والا داستانی به اون صورت ندارم که بگم هرچی که هست غم انگیزه واسم چون من یه خاله ی بشدت مذهبی و محجبه دارم که خیلیا سرش قسم میخوردن ، چندین بار سفر های زیارتی خارج از کشور هم رفته بود ، الانم متاهله ، من خیلی دوسش داشتم و یجورایی تو تفکراتم علی رغم اینکه میدونستم خیلی معتقد و اهل رعایته و عفیفه باز دلم میخواست بمالمش یا مثلا برام ساک بزنه ، طریقه بدست آوردن فیلم رو نمیگم ولی یه روز داشتم یه چیزیو بررسی میکردم که یهو یه فیلم پیدا کردم ، تموم تصوراتم از خاله ی چادریم تقسیم شد به قبل و بعد از اینکه فیلم رو دیدم ، داخل فیلم خالم رو دیدم که داره واسه یه پسر جوون ساک میزنه و ممه های گندشم دراورده واسه طرف ، صدای ملچ ملوچ کیر خوردنش دیوونم کرد ، باورم نمیشد خالمه ولی حقیقت چیزی جز این نبود ، اولش میخواستم فیلمو به شوهرش نشون بدم ولی با خودم گفتم چرا زندگیشونو از هم بپاشونم ؟ چرا یه طلاق دیگه اضافه کنم به آمار این همه طلاق توی کشورمون ؟ حقیقت اینه که توی جامعمون بی بندوباری و جندگی شده یه نوع افتخار و دستاورد ! ، تنها نصیحتم به بقیه اینه که به حدی کثافت گرفته همه جارو که به هیچ وجه ازدواج نکنید ، شما کار میکنید زحمت میکشید پول در میارید و بعد همین پول بی زبون رو میرید باهاش زن بگیرید ، ازدواج کنید که چی بشه ؟ ازدواج زمانی معنی داره که یه فرقی بین تاهل و جنده بازی وجود داشته باشه نه اینکه این اونو میکنه اون برا این ساک میزنه و … خلاصه بجای زن گرفتن برید جنده بازی کنید چون دختر خوب دیگه نیست جایی 🙂
نوشته: آدولف داگلر