درود بر همه دوستان میخوام بهترین اتفاقی که افتاد برای شما هم تعریف کنم
پسری هستم 21 از استان ایلام اسم خودم نمیگم داستان میشه بیخیال
با یه دختر سنندجی آشنا شدم
چطور آشنا شدم
من تو یه مغازه پلاستیک فروشی کار میکنم ما هم عمده و تکی فروش داریم
یه روز تو مغازه نشسته بودم که دیدم یه خانوم بگی سنش متوسط با یه دختر وارد شدن سلام کردن من جواب سلام دادم گفتم در خدمتم گفت واسه خرید عمده آمدم گفتم اونو صاحب مغازه انجام میده هنوز مغازه نیومده شما اجناس مارو نگاه کنید تا خودشون بیان مدتی گذشت که خانوم دختر خسته شده بودن
گفتن اگه نمیاد تا ما بریم گفتم یه زنگ بزنم ببینم میاد یا نه
زنگ زدم به صاحب کارم گفتم یه خانوم منتظر شما هستن گفت پذیرایی کن تا من آمدم
منم گفتم تشریف بیارید بنشینید تا میاد منم پذیرایی کردم تا صاحب کارم آمد صاحب کارم سلام کرد گفت ببخشید شرمنده طول کشید خانوم هم گفت دشمنتون شرمنده خریداشون تموم شد خانوم گفت من دیگه این همه راه نیام چطور بدونم جنس جدید آورید منم پرسیدم گفتم از کجا تشریف آوردید گفت از سنندج گفت جنس ها از برنامه دیوار دیدم
بعد صاحب کارم گفت شماره شاگردم که من بودم داشته باشید ایشون اجناس داخل کانال روبیکا قرار میده خانوم گفت من سر از روبیکا این جور برنامه ها در نمیارم به دخترم بگید دخترش گفت لینک کانالتون بدید با شماره منم شماره با لینک بهش دادم دیگه قرار شد هر جنسی خواستن زنگ بزنن براشون کنار بذارم پول ریختن براشون بفرستم سنندج
و اما آشنایی من با این دختر خانوم
گذشت دیگه مثل اول با آقا فلانی یا خانوم فلانی حرف نمی زدیم
با اسم کوچک همو صدا می کردیم مدتی بود میگفت بیا سنندج همو ببینیم منم میگفتم نمیشه از این حرفها گذشت تا مادربزرگم مریض شد گفتن مستقیم باید بره تهران عمو کوچکم با مادربزرگم زندگی می کرد گفت من میرم تهران کلید خونه بهت میدم مواظب خانه باش سرسری به خونه بزن
به دختر گفتم تو بیا ایلام گفت جا ندارم کجا بخوابم گفتم مادربزرگم رفته تهران مریض شده کلید خونه دست کنه اونم با اصرار من قبول کرد بیاد زنگ زدم به عموم گفتم چنین موضوعی پیش آمده . قبلش به سکس فکر نمیکردم در حد آشنایی بیشتر میتونم از خونه استفاده کنم عموم هم پایه بوده گفت برو فقط همسایه ها نفهمن منم گفتم باشه مرسی دختر که اسمش ساحل بود گفت حداقل یه دختری بیار تنها نباشم گفتم باشه به پسر عمم گفتم با رلت شب بیان خونه مادربزرگم ساحل هم از سنندج رسید
پسر عمم قبل از رسیدن ساحل گفت امشب تا صبح بزنیم غار در بیاد گفتم من واسه سکس ساحلو نیاوردم اینجا رفتم استقبال ساحل گفتم اول تو برو تو چند دقیقه بعد من میام تو رفتیم تو برای اولین بار دست به هم دادیم ترسی تو چشمام های ساحل دیدم گفتم چرا میترسی چیزی شده گفت اگه کسی بیاد چی گفتم بذار خیالت راحت کنم زنگ زدم به عموم گفتم رو صدات رو بلندگو حرف بزن دختر ترسیده عموم حرف زد گفت بزنید نفت سفید بدید بیرون هیچکی نیست که بخواد مزاحم شما بشه ساحل گفت مگه جنگه نفت سفید در بیاد عموم خندید خداحافظی کرد نشستیم به حرف زدن که پسر عمم زنگ زد گفت وسایل گرفتیم چطور بیایم تو گفتم در نیمه باز میذارم بیان تو اونا هم اضافه شدن رل پسر عمم یه کم ترس داشت که ساحل گفت زنگ زده به عموش گفته بزنید نفت سفید در بیاد
نشستیم پای عرق خوردن که پسر عمم در گوشم گفت بزنیم گفتم هول نباش بشین بخور دختر ها کم خوردن سر خوش بودن منو پسر عمم تو دنیا دیگه بودیم کرم سکس از پسر عمم شروع شد رفت از رلش لب گرفت شروع کردن لب بازی نمیدونم چی شد رفتم پیش ساحل شروع کردم لبهای ساحل خوردن دیگه کم کم لباس ها در آوردیم به جز شورت سوتین اینقدر عرق خورده بودم میدونستم حالا حالا ابم نمیاد شروع کردم به باز کردن سوتین ساحل دو تا پرتقال قایم کرده بود شروع کردم به خوردن پرتقال که ساحل گفت بسه برو پایین کسمو بخور شورت از پاش درآوردم یه کس خوشگل صورتی دیدم شروع کردم به خوردن کس ساحل که دیدم پسر عمم یه سر از ما جلوتره داره رلشو آماده میکنه که کیرشو تو کونش بذاره ولی مست بودم رلش بدن خوبی داشت
به ساحل گفتم بیا پوزشین 69 بشیم کیرمو گذاشتم دهنش داشتم کس کون صورتی میخوردم تو یه دنیا دیگه بودم چند دقیقه گذشت ساحل گفت بسه کیر میخوام گفتم چشم کیر هم بهت میدم صدای ناله رل پسر عمم کل خونه رو گرفته بود کرم دست مادربزرگم برداشتم قشنگ دور سوراخ کون ساحل کرم زدم سر کیر خودم هم کرم زدم آماده بودم تونل افتتاح کنم ساحل میگفت یواش بکن درد داره که پسر عمم گفت اول کسشو بمال بعد یواش یواش یواش بذار توش منم همین کار کردم شروع کردم یواش کیرمو گذاشتم تو کون ساحل یه کمش رفت تو ساحل گفت تلمبه نزن تا جا باز کنه منم گذاشتم جا باز کنه بعد گفت بقیشو ذره ذره بذار تو منم کل کیرمو گذاشتم تو شروع کردم آهسته آهسته تلمبه زدن از اندام ساحل بگم که 1 سال ازم کوچک تر بود ولی بدن عالی داشت داشتم تلمبه میزدم صدای دخترها کل خونه رو گرفته بود که رل پسر عمم به پسر عمم گفت ادامه سکس بریم حموم اونا رفتن منو ساحل موندیم داشتیم ساحل میکردم که گفت پوزشین عوض کن پوزشین عوض کردم دوباره شروع کردم به کردن که ساحل گفت ما هم بریم حموم گفتم نمیشه فایده نداشت گفت بریم ما هم رفتیم حموم پسر عمم تعجب کرد
گفت چرا آمدین گفتم یه حموم بکنیم یه سکس تو حموم تجربه کنیم که همه خندیدن نزدیک 1.30 که میخواست ابم میاد ساحل 2 بار ارضا شده بود گفتم زانو بزن کیرمو بخور ابمو قورت بده اونم این کار کرد پسر عمم آبشو داخل کون رلش ریخت از حموم آمدیم بیرون از بیرون شام سفارش دادیم شام خوردیم به پسر عمم گفتم شب هستین یا میرین گفت هستیم آخرهای شب یه سکس دیگه کردیم کیرم تو کون ساحل گذاشتم خوابم برد
داستان ادامه داره
نوشته: ناشناس