سلام اسم من حسینه 26 سالمه با قد 179 و وزن55 بچه قزوين هستم داستانیو که میخوام براتون تعریف کنم بر می گرده به روزای بعد عید من اون روز نوبت دکتر چون یه کم احساس می کردم که ریم مشکل پیدا کرده بخاطر همین نوبت گرفتم و رفتم پیش دکتر وقتی معاینه دکتر تموم شد دکتر گفت که هیچ مشکلی نداری و کمی دارو نوشت برام من رفتم داروهارو گرفتم وقتی از داروخانه اومده بیرون گفتم بزار به هم کلاسیم که اسمش رویا بود بزنگم رویا یه زن خوش اندام با سن 33و وزن 58و قد160 بود که از شوهرش طلاق گرفته بود و دوتا بچه هم داشت یه دختر 8 ساله و یه پسر15 ساله خودشم شاغل بود زنگ زدم بهش گوشیو برداشت سلام احوال پرسی که کردیم گفت کجایی گفتم اومدم دکتر گفتم بزار زنگ بزنم حالتو بپرسم پرسیدم کجایی گفت که از سر کار در اومدم میخوام برم خونه گفت که بیا ببینمت گفتم باشه آدرس بده تا بیام آدرس داد رفتم پیشش دخترشم پیشش بود رفتم جلو باهاش دست دادم عیدو بهش تبریک گفتم گفت که بریم خونه ما پسرم خونست گفتم نه مزاحم نمیشم گفت اینجوری نمیشه بیا بریم حداقل تا اینجا اومدی از یه پذیرایی بکنم
با اصرارش قبول کردم سوار تاکسی شدیم رفتیم سرکوچشون پیاده شدیم تو یه آپارتمان زندگی می کرد درو باز کرد رفتیم تو پسرش هم خونه بود چون قبلا دانشگاه هم اومده بود همدیگرو میشناختیم رفتم تو بعد رو بوسی با پسرش یکم نشستیم بعدش رویا شیرینی میوه آورد خودش نهار نخورده بود نهارشو کشید و چقدر هم به من اصرار کرد که بیا بخور ولی من نخوردم منم با گوشیم داشتم ور می رفتم و داشتم رویا رو نگاه می کردم انگار اونم از نگاهام فهمیده بود که چی میخوام بعد من از طریق وایبر بهش پی ام می دادم که میخوام برم و اون میگفت نرو بشین بعد پسرش گفت که من میخوام برم خونه بابا عید دیدنی قراره عمواینا هم بیان اونجا تو دلم ذوق کردم باز یه ساعتی نشستیم پسر رویا هم رفت که آماده بشه برا رفتن به خونه باباش رویا هم به من پیام داد که تو باهاشون برو بیرون و وقتی که بچه ها سوار تاکسی شدن برگرد بیا منم گفتم باشه پسرش آماده شد منم پاشدم گفتم که منم برم دیگه پس با بچههای رویا اومدیم بیرون و من به پسر رویا گفتم که اینجا کجا عابر بانک پیدا میشه و اون هم گفت که سر خیابون منم گفتم باشه پس شما برید منم برم عابر بانک اونا سوار تاکسی شدن رفتن منم رفتم از عابر یه شارژ گرفتم و برگشتم جلوی در رویا بهش زنگ زدم درو باز کرد رفتم بالا رفتم رو کاناپه نشستم و اونم روبروی من نشست گفتم چرا اونجا نشستی بیا پیش من بشین گفت عه زرنگی بعد چند بار گفتن من اومد پیشم دستمو انداختم دور گردنش یه تاب زرد رنگ چسبون با یه ساپورت پاش بود نگو بعد در اومدن من از خونه پوشیده دستمو انداختم دور گردنش کشیدمش سمت خودم لباشو بوس کردم گفت عه حسین نکن یکم گردنشو خوردم دستمو بردم رو سینش یکم از رو لباسش مالوندمش دیگه انگار مست شده بود گفتم بزار تاپتو در بیارم گفت نه ولی من به زور در آوردم به به چه سینه هایی داشت سایز سینش 70 بود سینه سمت چپیشو از تم سوتین در آوردم بیرون نوکش گنده بود رنگش صورتی تو مشتم گرفتم و نوکشو کردم تو دهنم به به چه خوشمزه بود اونقدر محکم مک میزدم که رویا مست مست شده بود سوتینشو باز کردم و هم می مالوندم وهم نوبتی سینشو میخوردم یکی راست یکی چپ اومدم ساپورتشو در بیارم که گفت این دیگه نه حسین دستمو کردم تو ساپورت و بردم رو شرتش دیدم شرتشش خیسه خیسه از رو شرت کسشو مالیدم و ساپورتشو به زور در آوردم شرتشم کشیدم پایین یه کس توپول کلوچه ای داشت اومدم کسشو بخورم که نزاشت گفت کثیفه گفتم اشکال نداره گفت نه من اسرار کردم گفت پس بزار برم بشورمش رفت کسشو شستو اومد خابوندمش رو زمین پاشو باز کردم و خودمم حالت سینه خیز خوابیدم و کوسشو کردم تو دهنم چ کس خوشمزه ای بود زبونمو می کشیدم لای لبه هاش و صدای رویا میرفت بالا صدای ملچ مولوچی راه انداخته بودم که نگو تا اون موقع هنوز لباس تنم بود کیرمم سیخ سیخ شده بود میخواست منفجر بشه کیر من حدود 17 سانته رویا بلند شد و لباسای منو در آورد ومی گفت حسین زود باش بکن تو دیونه شدم شرتمو در اورد گفتم یکم بخورش گفت نه نمیخورم اصرار نکن گفتم باشه پس بزار یکمم کستو بخورم بعد گفت باشه دو باره دراز کشید من پاهاشو انداختم رو دوشم طوری که باسنش از زمین جدا شد دستمو دوره کردم دور کمرش کوسش رسید نزدیک دهنم و زبونمو کردم لای کسش زبونمو رو چوچولش بازی می دادم و سوراخ کوسشو مک میزدم و هرچی اب که داشتو میخوردم بعد خوردن گفتم پاشو رو کاناپه دراز بکش پاشد و اونجا دراز کشید ی پاشو گذاشتم رو دوشم طوری که اون یکی پاش زیرم بود سر کیرمو مالاندم. دم کسش هی میگفت حسین زود بکن تو یواش یواش کیرمو کردم تو همونجوری که کیرم می رفت تو داشت داغ میشد کسش تنگ بود رو کیرم فشار میاورد رویا صداش در اومده بود کیرم که تا آخر رفت تو شروع کردم به عقب جلو کردن صدای آه آه رویا در اومده بود دستمو گذاشتم رو لبش تا زیاد جیغ نزنه آخه داشت جر میخورد هر باری که دستمو میزاشتم رو دهنش سرعت تلمبه زدنو زیاد می کردم چون اسپری تاخیری نزده بودم وقتی احساس می کردم داره آبم میاد کیرمو در میاوردم و کسشو میخوردم تا دوباره بتونم ادامه بدم اون خودشم تعجب می کرد که چرا ابم نمیاد مدل پوزیشنو عوض کردم پا شدم و گفتم بیا بغلم اومد بغلم پاشو دور کمرم حلقه کرد دستاشم دور گردنم با یه دستم کیرمو گذاشتم دم کسش و یکم رویا رو آوردم پایین کیرم رفت تو بعد با دوتا دستام باسنشو گرفتم و بالا پایینش می کردم اونم از فرصت استفاده می کرد لبمو میخورد اونقدر کردمش که دیگه کیرم توش به راحتی میرفتو میومد بردمش اتاق خواب گذشتمش زمین گفتم برو پایین تخت دراز بکش طوری که کمرت بچسبه به تخت و پاهات رو به بالا باشه که من بتونم رو تخت بنشینم کوستو بکنم اون مدل خوابید اول یکم کسشو خوردم بعد نشستم رو تخت طوری که رویا بین دوتا پآی من بود کیرمو بردم سمت کوسش چندتا ضربه زدم به کسش بعدش کردم تو یکم عقب جلو کردم احساس کردم داره آبم میاد کیرمو در اوردم گذاشتم روی کوسش هرچی که آب داشتم رو کسش خالی شد بعد با دستمال کسشو پاک کرد منم با عجله لباسامو پوشیدم چون امکان داشت پسرش هر ان برسه چون یک ساعتو نیم بود که با سکس می کردیم بعدش لبشو بوس کردم با عجله زدم بیرون. بعد اون ماجرا من یه بار دیگه باهاش سکس داشتم چون بعد اون صیغه یه نفر دیگه شد دوست داشتید نظر بدید تا اونم تعریف کنم
B-) بوووووووووووووووووس بای
نوشته: حسین-قزوینی