داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با کیانا دختر دوست بابام

سلام من سامی ام ۱۸سالمه بدن رو فرمی دارم قدم ۱.۸۹وزنم ۸۵کیلو خلاصه آدم خیلی سکسی و کیانا یه دختر کوتاه مو فرفری تو پر با اندامه خیلی سکسی جذاب داستان خیلی دلیه اولین داستانمم هس که میخوام بنویسم خلاصه به دل نگیرین

منو کیانا از بچگی همبازی هم بودیم سالی دو یا سه بار یه ما می رفتیم خونشون یا اونا میومدن چون خونه ما یه شهر دیگه بود و خونه اونا یه شهر دیگه وقتی پیش هم میرفتیم چند روزی باهم بودیم من حسی به کیانا نداشتم بیشتر اینه یه خواهر یا دوست به همچین چیزایی حسم به کیمیا وقتی شروع شد که ما تازه رفته بودیم خونشون بعد کیانا تو اتاقش بود داشت درس میخوند نفهمید ما اومدیم منم چون از بچگی با هم بودیم تعارف نداشتم باهاش رفتم دمه اتاقش در زدم گفت بفرما داشت با رفیقاش تصویری حرف میزد تا من رفتم تو خوشحال شد اومد بغلم کرد گوشیشم رو میز مطالعه اتاقش بود جوری که رفیقاشم میدین مارو. من:داری چیکار میکنی جوجه
کیانا:یواش برو باهم بریم انگار قدت بند شده فکر سنت هم ازم بیشتر شده تو هنوز دوسالی ازم کوچیکتری بعد رفتم رو میز نشستم رو صندلی با رفیقاش سلام علیک کردم بعد کیانا پشت سرم وایساده بود بعد گوشیم پیام دادن رفتم چک کنم هواسم به کیمیا بود دیدم تو گوشی رو به رفیقش یه ابرو انداخت به من اشاره کرد لبشو گاز گرفت اونجا فهمیدم کیانا به من حس داره وقتی با رفیقاش خدا حافظی کرد من اون شب کاری نکردم و گذشت و گذشت تا کیانا با خوانواده اومدن خونه ما من سر کار بودم برگشتم خونه کیمیا رو مبل وسط حال خوابیده بود بعد مامانش گفت منتظر تو بود حوصلش سر رفت خوابش برد بیدارش کن منم رفتم گونشو ببوسم اونم خوابش سبکه تا سنگینیه منو بالا سرش حس کرد بیدار شد سرشو برگردوند لبامون به هم خورد و دوثانیه موند بعد من که فحمیدم همه زل زدن به ما سریع خودمو کشیدم عقب و یکم خدیدیم بعد کیانا بلند شد منو بغل کرد ساعتایه ۷اینا بود کیانا گف بریم بیرون هیچکی دلش نمیخواست بره بیرون مامان کیان گفت با سام برو منم اوکی دادمو هوندا صگی رو اتیش کردم بردمش بامه شهر یه نخ سیگار دراوردم عینه تام شلبی روشن کردم بعد کیانا گفت اتفاقی که افتاد خیلی ضایع بود نه من گفتم نه مگه چه اشکالی داره اینهمه ساله باهم دوستیم این چیزا مهم نیس هروقت دوست داشتی کسیو ببوسی منو ببوس کیانا که پشماش ریخته بود و ازخدا خواسته پرسید الان چی؟ منم گفتم اوکیه رو زین موتور نشسته بودیم دستمو گزاشتم روگردنش لبمو بردم جلو یه پنچ دقیقه با هم لب گرفتیم وقتی از هم جدا شدیم گفت مرسی سام ولی… پریدم وست حرفش گفتم هیچی نگو فقط چندتا بوسه بود هیچ برداشته بدی نکردم

اونم گفت مرسی یه دوری زدیم با موتور اونم دستشو دور کمرم حلقه کرده بود یه ابمیوه خوردیم ساعت ۱۲شب بود درو باز کردم که بریم داخل تو یه پارکینگ کیانا گف میشه بازم ببوسمت گفتم الان گفت بریم تو دیگه نمیشه گفتم الان ضایع س بزار اخر شب یا فردا وقت زیاده اونم با صدای نازک و مظلومانش گفت باشه رفتیم تو خونه همه داشتن میخوابیدن خونمون دوتا خواب داره یه خواب پدر مادرمن یه خوابهم اتاق منه ولی پدر مادر کیانا اونجا میخوابیدن با کیانا منم تنها تو حال بودم اخر شب کیانا رفت حموم تا برگشت همه خوابیدن با حوله حموم بود که من گفتم بیا اومد کنارم گفت چی شده گفتم با بغلم کیانا باتعجب گفت چی گفتم بیا فیلم ببینیم اونم گفت اها رفت لباس عوض کرد اومد کنارم نشست داشت کردم مرطوب کننده و وازلین به دستو پاش میزد منم دراز کشیده بودم گفتم سرتو بزار رو بالش فیلم ببینیم اون گف یعنی بغل تو بخوابم گفتم مگه بهم اعتماد نداری گف اگه کسی بیاد فکر بد نمیکنه گفتم اولا کسی نمیاد دوما داریم فیلم میبینیم فیلم چیکار میکنیم مگه اونم خیالش راحت شد کنارم دراز کشید تو فیلم صحنه حایه باحالی داشت که یه زنو خیلی تحریک میکردم کیمیا هم کم کم هی میچسبید به من دستشو گزاش رو شکمم گوشیمو خاموش کرد گف میشه بغلتو بخوابمگفتم مامانت بد برداشت نمیکنه گف صبحزود بیدار میشم میرم سر جام حرفش تموم نشد که لبمو گزاشتم رولباش یه چند دقیقه که گزشت کیرم شقشدهبود بعد کیانا که دید با تعجب و کنایه گفت چقدر کلفته من خجالت کشیدم و گفتم ببخشید خودمو جمعو جورکردم گفتم اگه ناراحت شدی و نمیخوای بخوابیم همون فیلمو ببینیم کیانا گفت نه اتفاقا دوست دارم بعد گفتم میخوای بخشی از وجود تو باشه بعدبه شوخی گفت این بره تو من وجودم پاره میشه من گفتم نترس کارمو بلدم گف نه بیخیال یکی میاد گفتم بلند شو دنبالم بیا رفتیم تو پارکینگ دره ۲۰۷باز کردم گفتم بشین شیشه هاشم صددرصد دودیه گف واقا میخوای با من انجامش بدی گفتم نترس بدت نمیاد یکم منو پس زد و گفت نه منم از گردنش شروع کردم به خوردن گفتم خارکصه از شق درد دارم میمیرم شلوارشو دراوردم یه شرته بنفش پاش بود بعد کشاله هایه پاشو بازبون لیسیدم گفت بسه گفتم خارکسه الان دوتامون لختیم چیو بسه شرتشو با دندون دراوردم شروع کردم کسشو بازبون خوردن وای که چقدر حال کرد بعد پاهاشو دادم بالا وازلین مالیدم به لایه پاهاش یه بیست دقیقه لاپایی زدم دیگه خودشم میخوام بکنم توش میگفت بکن توم منم کیرم که حسابی چرب بود و مالیدم لای کسش یه دفع کردم تو کونش یه آه کشید یه ربع هفتی کردمش ابمو ریختم تو کونش بعد چند دقیقه براش خوردم ارضا شد آبشو هم آوردم یه بار دیگه هم کردمش بعد رفتیم بالا تو رخت خواب از پشت بغلش کردم اون خوابید ولی من تا صبح بیدار بودم مامانم اومد دیدمون ولی هیچی نگفت منم خودمو زدم به خواب… فینیش

نوشته: دکتر سامی نگایده

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها