سلام مرتضی هستم 19سالمه این داستان مربوط میشه به حدود3یا4ساله پیش منو مادرمو دوتا خواهرام برای اینکه مامانم رو ببریم دکتر رفتیم یزد بابام بنا به دلایلی نیومد خواهرم یه دوست یزدی داشت که قرار شد بریم خونه ی اونا بمونیم خلاصه با قطار رفتیم یزد دوست خواهرم اونجا با خواهر ها و مادرش زندگی میکردن البته بگم که فقط خواهر دوستم با باباش بندرعباس(شهر ما بندرعباسه)زندگی میکنه اونم به خاطر کارش باباشم وقتی ما رفتیم یزد بندر مونده بود بقیشون یزدن بگذریم خلاصه ساعت2شب رسیدیم یزد رفتیم خونشون همشون با ما خیلی راحت بودن با تاپ و شلوارک و سر لخت جلوی ما میگشتن دوست خواهرم دوتا خواهر دیگه هم داشت یکی از خواهراش خیلی وقت نمیشد که طلاق گرفته بود اسمشم زهره بود که منو خیلی جذب کرده بود همش چشم به کون گندش بود سینه هاشم فکر کنم80میشد و زن هیکلیم بود فردا عصرش مامانم و مامان زهره رفتن دکتر یکی از خواهرامم همراش رفتن بقیه هم رفتن بیرون من موندم خونه و زهره هم که زیاد اهل بیرون رفتن نبود با من موند خونه من و زهره خونه تنها موندیم تو خونه که بودیم حوصلمون سر رفت باهم رفتیم پارک پشت خونشون یه جا نشستیم شروع کردیم به صحبت کردن ازش پرسیدم چرا از شوهرش جدا شده گفت شوهرش به بهانه کار میره خارج و یه ماه بعد بر میگرده چند روز بعد میفهمه که شوهرش یکی رو تو خارج حامله کرده همین باعث میشه که ازش جدا بشه کم کم بحثمون رو ادامه دادیم نمیدونم چیشد که رسیدیم به بحث های سکسی و شروع راجبه سکس کردیم ازش پرسیدم تا حالا با شوهرش سکس داشته گفت نه هیچ وقت نخواست با من سکس کنه من میخواستم ولی اون نمیخواست البته قبل از ازدواج با افراد زیادی سکس داشتم من خیلی دوست داشتم ازش بچه داشته باشم ولی اون نمیخواست معلوم بود که منو دوست نداشت منم تو دلم به خودم گفتم خاک تو سر شوهرت که توی مثل ماه رو به صد تا خارجی ترجیح داده اشکالی نداره مگه من مردم بهش گفتم من خسته شدم برگردیم خونه اونم قبول کرد و برگشتم خونه باهم رو مبل نشستیم کیرم بدجور لات شده بود سکوت همه جای خونه رو فرا گرفته بود که چشم زهره افتاد به کیر لات من سریع بهش گفتم یه فیلمی بزار تا ببینین بهم گفت ای به چشم رفت تو اتاقش یه فلش اورد زد به تلویزیون وقتی فیلمو گذاشت باورتون نمیشه که چی دیدم فیلم سکسی اونم لز بود کنارم نشست گفت من وقتی تنها میشم با اینا حال میکنم حالا میخوام با تو حال کنم تلویزیون رو خاموش کرد و ما هم لبامون به هم گره خورد دستمو گذاشته بودم روی سینه هاش و فشار میدادم و لباسش رو در اورد یه سوتین قرمز خوشکل پوشیده بود اون رو هم در اوردم و شروع به خوردن سینهاش کردم آه و نالش در اومده بود دستشم روی کیر من بود بلند شدم دستم رو گرفت رفتیم تو اتاقش تخت اتاقش نداشت مجبور شدم رو زمین بخوابونمش شلوارش رو کشیدم پایین یه کس سفید و بی مو که خیس شده بود جلوم بود و شروع کردم به خوردنش زهره بهم میگفت کس خوردنمو ول کن بیا جرم بده بلند شدم لباسمو شلوارمو در اوردم شرتمم در اوردم کیرمم با توجه به جسه بزرگم خوب کلفت بود زهره شروع کرد به ساک زدن کیرم اون هم به صورت خیلی حرفه ای بعدش کیرمو از دهنش اوردم بیرون شروع کردم به مالیدن کیرم رو کسش بعدش فرو کردن تو کسش شروع کردم به تلنبه زدن صدای آه و نالش اتاق و پر کرده بود که یهو زهره لرزید و بعد ارضا شد
همین باعث شد من بیشتر شهوتی بشم و بهش گفتم کونش رو قنبل کنه تا از کون بکنمش رفت یه کرم ژل مانند اورد بهم گفت بریز رو کونم ریختم رو کونش کونش کاملا لیز شده بود یکمم زدم به کیرم کیرم راحت رفت تو کونش تا ته یه داد بلند زد و گفت گشادم کن منم به حالت سگی شروع کردم به تلنبه زدن دیگه زهره داد های بلند میزد ترسیدم که همسایه ها متوجه بشن همزمانم زهره داشت با کسش ور میرفت که دوباره ارضا شد منم به تلنبه زدن ادامه دادم که احساس کردم دارم ارضا میشم شیوه کردنمو به شکل هفتی تغییر دادم سوراخ کونش کامل باز شده بود یکم دیگه از اون ژل رو مالیدم رو سوراخ کونش و کیرم و دوباره
تلنبه زدم تا اینکه منم ارضا شدمو آبمو کامل ریختم تو کونش آبم از سوراخ کونش سرازیر شده بود یه لب حسابی ازش گرفتم بعدش رفتیم حموم با هم یه دوش گرفتیم اومدیم نشستیم تا اینکه مامانم اینا اومدن
این داستان ادامه داره تو قسمت بعدی من زهره رو با یکی از همسایهاشون میکنم پس قسمت بعدی رو از دست ندید
نوشته: مرتضی