داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

آقا رضا وانتی 43

زمانی که پریود میشد; میل جنسیش چند برابر می شد.چند تا ملحفه کهنه پهن کردیم روی زمین. به پشت دراز کشیدم رو ملافه . فرزانه; ;خونهای دور کسش رو با دستمال پاک کرد و آروم نشست وسط پاهام. سرش رو آورد پایین و چند بار نوک زبونشو دور کلاهک کیرم چرخوند. بعد از اونم کیرمو کرد داخل دهانش و یه ساک مشتی برام زد. من فقط نظاره گر بودم. وقتی که کارش تموم شد; اومد و روی کیرم نشست. کوسش خشک بود و کیر منو اذیت می کرد. کرم برداشتم و محیط رو برای رضا کوچولو و فری کوچولو مساعد کردم. دو تایی احساس نیاز میکردیم. فرزانه این جور موقعها که پریود بود; فقط می نشست روی کیر من و با حرکت دادن کوس ناز و خون آلودش روی کیرم; خودشو ارضا می کرد. اما این بار می خواست جلوتر بره. کیرمو تا کلاهک فرو میکرد تو کوسش و در می آورد. منم مخالفت نمی کردم. اجازه دادم; هرکاری دوست داره انجام بده. دو تاییمون یک چیز رو می خواستیم; ولی از به زبون آوردنش می ترسیدیم.سالها به ما یاد داده بودند که اینکار برای بدن ضرر داره اما شهوت که بزنه بالا; این چیزا حالیش نمیشه. با نگاه رضایتم رو اعلام کردم. آروم آروم فشار کسش رو روی کلاهک کیرم زیاد کرد و اجازه داد; آلتم وارد بهشتش بشه. کوسش مثل روزهای عادی نبود. نمی دونم تنگتر شده بود و یا چسبناکی خون و ترشحاتش بود که این احساس رو به من میداد. اما فرزانه لذت می برد. کسشو به سرعت; بالا و پایین می برد و تلاش می کرد; کیرم تا اعماق وجودش وارد بشه. انگشت وسطیه دست راستمو; از بشت به سوراخ باسنش رسوندم و به آرومی وارد اون کردم. همزمان با بالا و پایین شدن فرزانه انگشتمو جلو و عقب می کردم. دست چپمو از سمت دیگه گذاشتم رو باسن فرزانه جون و سعی کردم همزمان دو تا انگشتو وارد سوراخ باسنش کنم. اولش برا فرزانه سخت بود; که بتونه هم خودشو رو کیرم بالا و پایین کنه و هم درد سوراخ باسنشو تحمل کنه. من خودمم حسم پریده بود. ولی با گفتن حرفهای سکسی; تحریکش می کردم که سعی کنه تو همون شرایط ارضا بشه. همزمان دو انگشتمو عقب و جلو می کردم. داخل سوراخ باسن یک پرده نازکی; مابین سوراخ کس و کونش وجود داشت که می تونستم از طریق اون حرکت کیرمو با انگشتام لمس کنم. سعی کردم بوسیله دوتا انگشت کمی سوراخ کونشو گشادتر کنم و موفق هم شدم. ولی فرزانه بر اثر درد دیگه نتونست; خودشو بالا و پایین کنه.چسبیده بود به من. با نگاهش التماس می کرد که ادامه ندم; ولی حیف بود! خیلی خوب پیشرفت کرده بودیم. برش گردوندم و کیرمو گذاشتم دم سوراخش. هر طور بود موفق شدم رضا کوچولو رو بفرستم داخل سوراخ کون خوشگل فرزانه. بدبخت از درد بالشو گاز میگرفت. یکدقیقه ای به همون حالت نگهش داشتم و بعد آروم شروع کردم به تلمبه زدن. اصلا خوشم نیومد. این کیر من نبود که داخل سوراخه باسن; عقب و جلو میشد. عضلات حلقوی دور کونش; بشدت کیر منو; در بر گرفته بود. با هر دفعه عقب و جلو رفتن کیر; قسمتی از پوست باسنش بود که همراه کیرم عقب و جلو میرفت. ظاهرا درد فرزانه هم کمتر نشده بود و مرتب از درد به خودش می پیچید. کون کردن واقعی با تصویری که از این امر برا خودم ساخته بودم تفاوت داشت. به هیچ عنوان چیز جالبی نبود. دوست داشتم کیرمو دربیارم و دوباره بذارم تو کس. ولی نمیشد. لازمه این کار این بود که برم و خودم رو بشورم. بدتر از همه احساس چندشی بود که رو دستام داشتم. احساس می کردم دستام آلوده به مدفوعه; و نمی تونستم دو طرف باسنش رو بگیرم. شاید اگر می گرفتم; بهتر می تونستم کارمو انجام بدم. به هر زحمتی بود; فکرمو متمرکز کردم و نگاهم رو گذاشتم رو باسن خوشگلش. بعد یکی دو دقیقه; به سختی آبم اومد.اونقدر کیرم تحت فشار عضلات باسنش بود که بیضه هام تحت فشار و قطره قطره; آب رو دفع کرد. بدون اینکه به بدنش دست بزنم; یا کیرمو در بیارم افتادم روی فرزانه.
تازه نگاهم افتاد روی صورتش. چشمای خوشگلش پر از اشک شده بود. و مشخص بود درد زیادی رو تحمل کرده. اول که شروع کرده بودم برای کون کردن; حواسم به فرزانه بود تا زیاد درد نکشه.مرتب بوسش می کردم و سعی می کردم به هر طریقی چوچوله شو; تحریک کنم. ولی وقتی که خودمو رسوندم به پشتش و از پشت کردمش; دیگه حواسم به عشقم نبود. بیشتر ذهنم درگیره کیر خودم و نحوه خلاصی از اون حالت بود; تا فرزانه. بوسیدمش و ازش عذرخواهی کردم. فرزانه به زور لبخند زد و گفت: به آرزوت رسیدی عزیزم;
گفتم: آره خوشگلم. ولی اصلا خوشم نیومد. شکاف کوستو بیشتر دوست دارم تا سولاخ باسنت. دوست دارم موقع سکس تو هم لذت ببری; این جوری وقتی تو عذاب می کشی; اصلا به من حال نمیده!
خودشو جابجا کرد تا کیرم از کونش بیاد بیرون. با اینکه آلتم کوچیک شده بود; ولی به سختی میومد بیرون. به زور خودشو بلند کرد و روبروم ایستاد. تمام هیکل فرزانه و من پر از لخته های خون بود. دوتایی رفتیم حمام. عشقم نمی تونست درست راه بره. زیر دوش; صورتشو بوسیدمو گفتم: ببخشید خوشگلم. قول میدم دفعه آخری باشه که از پشت اینکارو با تو کردم.
خودشو به من چسبوند و لوس کرد. گردنمو بوسید و گفت: ولی خیلی درد داشت. باید اجازه بدی یکبار بکنیمت تا دردمو فراموش کنم.
-بکنی یا بکنید;
فرزانه: بکنیمت! دو نفری!
– تو با کی میخوای منو بکونی; جوجو;
فرزانه: شوخی کردم. ولی یکبار واقعی می کنمت!
-من که از خدامه تو منو بکنی!


گوه خورده مرتیکه عوضی! آخه ننه وقتی داشتی شوهر میکردی چند بار گفتم; تو چی کم داری که میخوای شوهر کنی مادر من! مرتیکه پوفیوز; سن دایناسورو داره; اونوقت برا تو ناز می کنه. بذار امشب بیام اونجا; خودم کونش میذارم.
چند لحظه به حرفهای مادرش گوش کرد و دوباره شروع کرد:نه مادر من; تو چرا قهر کنی برگردی خونه. اون کونش گوهیه. آشغال عوضی اونموقع که راست کرده بود; هر روز دم کونت موس موس میکرد; حالا میگه بچه هام ناراحتند. میام جلو روی دخترای جنده اش جرش میدم; تا حساب کار دستش بیاد.نه مادر من; تو نیا خونه; من خودم میام و با حاجی صحبت میکنم. اگر چیزی گفت; بگو باید با عباس صحبت کنی.ندیدی عین سگ از من میترسه;. باشه ننه; الان کار دارم خودم زنگ میزنم. فعلا خداحافظ

گفتم: عباس; تو چرا این جوری با مادرت صحبت می کنی; گناه داره بنده خدا.
عباس وقتی قاطی میکرد هیچی حالیش نمی شد. با عصبانیت گفت: ول کن زنیکه لاشی رو.; ;هر چی گفتیم بذار بابا سالش بگذره بعد هر غلطی خواستی بکن; گوش نکرد. حالا الان پیرمرده; میگه بچه هام ناراضی هستند; که من ازدواج کردم. من نمیدونم این پیرمرد هفتاد ساله اصلا کیرش راست می شد که مادر ما رفت زنش شد;
من می دونستم. مادر عباس عاشق کیر پیرمرد نشده بود; عاشق مال و اموالشم نبود. مادر عباس عاشق اون مستمری حقوق دریافتی پیرمرد بود. همون حقوق هر چند خیلی کم که باعث میشد; حداقل برای رفع نیازهای ضروریش; دستشو پیش پسره دزد و بددهنش دراز نکنه;
گفتم: عباس; راستشو بگو امشب چه خبره که تاکید داشتی مامانت نیاد خونه;
خنده رو لبای عباس برگشت و گفت: دمت گرم آقا رضا; زود فهمیدی جریان چیه! دو ماه تموم رو مخ زن همسایه کار کردم; امشب قراره آخر شب شوهرشو بپیچونه بیاد پیش من. اون وقت مادره زنگ زده که نمی تونه شوهرشو تحمل کنه; میخواد برگرده خونه. راستی آقا رضا; امشپ پایه هستی بیای خونه ما; دوتایی بکنیمش!
گفتم: ممنون عباس جون. برو خوش باش. ببینم تو هیچ شبی هست که دختر یا زنی رو نیاری و ترتیبشو ندی; کمرت جواب میده; اذیت نمیشی;
گفت: نه به جون رضا. راست میگی بعضی وقتا; کم میارم. اگه این تریاکو مصرف نمیکردم; اصلا نمیتونستم!….ادامه دارد ….نویسنده looti-khoor نقا از سایت انجمن سکسی کیر تو کس

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها