داستان های سکسی

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی

فیلم های سکسی خارجی

زهرا دختر همسایمون

زهرا دختر همسایمون یه سال از من بزرگتره.اول دبیرستان بود که باهاش دوست شدم.هیکلشم خیلی رو به راهه و اصلا باورم نمیشد که یه روزی بتونم بکنمش تا اینکه شمارشو یکی از دوستام که اونم شماره زهرا رو از گوشی خواهرش تک رفته بود و چون خودش عرضه مخ زدن نداشت گرفتم.
جمعه صبح بود که کل خانواده راهی کوه شدند.من درس رو بهونه کردم که خونه خالی بیفته دستم.البته عموم هم مونده بود خونشون (عموم دوازده سال ازم بزرگتره و همه جوره پایم هس و هوامو داره .زن نداره و کارشم دلالی زیر خاکیه) چون اونم مث من زیاد با خانواده حال نمیکرد گرفته بود تخت خوابیده بود بعد از اینکه اونا رفتن اومد خونه ما تا یه کله قلیون بکشیم.
وقتی عموم اومد داشتم مخ زهرا رو میزدم که بکشونمش خونمون زهرا هم هی طفره میرفت تا اینکه راضی شد که من برم خونشون (مامان باباش رفته بودن دهاتشون و زهرا و داداششو تنها گذاشته بودن(داداشش یه ادمه چت بازه کسخله که از صبح تا شب تو کوچه خیابون ها ولوه))
پیشنهادش یکم منو ترسوند به عموم گفتم اونم گفت که برم و هیچ اتفاقی پیش نمیاد
اتاق من دوبلکسه و یه بالکن تو اتاقمه که رو به روی حیاطمونه و از رو بالکن میشه راحت بری تو حیاط همسایمون
خلاصه… پریدم تو حیاطشون در رو باز کردم یه سلام کردم و رفتم تو و نشستم رو مبل. اونم تا منو دید صاف رفت تو اشپزخونه یه خورده کس لیسی کردم تا اومد پیشم نشست.
حرف زدنمون ب 30 ثانیه نکشید که با هزار ترس لرزی که شهوت بهش غلبه کرده بود هول هولکی لبمو گذاشتم رو لبش حتی بلد نبودم لب بگیرم هیچی نگفت یه خورده پر رو تر شدم و دستمو گذاشتم رو ممش (انقد قلبش تند تند میزد که باور کنید نزدیک بود سینشو پاره کنه و بیفته تو دستم) و اروم شروع کردم مالیدن
بهش گفتم:چرا قلبت مث قلب گنجشک میزنه؟؟
معلوم بود انقد ترسیده که اون 44 گز زبونش بند اومده.
روسریش و برداشتم و همونطور که عموم گفته بود رفتم تو کار گردن و گوشش.لیسشون میزدم و نفسمو میزم بهشون.یادمه بوی عرقش حالمو بد میکرد
تا اومدم لباسشو بدم بالا دستمو گرفت و گفت:
نههه قرار نبود از این کارا کنیم که.
و هی از ما اسرار و از اون انکار تا داداشش اومد و شروع کرد در خونه رو زدن منم رفتم تو حیاطشون و مث گربه از دیوارشون رفتم بالا و پریدم تو حیاطمون(حیاطها پشت خونه هستند و خونه هامون رو به کوچه باز میشن نه رو به حیاط)
اومدم تو خونه.عموم داشت قلیون میکشید و اس بازی میکرد تا منو دید
گفت:دوماد شدی یا نه؟؟؟
گفتم:چه دومادی چه بدبختیی کس کش نزاشت دستش بزنم
گفت:بی عرضه ای عامو جان.ناهارتو و بخور و بزار یه یک ساعتی بگذره اگه اون زنگ نزد زنگش بزن و بگو که سرت درد میکنه چون که نزاشته خالی بشی و بکشونش اینجا
بعد از نیم ساعت خودش زنگ زد و
گفت:پاشو بیا خونمون داداشم ناهارشو خورد رفت
گفتم:تو نزاشتی خودمو خالی کنم سرم درد میکنه نمیتونم بیام
گفت:حالا بیا شاید این دفعه گزاشتم
منم داشتم از خوشحالی دق میکردم ولی بازم میترسیدم که داداشش فهمیده باشه بخواد منو خفت کنه
باز به عموم گفتم اونم دوباره گفت برو که هواتو دارم
بازم از رو بالکن پریدم تو حیاطشون و رفتم تو دیدم به به…به به…
یه تیشرت سبز تنشه و یه زیر شلواری نخی سفید از بس بالا کشیده بود دم و دستگاش پیدا بود موهاشم باز بود و داشت برسشون میکرد معلوم بود که تازه از حموم بیرون اومده منم زیر شلواری تنگ اسپورت پام بود و یه پیرهن
رفتم کنارش نشستم کیرم داشت حسابی خود نمایی میکرد.دکمه های پیرهنمو باز کردم ولی پیرهنمو در نیوردم اونم بدون اینکه به من توجه کنه مشغول کار خودش بود دوباره شروع کردم لاله گوش و گردنشو خوردن اونم بدون اینکه چیزی بگه خودشو در اختیار من گذاشت
تیشرتشو زدم بالا وااااااای چی میدیدم دو تا هلو تا اومدم بخورم تیشرتشو زد پایین و گفت نه امین خجالت میکشم چشامو گرد کردمو گفتم خجالت که نداره و بی اختیار شلوارمو کشیدم پایین گفتم نگا خجالت نداره که
چشم هاشو و گرفت و گفت وای چرا اینکارو کردی بی شعور؟
گفتم قرارمون همین بود
ترسیدم اگه دیر بجنبم بازم از دستم در بره لبمو گذاشتم رو لبش لبشو بر داشت و گفت اینجوری که بوسیدنه لب گرفتن نیس مگه لب گرفتن بلد نیستی؟
گفتم نه .تو یادم بده
گفت اگه قول بدی کار دیگه ای نکنی باشه
لبشو گذاشت رو لبام و زبونشو کرد تو دهنم باز لبشو برداشت و گفت زبونمو بمک منم لبمو گذاشتم رو لبشو زبونشو اورد تو دهنم منم مکیدم ده ثایه نشد که طاقتم تاب شد و همونجور که لب میگرفتم سریع شلوارشو کشیدم پایین و کیرمو گذاشتم لای پاش لبشو جدا کرد که چیزی بگه من نزاشتم و سریع لبمو چسبوندم ب لبش و زبونم و کردم تو دهنش و کیرمو لا
پاش بالا و پایین کردم اونم سفت پاهاشو بهم چسبونده بود که من سریع ابم بیاد و ولش کنم
ولی من کس ندیده مگه میتونستم؟
لبمو و از لبش جدا کردم رفتم سراغ کسش تا بلیسم یه خورده مو داشت که تا سوراخ کونش ادامه داشت معلوم بود دو هفته پیش موهاشو زده چون زیاد موهاش بلند نبود ولی خیلی کوتاه هم نبود چندبار زبون زدم ب کسش ولی چون یه خورده مو داشت و خیس بود چندشم میشد اونم که کیر ندیده پاهشو باز کرده بود و سرمو فشار میداد.
برعکس خابوندمشو کونش یه خورده مو داشت ولی تپل و جذاب بود خواستم بکنم تو کونش که یه تکون خورد و
گفت: نه درد میگیره
گفتم: محاله.انقد اروم میکنم که احساس نکنی
گفت: نمیخواد
من بی توجه ب حرفش افتادم روش و یه تف انداختم وسط دستم و زدم به کیرم
دوباره گفت نکنی توشا
شروع کرد تکون خوردن ولی من کنار نرفتم هی با دستم کیرمو فشار دادم تو سوراخش سر کیرم که رفت تو شروع کرد جیغ دادن که منم ابم اومد
افتادم کنارش و پامو انداختم رو پاش
گفت:بی شعور مگه نگفتم نکن توش.
نگاش کردم و لبخند زدم دوباره
گفت:ابت اومد؟
سرمو ب نشانه اره تکون دادم و بعدش
گفتم:سایز ممت چنده؟؟
گفت:65
گفتم:کیرمو ساک میزنی؟
گفت:وای نه بدم میاد
منم میدونستم اگه بخوام ولش کنم هیچکار برام نمیکنه بعد از یه دقیقه سریع پاشدم و زانمو گزاشتم رو بازوهاشو و
گفتم:بساک
گفت:پاشو دستمو کندی
همینجور که داشت حرف میزد کیرمو میمالیدم ب لباشو و وقتی نفسش ب کیرم میخورد کیرم شق تر میشد
هرکارش کردم برام ساک نزد پاشدم و رفتم سراغ کسش یه خورده کسشو لیس زدم پاهاشو انداختم رو گردنم و کیرمو تف زدم و گذاشتم دم سوراخش
دوباره شروع کرد نق زدن منم بهش
گفتم:خفه میشی یا ب زور میکنمت
اروم شد و سرکیرمو و گذاشتم لب سوراخش و خوابیدم روش و زبونمو کردم تو دهنش و کیرمو اروم اروم تا نصفه فرستادم داخل یه خورده وایسادم جا باز کنه صدای ای ای هاش اعصابمو خرد کرده بود شروع کردم اروم تا نصفه تلمبه زدن ده پونزده تا تلمبه زدم که ابم و ریختم تو تو کونش دیگه حتی حال پا شدن از روشم نداشتم و بی حال افتادم تو بغلش
بعد از چند دقیقه پاشدم بوسیدمش ازش خدافظی کردم و اومدم خونه و به عموم
گفتم:بلاخره دوماد شدم
گفت:خوش ب حالت مارم دوماد میگردی
گفتم:گوه نخور مگه من کس کشم
گفت:یه کسی نفهمیده کردی نباید خو انقد چسی بیای
رفتم حموم غسل جنابت گرفتم اومدم بیرون دیدم عموم قلیونو باز چاق کرده دو تا کام از قلیون گرفتم و بعدشم بر افتاب خوابم برد و وقتی بیدار شدم دیدم مامانم اینا برگشتند و عموم رفته
این بود اولین سکس من

نوشته: کلاغ

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها