چقدر دوست داشتم ؟می خواستم زنم بشی
یکم مکث کرد و گفت : هول نشو این فقط یه سکسه و قرار نیست چیز بیشتری باشه
ساکت شدم .
در همون حالت بعد چند دقیقه آبم اومد
اون شب دو بار دیگه سکس کردیم
در طول سال های بعد سکس های زیادی کردیم و دوست های خوبی شده بودیم
بعدا با بچه ها چند بار ریختیم سر جلیل و حسابی کتکش زدیم
خیلی ها فکر می کردن با توجه به این که تو دانشگاه زیاد با همیم می خوایم ازدواج کنیم
ولی رابطه ما مشخص بود . جاست فرند جاست سکس
الان هم که من ازدواج کردم ، زنم رو هم خیلی دوست دارم ولی هر بار بریم شمال پیش پریسا میرم
و سکس های لذت بخشی داریم
پریسا با زنم که دندانپزشک هست خیلی دوست شد
الان که 29 سالشه هنوز مجرده
کسی که عقایدش مثل پریسا باشه تا حالا ندیدم

نوشته: دارا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها