من صحرام ۱۸ سالمه بخاطر یه رسم مسخره چهارده سالگی ازدواج کردم و متاهلم این داستان بر اساس واقعیت تلخ زندگی منه اگه از خیانت خوشتون نمیاد نخونید❤️
نمیدونم از کی ولی به خودم که اومدم دیدم به هر دو جنس گرایش دارم و گیر یه شوهر افتادم سال دوم ازدواجم بود تهران بودم و دور از خانواده
خونمون سه طبقه بود طبقه اول یه اتاق بود فقط طبقهدوم و سوم خونه بودن سومکه ما بودیم طبقه دوم یه خانواده بودن که یه پسر حدودا ۲۵ ساله به اسم پوریا و یه دختر همسن خودم به اسم پریا داشتن اتاق طبقه اولم مال اونا بود پسرشون همیشه اونجا بود
یه شب که شوهرم دیر کرده بود حدودای ساعت یازده از اونجایی که توی شب تنها میترسیدم رفتم خونه همسایه و از پریا دخترشون خواستم شبو با من بخوابه که تنها نباشم اونم اومد بالا یه بادی مشکی پوشیده بود که افتاده بود لای کون گندش حسابی سفید و گنده بود به زور جلو خودمو گرفته بودم که نگاش نکنم
تشک پهن کردم و خوابیدیم اما من خوابم نمیبرد خودمو زدم به خواب و دستمو انداختم رو کونش وقتی دیدم واکنشی نشون نداد دستمو بردم لای کس خیسش و یکم مالیدمش زود دستمو برداشتم که دیدم قمبل کرد
تعجب کردم و با مکث دوباره انگشتش کردم و روی کونش دست کشیدم
از اون شب به بعد هر روز عصر میومد خونم و هر روز لباسای بازتر میپوشید
یه روز یه پورن لزبین آوردم و نشونش دادم ببینم واکنشش چیه که گفت خیلی دوست داره امتحان کنه خودش پیش قدم شد و لباسمو در آورد لبمو به لباش چسبوندم و بوسیدمش سینه های ناز کوچولوشو میمالیدم بر خلاف من که سینه هام بزرگ بود اون کوچیک بود اما کونش گنده
سرمو بردم سمت کصش و زبونمو روش گذاشتم و با عطش براش خوردم مزه بهشت میداد کس خوشگلش
از لذت جیغ میزد و میگفت منو بکن اما خب دختر بود و نمیشد اینقد براش خوردم تا ارضا شد
یه خیار آوردم و لوبریکانت زدم دادم بهش و شروع به جر دادن کصم کرد یه ربع دادم که با شدت ارضا شدم
بعد هجده سال همچین فرصتی گیرم اومده بود بدون درنگ افتادم روش و حسابی از لپای کونش گاز گرفتم بعد با انگشت اشاره کردم تو کونش که زیاد تنگ نبود انگار قبلا داده بود
دوتا انگشت اضافه کردم و سه انگشته کردمش و یکم ممه هاشو مالیدمو بعد شروع به خوردن کردم
اون روز پریا رو سه بار ارضا کردم:)
اگه دوست داشتین ادامه داستان با داداش پریا رو هم بزارم فقط فحش ندین محترمانه نظرتونو بگید
نوشته: صحرایی
ادامه…