–
سینا احساس می کرد که خیلی سبک شده و کیرش احساس آرامش و نشاط می کنه . این آرامش بیشتر از این جهت هم نصیبش شده بود که حس می کرد مادرشو به اوج رسونده . تا دیگه مرد غریبه ای رو در آغوش خودش جای نده . این حسو هم داشت که شاید اون بعدا دچار عذاب وجدان شه . ولی هنوز برای قضاوت در این مورد دیر بود . نباید مادرشو رها می کرد . شاید بهترین کار این می بود که برای چند روز از شیرین مرخصی بگیره ولی نمی تونست کارشو از دست بده . سارا هم که برای اولین بار بود که تا به این حد بی پروا اونم با مردی غیر از شوهرش سکس می کرد و به مرحله فینال رسیده بود دوست نداشت که به این آسونی ها از سینا دل بکنه . پسر خسته شده بود ولی مادر از بس کونشو به کیر سینامالید و مالید که سینا هوس کرد که بکنه توی کون مامانش . از اون محلول و مایع باز کننده عضلات مقعد رو ریخت روی کونش و با انگشتاش با اون ناحیه ور رفت . چند دقیقه ای رو با ماچ و بوسه ای که به مادرش داد سر کرد و کیرشو که هنوز کاملا سفت و دراز نشده بود به سوراخ کون مادرش فشار داد . ته بیضه ها شو هم در دستش گرفت تا نوک کیر از روی سوراخ کون مادرش نپره . هر چند کیرش کلفت بود ولی کون و سوراخ مادرش به اندازه کافی لغزنده شده بود که کیرش سر بخوره و بره اوت . یه چند دقیقه ای صبر کرد . کیرشو به سوراخ کون فشار داد . با همه چرب کردنا و گشاد کردن عضله مامانش کمی سخت تونست کیرشو بکنه توی کون مادرش ولی همین که سر کیر رفت توی کون و چند میل بیشتر هم به طرف جلو رفت بقیه رو راحت تر فرستاد تا در کون مادرش جای بگیره .. -آقا خوش کیر ..خوشت میاد ;/; پس حال کن . حال کن . یادت باشه هر وقت که دلم خواست باید مال من باشی . در اختیار تن و بدنم باشی . فکر پولش هم نباش هر چی که دیگران بهت میدن نرخ رسمی توست من دو برابرشو میدم . هر چی که خودت خواستی بهت میدم . سینا همچنان در این فکر بود که چیکار می تونه بکنه تا در آینده با اطمینان و امنیت بیشتری با این شرایط روبرو شه . تا کی می تونه مخفی کاری کنه . دستشو دور کمر سارا حلقه زده کیرشو آروم توی کون سارا حرکت می داد و برش می گردوند به عقب . سارا هم یه چیز کلفتی رو در کونش حس می کرد . این بار کون دادن مثل اون دفعاتی که به شوهرش کون می داد درد نداشت یا احساس درد کمتری می کرد . می دونست که پسر یه چیزی به اون مالیده تا اونو واسه یک عملیات سخت آماده کنه . حرکات کیر رو داخل کونش به خوبی تحمل می کرد و بی اندازه لذت می برد . سینا با این که خیلی کیف می کرد و می دونست مامانش هم لذت می بره دیگه از این که بخواد بازم منی خودشو توی سوراخ سارا خالی کنه می ترسیدکه ضعیف شه . هر چند سارا طوری کونشو به بدن پسرش می چسبوند که اونو دوباره داغش کرده بود و می تونست بازم ارضا شه .. برای لحظاتی پسر کیرشو داخل مقعد مادر نگه داشت .. حس کرد که چند قطره بیشتر نمیاد . به این آرامش که توی کون مادرش هم خالی کنه نیاز داشت . نگاهشو به کون مادرش دو خته بود . به برشهای بر جسته کون و ابتدای سوراخی که کیرشو در اون فرو کرده بود . بهتر از این نمی تونست حال کنه . سارا دلش نمیومد با سینا وداع کنه .. شماره موبایلشو گرفت ..سینا یه شماره جدیدو بهش داده بود . زن خودشو انداخت توی بغل پسر . می خواست حالاکه رسوایی رو به جون خریده با تمام وجودش پذیرای اون یشه . با تمام حسش . سینا لذت می برد از لحظه هایی که در اون لحظات تونسته بود مادرشو به اوج برسونه .. اون شب سینا بود خونه شون . بعد از مادرش به خونه رسید . ساناز طبق معمول اومد به استقبالش. خودشو انداخت توی بغل سینا . -بوی عطر مامانو میدی . ای ناقلا بازم که رفتی دختر بازی . این عطر خیلی گرونه . دخترا ی خیلی کلاس بالا وزیادی پولدار از این عطرا می خرن . و بهتره بگم خیلی هوسباز -ساناز بازم که داری از این حرفا می زنی . ببینم مامان ما هم خیلی پولداره ;/; -چرا که نه پس از این همه سال زندگی با بابایی که همش به دنبال دیگرونه ;..این قدر ثروت هم اگه در دست مامان نبود که دیگه هیچی .. سینا لباساشو عوض کرد و قبلی ها رو انداخت توی گنجه . این جوری کمتر شک بر انگیز بود. -ساناز مامان کجاست .. -نمی دونم از وقتی که بر گشته رفته توی اتاق و در نمیاد انگاری خودشو حبس کرده ..سینا رفت یه دوشی گرفت و یه نگاهی هم به تن و بدنش انداخت ..و اومد بیرون .. باید می دید مادر چشه ..فکر نمی کرد به همین زودی عذاب وجدان بگیره …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی