ادامه سکس با مادرزن حشری بعد طلاق خانمم
سلام خدمت دوستان عزیز میخوام سکسی که با زهرا دهم مرداد ۱۴۰۳ صبح ساعت هشت انجام دادم براتون تعریف کنم قبل اینکه برام سراغ داستان چندتا مورد هست که میخوام بگم اولین مورد دوستانی که باور ندارن این داستان واقعی هست نظرات خودشون هست من وقتی با مادرزنم سکس دارم نیاز نیست دروع بگم چون قبل جدایی خانمم من با مادرزنم هفت سال رابطه داشتم و بخاطر همین نقطه ضعفشو خوب میدونستم و میدونستم خیلی خیلی زن حشری هست و سکس دوست دارم و پدرزنم هم که از اون زمان با من بود سه ماه یبار سمتش نمیرفت چون سنش هم بالا بود سرد مزاج شده بود زهرا ولی ازش ۱۵ سال کوچکتر بود زن خیلی داغی بود بخاطر همین اون زمان سال ۹۱ که من باهاش حرف زدم و پیشنهاد دادم با کمال میل قبول کرد و شروع کردیم تا سال ۹۷ بعدش بنا به دلایلی قطع رابطه شد تا عید سال ۱۴۰۲ باز من زهرا را راضی کردم اومد سکس کردیم تا الان پس دوستانی که قضاوت بیخود میکنن زود قًضاوت نکن دلبل دوم که من تونستم بعد پنج سال باز با زهرا سکس کنم پولهای بود که براش زده بودم موقع حرف زدن یبار این تو اس ام اس به من توهین کرد فش داد منم عصبانی شدم گفتم به دخترت میگم تو این مدت چقدر ازم پول گرفتی فیشهارو میفرستم به دخترت و شوهرت این افتاد به دست و پام منم دیدم ترسید گفتم باید بیایی سکس کنیم قبول کرد گفت فقط یبار میام دیگه بهت بدهی ندارم که فروردین ۱۴۰۲ بعد سیزده بدر اومد ولی تا الان ادامه پیدا کرد زنی که میگفت فقط یبار میام تا الان اومد هم کوس و کونش و گاییدم هم پول دادم بهش بعضی وقتها هم دعوامون میشه میگه نمیام بهش میگم دخترت و شوهرت میدونن ازم پول گرفتی ساکت میشه میاد ولی با اینکه الان سنش ۵۱ سال داره ولی خدای هم اندام خوبی داره هم واقعا زن خیلی حشری هست کوس و کونش معرکه هست همیشه هم از کوس و کون آماده هست بکنمش ماهی یبار میاد پیشم ولی سیر نمیشم از کرونش نکته سوم دوستان گفتن که نگازشم خوب نیست اولا من نویستده نیستم که جمله بندیم مثل نویسنده ها باشه دوم چون من ترک زبان هستم زیادی فارسی حرف نمیزنم پس جاهای فعل هارو شاید اشتباه بنویسم الان هم چهل سالم هست کلا گرامر فعل های فارسی یادم رفته پس دوستان داستان منو یک داستان حرفه ای نبیند ممنون از لطفاتون بریم سراع داستان
بعد اینکه من با زهرا یکم مرداد سکس کردیم قرار شد یکم شهریور بیاد که یک ماه بعدش تو این مدت هم باهم پیام بازی میکردیم پول میخواست میدادم تا اینکه دو هفته مونده به اومدنش این شروع کرد که عفونت دارم نمیتونم بیام از تو عفونت گرفتم همش داشت بهونه میاورد منم میگفتم با کاندوم میکنمت ولی قبول نمیکرد تا اینکه زد شوهرش مریض شد بردن بستریش کردن کلیه اش سنگ داشت بعد یک روز بستری و عمل اوردن خونه شون این گفت پیام نده از مریض مراقبت مبکنم بهش گفتم کی میایی گفت هفته بعد میام خودم روزشو میگم به منم گفت چندروز پیام نده منم دیگه بهش پیام ندادم اخر هفته بهش پیام دادم ابن شروع کرد بهونه اوردن من باهاش حرفم شد کشید به دعوا زهرا منو تهدید میکرد من اونو البته تهدید اون الکی بود ولی من چون بهش پول میزنم میترسه فیشها رو بفرستم خانواده اش بدونن از من پول گرفته گفت میام ولی اخرین باز هست منم گفتم پولهامو بده بعد باز دعوا کردیم تا جمعه نهم مرداد صبح بهش پیام دادم قبول نمیکرد دعوا کردیم تو پیام ها میدونستم میرن مسافرت گفتم والا من میخواستم بهت پول بدم که تو مسافرت کم نیاری پیش دخترت یکم بعد دیدم پیام داد گفت خوب میخوای کم نیارم یک میلیون بزن همین الان بحسابم منم گفتم ۵۰۰ میزنم دعوا را تمام کنی فردا بیایی سکس کنبم گفت باشه پس پبام نده تا من وسایلهارو جمع کنم شب باهات هماهنگ میشم دیکه من چیزی نگفتم پول زدم بحسابش چون گفتم بهتون دیگه نقطه ضعفش پول هست تا الان هم که ازم پول گرفته دیگه نمیتونه نه بگه بهم نباد سکس کنیم شب جمعه پیام دادم چه خبر گفت هیچی سلامتی از مسافرت اومدیم خسته ام میخوام بخوابم گفتم فردا کی بیام دنبالت گفت صبح ساعت هفت ربع بیا جلوی کوی بعدش شب بخیر گفت رفت صبح زود بیدار شدم داشتم میرفتم سمت خونه اشون دیدم پیام داد گفت ده دقیقه دیگه میام بیرون بیا جلوی کوی به شوهرش هم گفته بود میرم دکتر بیمارستان تا نوبت اول واسم معاینه کنه زود برکردم شوهرش هم فکر میکرد واقعا میره دکتر بیمارستان نمیدوست میاد پیش داماد سابقش تا کوس و کون زنشو براش بگاد تا سیر بشه بگدریم منم رفتم یکم پایین تر از کوچه اشون وایسادم یکم بعد دیدم داره میاد رفتم سمتش اومد سوار شد رفتیم خونه من چون خودش هم میدونه بخاطر سکس میاد پیشم فوری لباسهاشو درمیاد بعل زهرا لخت شد شورتش در نیاورد منم لخت شدم رفتم سمتش لبهاشو میخوروم سینه هاشو میخوردم کونشو بازی میدادم گفت چته گشنه ات اینطوری میخوری انداممو گفتم اره چهل روزه نکردمت برگردوندمش کونش شروع کردم به خوردن اسم شوهرشم میگعتم که نتونسته خوب این اندام بکنه سیرش کنه الان خودم میکنمش از کوس و کون تا سیر بشی چیری نمیگفت زهرا ساکت بود کامل که لختش کردم سینه هاشو میخوردم با کوسش بازی میکردم میگفت رضا زیاد تحریک نمیشم مثل سابق منم میگفتم تحریکت میکنم نگران نباش رفتم سمت کوسش شروع کردم به خوردن کوسش زهرا هم داشت اه و او میکزد میگفت زبونتون بکن تو سوراخ گوسم منم همون کار میکردم یکم بعد گفت بدار بشینم کوسمو بخور بلند شد نشست من کوسشو خوردم بعد گفت بار اول کجا میریزی ابتم گفتم تو کونت برگشت گفت پس بیا بزار تا دیر نشده خودش هم میدونه بهم باید کون بده از شب کونش تمیز میکنه تا راحت بکنم توش رفت رو شکم دراز کشید خودش لای کونشو باز کرد منم تف زدم به سوراخش بعد کیرمو تفی کردم گداشتم دم سوراخش فشاز دادم سر کیرم رفت تو کونش زهرا شروع کرد گفت ای بسه نکن منم گفتم سرش رفته باید بدنسو بکنم تو کونت تا بریزم تا خواسته حرف بزنه فشار دادم بدنه کیرم رفت تو کونش این شروع کرد ای ای کردن منم تو کونش چندتا تلمبه زدم ابمو ریختم توش وقتی فهمید دارم میریزم اروم شد بعد اینکه کامل ریختم تو کونش کیرم خوابید از تو کونش در اوردم رفتم دستشویی برگشتم پیشش نشستم یکم بعد رفتم چای گداشتم اوردم با باقلوا خوردیم بعدش زهرا گفت پهلو درد گرفت بریم سکس نکنیم