داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

پسر دهه هشتادی و خاله

سلام دوستان
من امیرحسین هستم ( اسم مستعار) یه پسر ۱۸ ساله ۱۸۰ سانتی با ۷۵ کیلو وزن و سایز ۱۸ سانتی کلفت
خاطره ای که براتون تعریف میکنم مربوط به پارسال هستش که دوره دوم دبیرستان بودم
یه مدت خیلی رو خالم ( فاطمه ) کراش داشتم خالم ۲۶ ساله سکسی بدن اندامی و پری داره با کون ژله ای و ممه متوسط و رنگ بدن سفید قد ۱۷۳ و وزن ۶۸ که یه بچه ۴ ساله هم داره
از اونجایی که خیلی گشنه تشریف دارم سریعا بعد از مدرسه بدو بدو به سمت خانه میرم که یه چیزی بخورم خانوادم که رفته بودن بیمارستان تهران منم در دم گوشیمو از زیر جا کفشی در آوردم ( اونجا گذاشتم که مدرسه نبرم بگیرنش و مامان اینامم میخواستن برن نمیشد تو خونه بزارمش ) که خالم دو سه بار تماس گرفته بود
منم بهش زنگ زدم که گفت بیا خونه ما منم که میدونستم قراره اونجا برم یه خورده ناز کردم و بعدش اوکی رو دادم
وقتی رسیدم خالمو با یه لباس خونگی ( شلوارک تنگ و تیشرت ) دیدم که سریع بدنم لرزید که یهو با خنده گفت : خوش اومدی چرا کپ‌ کردی منم که جوابی نداشتم گفتم بو غذای خوبی میاد
رفتیم سر سفره خلاصه
که یهو دیدم کس تپلش از زیر شلوارک باد کرده و قشنگ معلومه
منم که دیدم راست کردم و بهش زل زدم که یهو دید دارم بهش زل میزنم پاشو که حالت چهار زانو نشسته بود رو داد جلو کصش
منم که استرس گرفتم که نکنه یه چیزی به مامان اینام بگه دیگه اصن تخم نداشتم نگاش کنم
که بعد چند دقیقه هی صدا میکرد و یه چیزی میگفت یا چیزی میخواست مثل نمکدون که راحت خودشم دستش بهش می‌رسید
منم که تعجب کردم که یهو دیدم وقتی صدام کرد پاشو از جلو کصش برداشت ، منم تا دیدم نگاش کردم که دیدم داره پوزخند میزنه و سریع سرشو انداخت پایین ، منم کیر راست شدمو که انداخته بودم زیر رونم رو قشنگ و واضح دادم بالا که ببینه که بعد چند ثانیه دیدش
اون لحظه قلبم تو حلقم بود نمیدونم از شهوت بود استرس بود اضطراب بود هر عنی که بود گلومو خشک کرد که دیدم هی داره نگاش میکنه خلاصه بعد غذا داشت چای میریخت که منم بلند شدم و قشنگ جلوش کیر سیخ شدمو تکون دادم ( بدون دست ) که گفت راسته ، تا همینو گفت درش آوردم که دستشو گذاشت جلو چشش و گفت واییی ( به نشانه خجالت ) منم خواستم بزارمش تو شلوارم و بزنم به چاک که ریدممممم
گفت ببینم ، بعد که درش آوردم تو دست گرفتش که گفت حیون تو کی انقد بزرگ شدی که این انقدی شده
منم گفتم تو ندیدی وگرنه آروم آروم بزرگ شده
بعد تو دستش تکونش داد که گفت بزار ندا بخوابه ( دخترش ) منم سریع گرفتم که منظورش سکس بعد خواب نداس
سریع رفتم تو هال نشستم که دخترشو خوابوند و بعد یه ربع اومد
و گفت ببینم
منم که درش آوردم اومد رو رونام نشست ( واییییی هنوز یادمه چجوری می‌لرزیدم )
که با دست برام جق زد منم ممه هاشو گرفتم دیدم چیزی نمیگه سریع گردنشو لیسیدم و ممه هاشو فشار دادم که گفت اووی منم دیوونه تر شدم و سریع لباسشو درآورد و شلوارکشم کشیدم پایین و یه ربع فقط کصشو خوردم که بهش گفتم تو نمی‌خوری برام که گفت نمیتونم من گفتم به درک باز میتونم بکنمش که گفتم بکنم
گفت آب نره توشا گفتم چشم
آروم آروم سرشو مالیدم به کونش و بردم تو کونش که گفت کون نهههه
منم سریع دراوردمش و کردم تو کصش تا نصف که ناله ش بلند شد
تقریبا یه ده دقیقه طول کشید تا آبم بیاد که وقتی اومد ریختم رو روناش که گفت چه نره خری درست کرده آبجیم و هزار بار قربون صدقم رفته
که بعد اون داستان چند بار دیگم سکس داشتیم و الانم داریم
درضمن اینم بگم که اون هیچ علاقه ای به شوهر ۳۶ سالش که بازرگانی لوازم خانگی داره نداره فقط به خاطر پول بهش دادن و خالم زن سومش هستش

نوشته: ارشیا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها