سلام
من مرتضی ۳۴ ساله ۸۵ وزن و ۱۸۰ قد با بدنی سفید و کونی بزرگ
زنم زهرا ۲۹ ساله ۶۵ وزن ۱۶۱ قد سفید با بدنی سفید رونهای پور کون بزرگ و بسیار خوشگل و خوش رفتار و شهوتی
محمد ۴۵ ساله ۸۰ وزن ۱۷۸ قد سایز کیر ۱۸ سانت و کلفت ترک زبان
فاعل من یا کسی که از ۱۷ سالگیم کون من میزاره
از بچگی به دلیل سفیدی و بزرگی کونم همیشه دستمالی میشدم اولین بار تو سن ۱۷ سالگی طعم کیرو چشیدم
یه روز که خیلی شهوتی بودم یه شلوار نازک بدون شورت پوشیدم و رفتم پارک تا توی دستشویی عکس کیر هایی که کشیدن و شماره که نوشتن روی در سرویس و ببینم و شماره بردارم اومدم بیرون توی چمن نشستم که به شمارها پیام بدم یه آقایی تقریبا ۱۰ سال بزرگتر از من اومد نشست کنارم و شروع کرد به احوال پرسی و صحبت کردن
اسمش محمد بود اهل قزوین و تو کار ضایعات آهن و …
محمد شروع کرد اسمت چیه و … گرم صحبت شدیم کم کم حرف هارو به سکس کشید مثلا دوست دختر داری یا تا بحال کص کردی
در حال صحبت بود که چشمم به شلوارش افتاد که کیرش نیم خیز بود و در حال بلند شدن
در حین حرفهاش همش به کیرش نگاه میکردم و شهوت عجیبی تو وجودم شروع به جوشیدن کرد دوست داشتم کیرشو ببینم
محمد متوجه نگاههای من میشد و بیشتر سکسی حرف میزد مثلا تا حالا پسر کردی یا تا بحال کون دادی
گفتم تا بحال سکس نکردم و باز به شلوارش نگاه کردم دوست داشتم دست بندازم و از روی شلوار لمسش کنم
محمد گفت به چی نگاه میکنی
گفتم خیلی بزرگه باد کرده گفت برای شمام خیلی بزرگه گفتم چی ، گفت کونت گفتم بله یخورده بزرگتر از بقیه
خیلی شهوتی شده بودم ظهر بود و پارک تقریبا خالی وسط حرفهای سکسی دیگه طاقت نیاوردم دست بردم به سمت کیرش و از روی شلوار لمسش کردم خیلی بزرگ بود هم تعجب کرده بودم هم تمام وجودمو شهوت گرفت
گفتم چقدر بزرگه گفت فعلا خوابه میخوای ببینی چقدر میشه
گفتم اره
این طرف اون طرف و نگاه کرد دستشو گذاشت روی رون پام آروم مالید همش چشمش به اطراف بود
کمی بعد به پهلو دراز کشید روی چمن من هم روبروش بودم زیپ شلوارو باز کرد و کیر راست شدشو در آورد
واااای خیلی بزرگ بود گفت دست بزن گرفتم دستم بزرگ سفت و خیلی گرم بود بهترین حسی بود که تجربه کردم
کمی مالیدم گفت بریم خونه من همین نزدیکه ترسیدم قبول نکردم خداحافظی کردم رفتم دو روز فقط تو فکرش بودم طاقت نیاوردم رفتم پارک باز هم ببینمش نبود چند روزی هی میرفتم که ببینمش تا اینکه بعد از چند روز دیدمش خیلی ذوق کردم سریع رفتم سلام کردم اونم خوشحال شد کمی نشستیم صحبت کردیم پارک شلوغ بود گفت بریم خونه من نترس بی آزارم قبول کردم رفتیم نزدیک بود درو باز کرد رفتم داخل حیاط درو بست دستشو گذاشت روی کونم
وااای موهای نداشته ی تنم سیخ شد تا برسیم داخل اتاق کونمو با دستهای بزرگش میمالید کیرم راست شده بود نگاه انداخت به کیرم از روی شلوار دستش گرفت گفت چقدر کوچیکه یکم مالید و گفت توام برای منو بمال کمربندشو باز کرد و کیر نیمه راستشو گرفتم دستم و میمالیدم با دو دستم کم کم داشت سیخ میشد هی بزرگ و بزرگتر میشد تا اینکه مثل سنگ سفت شد کیرم و با یه دست و کونمو با دست دیگه ش میمالید
محمد شروع کرد بوس کردن و لب گرفتن ازم شلوارمو از تنم در آورد گفت جووون چقدر سفیدی تو بچه چه کون بزرگی داری لباسمو کند سینمو میخورد و انگشتشو میمالید به سوراخ کونم
خیلی لذت بخش بود سرمو بردم سمت کیرش و شروع کردم به خوردن کیره بزرگش کمی بعد توف کرد دم سوراخ کونم و با انگشت سوراخمو شروع کرد به باز کردن
انگشتشو کرد تو سوراخم درد داشت یخورده ناله کردم ادامه داد یه خورده کرم آورد زد چاک کونم بلند شد و کیرشو میمالید به سوراخم
سر کیرشو گذاشت یه خورده فشار داد صدام بلند شد دردم گرفت چند باری امتحان کرد ولی نمیتونستم اصلا نمیرفت توی کونم خیلی برام بزرگ بود بیشتر کرم زد به کیرش و شروع کرد لاپایی زدن و قربون صدقم رفتن
آخ چه کون بزرگی داری چقدر سفیدی چقدر خوشگلی دیگه برای خودمی این کون فقط مال منه هر روز باید بیای بکنمت همینجوری حرف میزد حرکاتش تندتر شد یهو کونم داغ شد آب کیرشو ریخت روی سوراخم آه بلندی میکشید
