… لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه
سلام
تو داستان قبلی گفتم اسمم آرشه و چطور شد رابطه من و زن عموم به سکس رو کار کشید.
من اون روز تو مرخصی سربازی بودم .
مرخصیم تموم شد و رفتم پادگان ولی حتی یک لحظه هم اون لحظه ها از ذهنم پاک نمیشد هم خوشم میومد هم مثل سگ پشیمون بودم.
هنش به هم پیام میدادیم و اونم اظهار پشیمانی میکرد ولی من همیشه بهش تاکید میکردم که بهترین خاطرات عمرم بود و زن عموم هم میگفت که اونم خیلی خوشش اومده .
هر چند پشینان بودیم ولی هرروز به هم پیام میدادیم و تو خلوت حرف میزدیم . شدیدا خوشش اومده بود منم اصلا دوست نداشتم روابطمون سرد بشه به این خاطر هر لحظه بهش پیام میدادم تا کم کم دوباره حرفهامون رفت سر سکس.
بهش گفتم دوست داشتی او روز سکس کامل میکردیم که گفت اصلا.
ولی خیلی راضی بود .تو صحبتهای سکسی بازم راحت راحت نبودیم و مودبانه حرف میزدیم و خیلی چیزارو رک نمیگفتیم ولی یه بار بهم گفت که دوست داره از سرتا پا منو بخوره.شدیدا ذهنم مشغول شد که آیا کیرمم میگه؟تا یه بار ازش پرسیدم که منظورت همه همه جامه حتی اونجام ؟!!! که گفت آره اون شب هم خیلی دوست داشت ولی نشد.
این ماجرا دوباره ذهنمو مشغوال کرد و هر روز و هر شب ساک زدن زن عمومو تجسم میکردم.ولی تو پادگان بودمو کاری ازدستم بر نمیومد.
سه ماه گذشت تا من برم مرخصی و چون وقتی میرفتم مرخصی همه جا میرفتم خونه عموم هم رفتم و با همکاری زن عموم طوری تنظیم کردم که عموم تو ماموریت باشه یه بسته هم ترامادول خریدم سر راهم البته به سختی چون داروخانه ها نمیدادن .
زن عموم رنگ زدم گفت بچه هارو فرستاده خونه خواهرش و خونه خالیه .انگار تو فضا بودم زود دوتا ترامادول انداختم و رفتم خونشون. همین که رسیدم اول درو از پشت انداخت و مودبانه دست دادیم و رفتیم تو هرچند هر حرفی تو تلفن میزدیم ولی رودر رو خجالت میکشیدیم.رفتمو نشستم چایی آورد و کمی صحبت کردیم تا دیگه زد سرم تا حرف سکس رو باز کردم.ازش پرسیدم سر حرفت هستی گفت کدوم حرف که ساک رو یادش انداختم اونم خجالت کشید و سرشو انداخت پایین رفتم نشستم کنارش کشیدم سمت خودمو ازش لب گرفتم . وقتی آدم لب میگیره دیگه بقیه کارا خودش پیش میاد دستمو بردم ذو سینه هاش و مالیدمش دیدم هیچ کار
ی نمیکنه دستشو گذاشتم رو کیرم از رو شلوار برام مالیدش.دستمو لردم زیر پیزهنش و سینه هاشو گرفتم تو فضا بودم .ترامادول هم یکم حالمو عوض کرده بود .دیگه بقیه کارارو شهوت میرد خجالتی تو کار نبود زیپمو باز کذدم و کیرمو دادم دستش و همچنان سینه اشو میمالیدم و میخوردم آروم گفتم میخوری سرشو تکون داد و گفت باشه.پیرهنشو کشی سر جاش انگار میترسید .شلوارمو کشبدم تا زانوهام و کیرم عین تیر چراغ برق محکم وایساده بود لایه پاهام نشست و آروم سر کیرمو برد دهنش وای اونایی که تجربه کردن میدونن اولین تجربه چیه .فوق العاده حرفه ای میخورد اولش آروم بود بعدش سرعت داد تخمامم میخورد که بینهایت حال میداد .ترامادول کار خودشو کرده بود اصلا از آبم خبری نبود.بهش گفتم لباساتو در بیار که گفت نه فقط میخواد بخوره گفتم حداقل بزار منم مال تورو بخورم تا شرمنده نشم گفت اصلا به زور راضیش کردم شلوارشو بکشه پایین و اجازه بده از رو شرت با کس و کونش بازی کنم لای پاش خیس خیس بود کسش خیلی عالی بود ولی معلوم بود چند روز پیش شیو کرده و برا سکس آماده نشده.دسمو خواستم ببرم زیر شرتش که اخم کرد و منم نخواستم ناراحتش کنم و بیخیال شدم .گفت فقط میخورم برات حدود بیست دقیقا بکوب خورد ولی خبری نبود که گفتم بیا یکم بمالم به کست تا بیاد قبول نکرد گفتم پس بخواب بمالم به کونت زود قبول کرد و دراز کشید شرتشو اجازه نداد پایین بکشم نمیخواستم اصلا ناراحتش کنم تا دیگه بهم رو نده پس منم اصرار نکردم و شرتشو لای کونش جمع کردم و کیرم گذاشتم لای کونش یکم مالیدم ولی دیدم حال نداد و گفتم دوباره بخور دراز کشیدم اینار با شدت بیشتر و جذابتر میخورد تا اینکه گفتم داره آبم میاد کشید بیون و بادستش برام جلق زد تا آبم اومد و ریخت کف دستش .انگشتشو گرفت رو نوکش تا پرت نشه اون طرف تر خیلی وارد بود .سریع دسمال کاغذی آورد و دستلشو و منو پاک کرد .میگفت تا چند روز فکش درد میکرد ازبس ساک زده که منم به شوخی میگفتم اگه میذاشتی بکنم به جای فکت جای دیگت درد میکرد و میخندیدیم.
خلاصه اوروز دوبار برام ساک زد و خیلی بهم خوش گذشت .
بعد اون ماجرا خاطرات زیادی با زن عموم داشتم که اگه دوستان خوششون اومد میذارم
نوشته: آرش