داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

فقط یک مرد 24

کونشو یه جوری به کیرم می مالوند که سرمای داخل آب از یادم رفته بود . بدنش در میان آب زلال رود خونه که منو به یاد آبهای سرد و زلال جاده هراز مینداخت  شفافیت خاصی پیدا کرده بود . خودمو به بدنش چسبوندم . کیرم توی آب به دنبال کوسش می گشت تا یه جای گرم و راحتی رو برای استراحت پیدا کنه . نوک کیر به دیواره سرد کوس بر خورد کرد ولی با یه خورده جابه جایی خودمو یعنی کیرمو به جای داغ و حساس کوسش رسوندم . نه کبوتر من سر د نشده بود . هنوز هیجان داشت . به جایی رسیده بودیم که تا نیمه بدن ما داخل آب قرار داشت . ایستاده همدیگه رو بغل زده و کیرمو یواش یواش فرو کردم توی کوسش . سینه هاش وقتی به سینه هام می چسبید یه لذت خاصی بهم می داد . وای چه لذت و آرامشی . معدن زغال کجا و اینجا کجا . دیگه اصلا دلم نمی خواست به این زودیها پیر شم یا از دنیا برم . چه جوری وقت کنم با این همه دلبر زیبا نرد عشق ببازم . کیرم توکوس کبوتر صحرابود و من یه بار دیگه داغ شده بودم . از آب اومدیم بیرون و کنار رودخونه یه جایی که چمنهای نرمی داشت و سایه و آفتاب در کنار هم جلوه دیگه ای به این چمنها بخشیده بودند دراز کشیدیم . هیکل توپشو که دیدم کیرمم شق و آماده شده و منتظره که یه بار دیگه عشق خودشو کبوتر نازشو بگاد . پشتش دراز کشیدم از پشت کیرمو گرفت تو دستش و اونو به قسمت بالای کونش زد و پاشو از وسط باز کرد و لای پاشو در ناحیه کوس باز کرد و خودشو کونشو به کیر من چسبوند و با تماس دادن کیر من با سر سوراخ کونش درواقع به من گفت که میخواد کیرمو فرو کنم تو کونش . من قصد داشتم یه بار دیگه بریزم تو کوسش ولی اون دیشب فهمیده بود که چقدر علاقمندم به این که کونشو بکنم و به این نحو خواست که عشق و محبت خودشو نشون بده .. کون تازه آب خورده و تمیزش زیر نور آفتاب یه برقی می زد و درخششی داشت که دوست داشتم تا ساعتها بهش خیره شم و خوب گاز و لیسش کنم و بعد بذارم تو سوراخش . بااین حال زود تر ار اونچه که فکرشو می کردم این کار انجام شد و کبوتر دستشو گذاشت لاپاش و خیسی کوسشو به طرف سوراخ کونش فرستاد . کیر منو با دست لطیف ولی قدرتمندش گرفت و اونو به سوراخ کونش مالید . حس کردم که دلش میخواد فرو کنم تو کونش . من با این که دوست داشتم کونشو بگام ولی به خاطر محبتی که ازش تو دلم افتاده بود و می دونستم که اونم مث بقیه زنا ازم بچه میخواد می خواستم این سری رو بی خیال کون شم و بریزم تو کوسش . ولی اون خیلی مهربانانه تر از من عمل کرد . منم این هدیه اونو رد نکردم . یه چیزی رو هم باید در نظر می گرفتم و اون این که زنا از سکس با من لذت بیشتری می بردند تا این که من از سکس با اونا لذت ببرم . چون برای من یک راه بی پایان و یا راهی وجود داشت که پایان آن مرگ بود ولی برای اونا پایان راه در همان آغازش بود . برای همین سعی می کردند که از لحظه ها نهایت بهره رو ببرند . نمی دونم چه طور کون تپلشو در اون لحظه تو صیف کنم . ازبس هیجان داشتم اونو به هفت رنگ می دیدم . سرخ و سفید و قهوه ای و کدر و .. ولی حس می کردم همونیه که من می خوام و همیشه آرزوشو داشتم . دستامو گذاشته بودم رو شونه ها و گردن کبوترو آروم ماساژمی دادم .. کیرم  از اول سوراخ کونش رد شد . حالا دیگه یواش یواش به پیشروی خودش ادامه می داد . حرکاتش طوری بود که انگاری کوسش در حال گاییده شدنه .. آب کیر و کمرم کم شده بود هرچند گاییدن یه کون توپ در یک روز تابستونی و کنار رود خونه یه صفایی داشت ولی با این  می تونستم یه خورده جلوگیری کنم .. وقتی کیرم توی سوراخ تنگ و کیپ کون کبوتر فرو رفت و می دونم که خیلی هم دردش گرفت اون بدون این که خم به ابرو بیاره کونشو رو کیر فرو رفته تو سوراخش می گردوند و حرفای وسوسه انگیزی می زد . من که حالیم نبود چی داره میگه ولی همینو فهمیدم که خیلی داره حال می کنه و منتظر لحظه های با حال تر از اینها هم هست . طوری کیرمو توی  کون خودش پیچوند و مثل یه رخت چند بار چلوندش که داشتم از حال می رفتم و چاره ای نبود جز این که تو کونش آب بریزم . کنار رود خونه و زیر نور خورشید و نسیم ملایم وقتی که می دیدم آب کیرم در حال بر گشت از سوراخ کونشه یه حالی بهم دست می داد که دوست داشتم روز ها و هفته ها در همون حال بمونم ولی دیگه حس می کردم بدنم نیاز به تقویت غذایی شدید داره . خسته شده بودم و حالم داشت به هم می خورد از بس پرنده و خرگوش خورده یا باید می خوردم . تا اونجایی که می شد نذاشت آب کیر من حروم شده اونایی رو که در حال بیرون ریختن بودند به طرف کوسش هدایت کرد . ولی اگه این جوری می خواست نطفه بند شه نمی دونم اون  اسپرمی که رفته تو کونش و دوباره بیرون تنش رفته و با دست بخواد بره تو کوسش شاید بهداشتی نباشه . انگشتای دستشو هم که از آب کیر من خیس شده بود یکی یکی می لیسید . یواش یواش داشت گشنه ام می شد و هوس اون خرگوشی رو که دوباره قبل از اومدن به کنار رود خونه شکار کرده بود رو کردم .. وای سر و صداهای عجیبی سکوت ما رو در هم شکست . یاد فیلمهای سرخپوستی و وسترن که از تلویزیون های خودمون و ویدیوها می دیدم افتادم . سرخپوستا زوزه کشان در حال رسیدن بودند . فکر کنم دو سه دقیقه ای تا اینجا راه داشتند . خیلی سریع لباسامونو پوشیدیم . نمی دونستم چیکار باید بکنم . ترجیح دادم همون لباسای نیمه خیسمو که بالای تخته سنگها پهن کرده بودم بپوشم . من و کبوتر خیلی سریع سوار اسب شدیم و رفتیم بالای تپه .. ولی سرخپوستا بهمون رسیده بودند .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها