داستان های سکسی

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی

فیلم های سکسی خارجی

سکس حمید با حسن

من حمیدم یه دوست دارم اسمش حسنه از من یک سال بزرگتره و 21 سالشه اون واقعا عاشق منه و خیلی منو دوست داره و بارها و بارها ثابت کرده بیشتر از من عاشق کیرم هست چون واقعا تعریف از خود نباشه کیرم عالیه و هر کسی رو دیونه میکنه من با ادم های بزرگ تر از خودم زیاد گی داشتم اون بار اول فقط منو کردن و همون لحظه ام بهم دادن در حالی که قرار بوده من بهشون بدم اینم بگم که از دادن خوشم نمیاد ولی چون اونا سنشون از من بیشتر بوده و خیلی جا ها مجبور شدم بدم فقط یک بار و از سر نارضایتی دادم و همون ادمی که حتی 10 سال ازم بزرگتر بوده بعد چند مدت بهم داده و من تعجب میکردم خلاصه بگذریم

منو حسن با هم دوستیم و اون کیرمو با جون دل میخواد این داستان که تعریف میکنم مال چند روز پیشه که از مسافرت امده بود و خونشون خالی بود بهم زنگ زد بیا خونه میخوام ببینمت البته به بهانه دیدن فقط میخواست کیرمو تو کونش حس کنه منم عادی گفتم باشه میام و ماشین روشن کردم رفتم پیشش کسی خونشون نبود وضع مالی باباش اونطور که همه میگن فوقع العاده خوبه اما من متوجه نشدم … خلاصه رفتم داخل و با حسن دست دادم و تعارف کرد و رفتم رو مبل نشستم یکم میوه و شربت اورد تعارف کرد منم یکم میوه و یه لیوان شربت خوردم و اشتها نداشتم … با هم حرف زدیم و گفتیم و خندیدیم و صحبت رسید به این
که داخل گوشیم فیلم دارم یا نه منم گفتم نه ندارم و اون گفت داری و نمیخوای نشونم بدی منم گفت نندارم اونم باور کرد بهش گفتم میخوای یه فیلم خودمون درست کنیم گفت دیونه شدی منم گفتم اره دیونه تو شدم گفت من که مال تو ام منم گفتم اگه امروز مال من پس هر چی میگم گوش کن گفت چشم منم گفتم همون چیزایی که بهت دادم داری دستت گفت اره منم گفت عالیه …گفتم برو داخل حمون شلنگ بکن داخلش تا هر چی هست داخلش بیاد بیرون اونم با سر گفت باشه …
و بعد چند دقیقه امد بیرون گفت تمومه منم بهش گفتم کاندوم و اسپری بیاره اونم از کمدش در اورد داد دستم منم بهش گفتم برو اون اتاق بهتره اونم گفت باشه با هم رفتیم داخل اتاق شلوارش در اورد کیرش یه دفعه امد بیرون کیرش بد نبود اما به گرد پای کیر منم نمیرسید
منم شلوارم در اوردم درو قفل کردیم و همه لباسامون در اوردیم و شدیم لخت لخت من اول از همه اسپری زدم به کیرم … و بهش گفتم بیاد بغلم رو تخت بودم امد بغلم و گفت امروز حال درستی بهم بده منم بهش گفتم اگه تحمل داشته باشی چشم حتما …گفت تحملش میکنم تا اخر عمر بهش گفتم دلت خوش نکن که صاحب داره اون خبر داشت دوست دختر دارم و در جا اسمش اورد …
منم گفتم ربطی نداره به تو …بعد چند دقیقه گفتم بیا لب بگیریم اونم لب اورد جلو منم بردم جلو بعد چند ثانه لبمون رفت رو لب هم اما من از لب خوشم نمیاد و بر خلاف میلم این کارو انجام میدادم و بیشتر از چند ثانیه لب گرفتنمون طول نکشید بهش گفتم بسه بیا شروع کنیم گفت باش
منم کرمو از رو کمد بر داشتم زدم به کونش و انگشت کردم که انگشت اول یکم به سختی رفت و اون هی میگفت اروم من انگشتم تکون دادم داخلش و در اوردم و دیگه طاقت نداشتم میخواستم جرش بدم
سریع به حالت سگی کردمش و کیرم کرمی کردم و مالوندم بدون مقدم سر کردم گذاشتم روی سوراخش که یه دفعه جا خورد. گفت همین طوری گفت اروم میکنم دردت نیاد خلاصه امد سر جاش یکم کیر تکون دادم رو سوراخ کونش و یه زره سرش خواستم بکنم داخل که دادش بلند شد و ایستاد گفت میخوای پاره بشم همین طوری میکنی منم گفتم فقط سرشه طاقت بیار خلاصه راضی شد باز کرم زدم و اینبار به زور دوتا انگشتم کردم تو کونش و دو دقیقه تکون دادم بعد باز شد یکم سر کیرم گذاشتم به زور کردم داخلش و فقط سرش رفت که بزور نگهش داشتم بلند نشه و خودم انداختم روش و دو دقیقه تو همون حالت بودم که سرش جا باز کرد و امده راستش کردم و سرش داخل بود که بعد 20 ثانیه با تمام شدت کردم داخل و با تمام زورم حسنو نگه داشتم در نره …بعله کیرم تا ته رفت داخل کونش و باورتون نمیشه اشک حسن در امد از بس درد داشت تصور اینکه کیرم بره تو کونش در اور بود چه برسه اینکه داخلش بود و درد میکشید خلاصه من کیر که داخل بود بعد یه دقیقه تکونی دادم و اروم تا خرش کشیدم بیرون که سرش داخل بود بعد با همون شدت دوبازه کردم داخلش و همین طور ادامه دادم تا 10 دقیقه تلمه زدم و حال میکردم فوق العاده بود حسنم دیگه درد نداشت و میگفت اخ اخ اخ منم بدون اینه ازش بپرسم تمام ابم ریختم داخلش و افتادم روش بعد دو دقیقه کیرم اوردم بیرون خدای من کیرم خیلی کثیف شده بود پر از مدفوع که حالم بهم خود سریه با دستمال پاکش کردم طوری که حسن نبینه و خجالت نکشه من یادم رفته بود کاندم بزنم ولی خیلی حال داد

اولین داستانم بود چند روز دیگه هم قراره بکنمش در ضمن خیلیا دیگه هم هستن که میکنمش اما اونا داستانشون قابل نوشتن نیست از بس زیاده.

دروغی داخلش نبود اگر غلط املایی داشت ببخشید عزیزانم
نوشته: حمید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها