اسمم رضاست.این خاطره واسه ۲۸ سالگیمه. تا حدود ۱۹ سالگی با بعضی هم محلیا سکس داشتم و عمدتا هم دوست داشتم کون بدم. ولی بعد از اون رفتم دانشگاه و دیگه فرصتی واسه اینکار پیش نمیومد و از طرفی دیگه نمیخواستم با بچه محلها سکس کنم . تا حدود ۲۸ سالگی که نیاز به کون دادن در من به شدت افزایش پیدا کرد. مرتب پیش خودم فکر و خیال سکسی میکردم و خودم رو در موقعیتهای مختلف واسه کون دادن تجسم میکردم…من تو یکی از صنایع دولتی کار میکردم و بعضی وقتا واسه ماموریتهای کاری به سطح شهر میومدم.در یکی از این ماموریتها مسیرم خورد به میدان راه آهن و چشمم خورد به یک حموم که تو قسمت شمال شرقی میدونه …حدود ساعت ۲ بعدازظهر بود و چون با تاکسی متعلق به اداره بودم ، دویست متر جلوتر به تاکسی گفتم وایسه و بهش گفتم که تو برو من خودم از اینجا میرم خونه و خودم برگشتم به سمت حموم. رفتم داخل. به حمومی گفتم ببخشید کیسه کش دارین. اونم گفت بله . بهش گفتم بی زحمت بیاد و یه کیسه واسم بکشه.بهم گفت چیزی احتیاج داری ؟ گفتم فقط یه شامپو کوچولو.ازش اجازه خواستم که برم دستشویی. رفتم دستشویی و خودم رو تا حد امکان تمیز کردم.بعد یه لنگ هم برداشتم و رفتم داخل یکی از نمره ها. لخت شدم و رفتم زیر دوش. چند دقیقه بعد درو زدن.لنگ رو دور خودم بستم و درو باز کروم. یه مرد حدودا ۴۵ ساله و با لنگ و سیبیل بزرگ و قد متوسط اومد داخل. منم درو پشت سرش بستم.اومد تو و بهم گفت که بشین لب سکو. منم نشستم و اول دستامو کیسه کشید و بعد گفت طاق باز دراز بکش.منم با لنگ دراز کشیدم رو به سقف. بعدش سینه و شکمم رو کیسه کشید و بعد لنگ رو جوری باز کرد که یه پام کامل بیرون اومد و روی پام رو از پایین تا بالا کیسه کشید بعدش اون یکی پام رو …الان لنگ فقط کیرم رو پوشونده بود. بعد گفت برگرد. منم بدون اینکه لنگ رو درست کنم برگشتم.منتظر عکسالعمل دلاک بودم ولی اون چیزی نگفت و شروع کرد به کیسه کشیدن پاهام.البته یه دستش هم اطراف کونم پرسه میزد و هی میخورد به کونم. بعد اومد بالای سکو و نشست دو طرف رونم که پشتم رو کیسه بکشه…کاملا داشت کیرشو به کونم میمالید.منم بعد از چند سال کون ندادن خیلی منتظر بودم که یکی بالاخره پیدا بشه و منو بکنه. وقتی دید چیزی نمیگم جسورتر شد و کمی هم فشار چاشنی مالش کرد. خلاصه گفت پاشو دوش بگیر.منم که دیگه روم باز شده بود بلند شدم و دوش گرفتم تا لیف بکشه.گفت دراز بکش.دلمو زدم به دریا و ایندفعه دمر خوابیدم. اونم چیزی نگفت شروع کرد به لیف زدن. دیگه کامل دستاش با لیف و بدون لیف لای کونم بود و منم زیر دستاش هی وول میخوردم که دستاش بیشتر به سوراخم بخوره. یه دفعه بهم گفت خوشت میاد؟ من چیزی نگفتم و برگشتم بهش نگاه کردم. دوباره پرسید و من فقط سرم رو به نشانه آره تکون دادم. لنگش رو باز کرد و دیگه فقط با کونم بازی میکرد و هی اشاره میکرد که صدا نکن. دوش رو هم باز کرد که مثلا حموم داره شک نکنه.دیگه قشنگ انگشتاش رو میکرد تو کونم. بعدش گفت بکنم؟ من گفتم آره. لنگش رو باز کرد و یک شورت مامان دوز هم تنش بود درآورد و به در آویزون کرد و اومد بالای سکو. دراز کشید روم و یه خورد کیرشو بین چاک کونم بازی داد و منم باهاش همکاری میکردم.بعدش بلند شد و کیرش که خیلی معمولی بود رو گذاشت لب سوراخ کونم و بهش گفتم خیلی آروم بکن. اونم یکی دو بار آروم کرد و چون سوراخم صابونی بود توی چند مرحله کامل کرد توی کونم. بعد دراز کشید روم و شروع کرد تلمبه زدن. چون بدنم خیس و صابونی بود صدای برخورد زیاد میشد بهمین خاطر آروم و با حوصله میکرد. من از شدت حشریت توی همون دو دقیقه اول آبم اومد و شانس آوردم که اونم زود انزال بود و یه کمی بعد از من آبش اومد… یکم روم خوابید و کیرش توی کونم خوابید و بعد بلند شد که خودشو بشوره.منم همونجوری دراز کشیده بودم و اونم داشت خودشو میشست…کارش که تموم شد بهم گفت از این به بعد صبح بیای بهتره.یه پولی هم ازم گرفت و رفت…بعد از او شاید بیست بار رفتم و به بهونه کیسه کشی بهش کون دادم. صاحب حموم هم ظاهرا میدونست چه خبره ولی به روی خودش نمی آورد. الان مدتها از اون تاریخ میگذره. حموم مورد نظر همونجاست ولی دیگه دلاک نداره.
نوشته: رضا