داستان های سکسی

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی

فیلم های سکسی خارجی

لاپایی با دختر عمم

سلام . من آراد هستم بچه اصفهان . از بچگی ام عاشق فامیلای بابام بود چون خیلی با کلاس و همشون خوشکل و خوش هیکل بودن . من الان 19 سالمه و یه دختر عمه دارم که 5 ماه از من بزرگ تره قدش حدود 180 هیکلش رو فرمه خیییییلی چهرش نازه و همیشه هم با آرایشه . جالب اینجاس که اهله نماز و روزه هست حتی یکی از نماز هاش هم تا الان قضا نشده !!! از بچگیم دوس داشتم باهاش ازدواج کنم چون خیلی بام جور بود و کلا باهم بزرگ شدیم . رابطه خوانوادگی هم زیاد داشتیم . یه روز واسه مهمونی دعوت شدیم خونشون . خلاصه رفتیم اونجا واسه ناهار همه دوره هم بودیم که شوهر عمم گفت بریم همگی سینما !! خلاصه برنامه چیدن واسه ساعت 8 شب که برن سینما . من گفتم با دوستم وعده دارم نمیتونم بیام . واقعا هم راست میگفتم با دوستم قرار داشتم . سارا هم گفت فردا امتحان دارم باید بشینم خونه بخونم . خلاصه ساعت 8 شد همه رفتن بیرون منم تو راه بودم داشتم میرفتم پیش دوستم که به سرم زد شانسمو امتحان کنم که باش تو خونه تنها باشیم . از بابته سکس که 1000 درصد مطمئن بودم نمیشه چون اهله نماز بود با خودم گفتم در حده لبم که باشه خیلی خوبه . لب گرفتن از سارا شاید از سکس با خیلیا هم بهتر باشه . من به لبم راضی بودم . برگشتم خونه همم آیفون را زدم سارا ایفونا برداشت گفت چیزیتا جا گذاشتی ؟ گفتم نه درا باز کن . رفتم بالا خلاصه گفتم قرارم کنسل شد . نشستیم باهم حرف میزدیم یکمم باهم رو در بایستی داشتیم تنها بودیم . سره حرفا باز کردم بش گفتم از دلم یکیا میخواد همیشه باش راحت باشم و دخترا الان اکثرا همینجورن . اونم در دلش باز شد و شروع کرد از دوستاش برام بگه . میگفت که اونا با دوس پسراشون چیکارا که نکردن !!! تا دیدم اینا گفت بهش گفتم خب اشکالی نداره شاید همو دوس داشتن از نظره تو اشکال داره ؟ گفت نه اگه در حد کم باشه نه . همینجور داشت از دوستاش و کاراشون میگفت که بش گفتم دوست داری امتحان کنی ببینی دوستات چی میگن برات ؟ گفت وقتی شوهر کردم . بش گفتم کاره لذت بخشیه میای یکم باهم راحت باشیم ؟ جاخورد اصلا باورش نمیشد من بش گفتم راحت باشیم . گفت واسه چی راحت باشیم ؟ گفتم هم من دفه اولمه هم تو ببینیم لذتش چجوریه ولی در حده خیلی کم . قبول نمیکرد واقعا سفت بود . همینجور که اصرار میکردم دستمو انداختم دوره گردنش دیدم هیچی نگفت . چراغا همش خاموش بود وقتی دستمو انداختم دوره گردنش جفتمون ساکت شدیم دیگه . 2 دیقه فقط دستم دوره گردنش بود نمیدونستم چکار کنم شروع کردم به مالیدن شونه هاش . صدا تند نفس کشیدنش به گوشم میخورد . خیییییلی آروم دستمو بردم از روی لباس اروم گذاشتم رو سینه هاش ولی نمالیدم . میخواستم ببینم چیکار میکنه . دیدم چیزی نگفت شروع کردم به مالیدن سینه هاش . سینه هاش بین 75 تا 80 هست پوستشم سفیده سینه هاشم سفته . یکم میلیدن سینه هاشو و فقط بوسش میکردم . نگاه کردم تو چشماش دیدم چشماشو بسته . منم از فرصت استفاده کردم . دستمو بردم زیره لباسش از شکم شروع کردم میلیدم اومدم رو سینه هاش . سوتینشو دراوردم از زیر تاپ حدود 15 دیقه سینه هاشو 2 دستی میمالیدم . نمیشد از سینه هاش گذشت خیلی خوب بود . دراز کش خوابوندمش بلوزشا دادم بالا شروع کردم سینه هاشو خوردن . تند تفس میزد . دستشو گرفتم گذاشتم رو کیرم . اون هیچ کاری نمیکرد. شلوارمو سریع دراوردم دستشو گذاشتم رو کیرم فقط میمالید . بهش گفتم یکم تف بزن . تف زد به کیرم .همیونجور که خوابیده بود کیرما گذاشتم بین سینه هاش بالا پاین میکردم . بعد بلندش کردم ایستادیم جفتمون بغلش کردم . بش میگفتم دوستت دارم و ازین حرفا . دستمو کردم از پشت تو شلوارش ولی تنگ بود شلوارش نمیشد بمالم آروم شلوارشو کشیدم پایین . کسش خیس بود یکم . شرتشم در اوردم خوابیدیم رو تخت . بش گفتم میخوای لذت ببری گفت آره ولی زود تموم کن . پاهاشو باز کردم خیلی آروم چوچولشو میلیسیدم اونم اروم جیغ میزد آه آه میکرد . بعد از پشت خابوندمش . روناش هم تپل بود . از پشت گذاشتم لا پاش و خیلی اروم میمالیدم لا پاش . کیرم از جلو که میمالید وسط کسش شهوتی میشد. 5 دیقه لا پایی رفتیم بعد رو در رو خوابیدیم بغلش کرد همینجور که از جلو کیرما میمالیدم به کسش سینه هاشو میخوردم و لب میگرفتم . از پشت هم کونشا میمالیدم . بعد از چند مین داشت ابم میومد پاشدم اینقد مالیدم بین سینه هاش تا ابم اومد ریختم وسط سینه هاش . چند یقه هم همونجور رو تخت تو بغلم بود میمالیدمش . بعد آروم پاشدیم لباسامونا پوشیدیم بهش گفتم دیدی خوبه ؟ بهم گفت خوب بود ولی دفه اول و آخرم بود دیگه هم سمت این کار نمیرم . خلاصه نزدیکه 2 ساعت سکسمون طول کشید بهترین شبم بود . ببخشید طولانی شد .

نوشته: arad

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها