سلام اسم من رضاست چند وقتیه تو سایت انجمن کیر تو کس هستم و داستان ها رو میخونم اولین باره داستان میفرستم خاطره ای که میخوام از سکسم براتون تعریف کنم مربوط میشه به همین امروز بعد از ظهر
توی محلمون یه آرایشگر داریم به نام اقا محسن من از چهار سال پیش همیشه پیش اون میرفتم سلمونی و فقط در حد سلام موهامو چه مدلی بزن و خدحافظی با هم هم صحبت شدیم چند وقتی که گذشت من تو فکر دوستی با اقا محسن بودم و خیلی ازش خوشم اومده بود تا اینکه شش یا هفت ماه پیش بود شماره اش رو از رو در مغازه اش برداشتم و ذخیره کردم بعد دیدم تو تلگرام هم هست و رفتم تو پی وی و با هم چت کردیم خودمو بهش معرفی کردم و وقتی شناخت حسابی من و تحویل گرفت و با هم بیشتر آشنا شدیم و این بود تازه شروع دوستیمون
اینم بگم که من 18 سالمه و قیافه خوشگلی از نظر خودم ندارم ولی اطرافیانم راضی هستن و دنبالم هستن اقا محسن هم 35سالشه و یه زن و بچه هم داره
از اون موقع به بعد دوستی و رابطه من و محسن بیشتر شد و من خیلی بهش وابسته شده بودمو برای صمیمی تر شدن رابطمون دایی محسن و یا دایی صداش میکردم و هر روز میرفتم پیشش و کم کم نیم ساعت تا چهل دقیقه پیشش بودم تو آرایشگاه
دروغ نخوام بگم اینکه گاهی اوقات تو فکر سکس با محسن بودم ولی با خودم میگفتم محاله اقا محسن با من اینکار رو بکنه
رابطمون به مرور صمیمی تر شده بود و رفت امد زیادتر و تا به امروز من خونه محسن نرفته بودم و فاصله خونه شون تا مغازه آرایشگری هم زیاد بود و منم بلد نبودم تا اینکه امروز زنگ زد به من و گفت که دلم برات تنگ شده و دو سه روزه ندیدمت(چند روزی بود به خاطر امتحانام نمیتونستم بیام پیش محسن)بیا با هم بریم تا خونمون و بیایم
من هم با کمال میل قبول کردم
بازو وکتف دست راستمم درد میکرد و آدرس رو تلفنی گرفتم و رفتم خونشون
خانومش بیمارستان بود و دخترش رو هم برده بود پیش خواهرش
قرار بود خانومش فردا مرخص بشه و به خاطر همین از من خواست خونه رو تمیز کنیم و کمکش کنم
و منم دستم درد میکرد بدجووور و بعد از کمی که گذشت محسن گفت من یه پماد عالی دارم بزنه به دستم و کتفم نرمش بده دردش میفته و گفت اول باید برم حموم زیر آب گرم
بعد از من خواستم برم حموم و اولش ممانعت کردم و روم نمیشد تا اینکه با اصرار راهی شدم و تو دلم حس دلشوره ای داشتم و از چیزی دلهره .
رفتم لباسهامو در آوردم و گفت وقتی رفتی زیر دوش بگو بیام برات پماد رو بمالم و مشت و مالت بدم منم قبول کردم
بعد از حدود پنج دقیقه که زیر دوش حموم بودم در زد و اومد تو حموم لخت شده بودو فقط شورت پاش بود اولش خجالت کشیدم و چشمام رو بستم و فهمیدم که چشماش دنبال من بوده و شصتم خبر دار شد که میخواد باهام حال کنه و بهش حال بدم
بهم گفت چرا شورتتو زیر اب خیس کردی در بیار بشور بذارم خشک بشه منم از خجالت سرخ شدم و انجام دادم حالا جلوی محسن لخت لخت بودم و اونم به روی خودش نمی آورد بعد پماد رو مالید به دستم و کم کم دیدم داره بهم میچسبه منم کیرم شق کرده بود گفت بیشعور این چرا این طوری شده اومده بالا؟؟منم گفت مدلشه یکی رو ببینه اینطوری میشه
راستش منم دنبال چنین روزی بودم ولی نه به این زودی بعد از اولین رفتنم به خونش
بعد دل رو زدم به دریا و دل به کار دادم اونم دست من و گرفت گذاشت تو شرتش و منم براش مالیدم بعد بهم گفت بخور منم با دیدن کیر خوشگل و بزرگ و کلفتش بدجور حشری شدم و براش ساک زدم
بعد سعی کرد که کیرشو تو کونم کنه ولی هنوز کیرش درست راست نشده بود و در میومد خیلی حس عالی بود با بهترین رفیقت حال کنی بعد از هفت ماه انتظار
همونجا براش انقدر ساک زدم که آبش اومد و ریخت تو دهنم خیلی بدمزه و شووور بود و اونم از من لب گرفت و رفت زیر دوش خودشو تمیز کرد و اومد بیرون
منم خودمو تمیز کردم اومدم بیرون و وقتی اومدم بیرون اصلا انگار نه انگار که اتفاقی افتاده مثل قبل برخورد میکرد و عادی بود و میگفتیم و میخندیدیم بعد خونه رو تمیز کرم کمکش و اومدم خونه
امیدوارم خوشتون اومده باشه
اولین تجربه داستان نویسیم تو سایت بود
ببخشید اگه بد بود و نتونستید خوب مطلب رو بفهمید
نوشته: رضا