بلند شد دستمال آورد کونمو پاک کرد یخورده کرم زد به دستش و کیرم شروع کرد مالیدن کیرم
کیرمو میمالید بوسم میکرد با انگشت سوراخ کونمو بازی میداد و حرف میزد
عزیزم چقدر تنگی بهت نمیخوره با این کون بزرگ اینقدر تنگ باشی تو اینجوری ببین مامانت چجوریه
منم که تو اوج لذت بودم آبم اومد ریخت رو شکمم
تمیز کردم خودمو خجالت میکشیدم شهوتم فروکش کرده بود ناراحت بودم خداحافظی کردم موقع رفتن گفت من تنهام بیا پیشم رفتم
به خودم گفتم دیگه نمیرم خیلی خجالت زده بودم دو سه روز گذشته بود هر روز تو فکرش بودم بعد از چند روز دوباره رفتم
تقریبا هر هفته سه بار میرفتم دو سه ماهی طول کشید تا تونست کیرشو بکنه توی کونم
تا سن ۳۰ سالگی بهش کون دادم فقط به اون دادم ولی همیشه دادم ماهی یکی دو بار میرفتم پیشش تا اینکه ازدواج کردم گفتم دیگه نمیام ولی همچنان دوست بودیم
بعد از ۵ یا ۶ ماه بعد از ازدواج یه شب که زهرا خانومم شیف بود توی سایتهای شهوانی بودم که دوباره هوای کیر خوردن و کون دادن زد به سرم پیام دادم بهش حال و احوال پرسی کردم و گفتم خیلی سوراخ کونم میخاره یکی دو ساعت بعد رفتم پیشش
در حال کون دادن بودم کم کم حرف از زهرا زد که چطوره خوب میکنیش خوشگله اندامش چطوره و …
وسط کردن گفت گوشیت و بیار ببینمش
گوشی و آوردم یه عکس با حجابشو دادم دید گوشیو گرفت شروع کرد به دیدن عکسها و همزمان جلو عقب کردن توی کون من
عکسهارو ورق میزد میگفت جون چه گوشتیه زنت تو که نمیتونی بکنیش حیف نیست طعم یه سکس واقعی و نچشه
تا بحال اینقدر لذت بخش نبود سکسمون بی اختیار آبه بیغیرتیم شروع کرد به امدن
شروع کرد تندتند تلمبه زدن خیلی محکم میکرد خیلی شهوتی شده بود میگفت باید جفتتونو باهم بکنم میخوام زهرا رو جلوی چشمت بکنم میخوام ببینه شوهرش کونیه باید جلوی زنت کونت بزارم
از حرفاش آبم اومد بدون اینکه دست به کیرم بزنم خیلی هم آمد اونجا بود که طعم بی غیرتی واقعی و چشیدم
بله این منم یه بیغیرت کونی با یه کیر از کار افتاده که فقط میخواد همراه با زنش جندگی کنه
دیگه زهرا به سکسمون اضافه شد عکس لخت زهرا رو میگرفتم فیلم لختی شو میگرفتم لباسهای سکسی زنمو تنم میکردم و زیر کیر مرد غریبه کون میدادم و فیلمهای زنمو و عکسهاشو میدید و کون من میزاشت
خیلی لذته بی نهایتی داره دوست داشتم زهرا هم ببینه که من کون میدم و من هم ببینم ک۶ کیر بزرگ محمد زنمو داره جر میده جلوی چشمم
ولی زهرا یه زن به شدت مذهبی و چادری بود و جرات نداشتم بهش بگم چون مطمئنم که قبول نمیکرد
دیگه یه بیغیرت واقعی شدم دوست دارم زنمو جلوی چشمام بکنن و منو جلوی زنم
وقتی با لباسهای زهرا به محمد در حال کون دادن هستم
محمد شروع میکنه به تحقیر کردن
کیرم تو کص زهرا زن جندت بیغیرت کسکش تو مرد نیستی تو فقط باید زنتو آماده کنی برای کیرهای کلفته مردم تو یه کونی ای که باید کونت مثل زن جندت پاره بشه زهرا باید مردهای غریبه رو بیاره تا کون دادن شوهرشو ببینه باید برای شوهر بیغیرتش کیرهای کلفت بیاره
تو و زهرا باید زیر کیرهای ما دست به دست بشین تو و زهرا زیر کیر ما حامله میشین کونی بی غیرت زن جنده
این حرفها بالاترین و بهترین لذتهای منو ساخته همه زندگیم فقط بیغیرتی و کون دادنه هیچ لذتی بالاتر از بیغیرتی نیست
بله این کون منه این کون یه مرد متاهل کونی و بیغیرته که سالها کیر رفته توی کونش این کون ۱۷ سال کیر خورده هزاران بار آب کیر خورده و رگ و ریشه و غیرت و ازم گرفته تا یه بیغیرت کونی بشم تا به کیر شما کیر کلفتها حال بده منو بکنین التماستون میکنم کون بزرگ منو زنم زهرارو جر بدین
من یه کونی بیغیرت و یک زن جنده ی به تمام عیارم که عاشق کیرهای بزرگم و هر روز سوراخ کونم التماس کیر میکنه
میخوام بی غیرت ترین مرد دنیا باشم و زنم زهرا جنده ترین زن دنیا
این سوراخ کون و کون زهرا کیر شمارو طلب میکنه
عاشق شما و کیرهای کلفتتونم
نوشته: Morteza koni