منم گفتم هنوز از جلو نکردمت گفتم پهلوم درد میکنه بریم دفعه بعد میام گفتم نه یکم استراحت کن خوب میشه حدود یک ربع بعد گفت بیا دراز بکش بیام روت بشینم کیرت شق بشه اومد روم دراز کشید منم سینه هاشو میخوردم کیرم یکم شخ شد گفتم بیاایین من بیام از،روبرو روت دراز بکشم قبول کرد اومد پایین مننم یه بالش،گداشتم زیر کمرش تا کوسش بیاد بالا راحت بکنم توش اخه زهرا یکم چاق هست بله من روش دراز کشیدم باهاش لب میرفتم سینه های بزرگشو میخوزدم کیرم داشت شخ میشد وقتی کامل شخ شد فرستلدم تو کوسش گفتم کوست هنوز تنگه گفت خوبه دیگه تنگ دوستداری شروع کردم تلمبه زدن و سینه هاشو خوردن یکم بعد کوسش یه ابی انداخت شدید خودش هم تحریک شد شدید گعت گوشتو بیار بخورم منم صورتمو بردم جلسو افتار به جون لای گوشم منم داشتم تو کوسش تلمبه میزدم این بیشتر تحریک میشد انقدر تحریک شده بود که اب کوسش قشنگ اومده بیرون رو بالش ریخته بود بعد گفت رضا دراز بکش بیام رو کیرت بشینم نبضه کوسم بزنه بدجوری تحریکم منم دراز کشیدم اومد نشست خودش بالا پایین میشد منم همزمان نوک سینه هاشو باهم کرده بودم تو دهنم داشتم میخوردم زهرا بیشتر تحریک میشد پنج دقیقه رفتار زد رو کیرم بعد گفت داره میزنه وایساد قشنگ کوسش داشت کیرم میگرفت ول میکرد زهرا خانم ارضا شد بعد گفت بیا بکن بریز تو کوسم منم گفتم کونت مونده اخه قشنگ نکردمش که گفت درد میکنه سوراخش منم قبول نکردم اومد پهلو دراز کشید منم پشتش دراز کشیدم کیرم که از اب کوسش لیز بور دادم دستش رو سوراخ کونش پهلو تنظیم کزد منم فشار دارم رفت تو کونش یکم تلمبه زدم زود گشاد شد کونش چون زهرا خیلی وقته کون میده هم به شوهرش از اول کون میداده هم تو جوانی یبار دوست مرد داشته به اونم دوسال دوست بودن کون داده شوهرش میفهمه بخاطر بچه هاش طلاقش نمیده هم به من از سال ۹۱ که باهاش سکس کردم از کون میکردمش بخاطر همین تا الان سوراخ کونش تنگ نشده با دوسه تا تلمبه زود گشاد میشه حال میکنه از کون دادن یکم که پهلو از کون کردمش گفتم برو رو شکم رفت رو شکم بازم گداستم تو کونش تلمبه زدم یکم بعد گعتم بیا مدل سگی وایسا الان کامل گشاد شدی گفت زانوهام درد میکنه اون مدل گفتم زود میریزم اومد جلوم چهاردست پا همان مدل سگی وایساد تو این مدل بزرگی کونش خوش فرمی کونش زیاد به چشم میاد منم باز گذاشتم تو کونش شروع کردم تلمبه زدن بخاطر اینکه صدامون هم نره خونه همسایه اروم تلمبه میزدم اخه من تو مسکن مهرخونه اجاره کردم تنهایی زندگی میکنم بخاطر همین زیاد با صدا سکس نمیکردم پنج دقیقه هم اون مدل از کون کردمش زهرا هم میگفت زود بریز درد داره کونم تا ابم اومد خالی کردم تو کونش بهش گفتم مرسی خیلی حال داد کونت کیرمو در اوردم بخاطر عرق که کرده بودم تو سکس فوری رفتم حمام دیدم لباسهاشو پوشیده منم اومدم لباسهامو پوشیدم برسونمش،دخترش زنگ زد جواب نداد بعد تو راه شوهرش زنگ زد منم برد تو مسیر خونه اش گداشتم تا باز مهرماه هماهنگ شیم بیاد سکس کنیم ببخشید دوستان داستانم طولانی شد بازم قرار بکنمش بعد گاییدنش باز داستانشو میدارم ممنون شب خوش
نوشته: علی