سلام اسمم رضا هست الان 25سالمه 4ساله ازدواج کردم یه مرد با صورت مردونه و بدن سفید قد 180,وزن 80 و یه چوچول که سیخش به ده سانت نمیرسه ، داستان مال چهار سال پیشه خانواده گیر دادن داماد بشم ولی من نمیخواستم بالاخره رفتیم یه جا خواستگاری از فامیلامون بودن تا سمیرارو دیدم واقعا عاشقش شدم یه دختر 20 ساله سفید با قد 178 و بدنی ورزشکار اومد خودش باشگاه داشت آخه و حرف زدیم قرار شد یه عقد ساده بکنیم شیش ماه تو عقد بودیم و من دل سمیرا برده بودم و اون خیلی وابسته شده بود شب عروسی که رفتیم خونه ای که اجاره کرده بودیم رو تخت فقط براش خوردم و شلوارمو در نیوردم تا اون ارضا شد ، شب دوم همینجور ، شب سوم صداش در اومد مگه تو کیر نداری ها شلوارم در آورد و تا چوچول نیم سانتیم دید عصبی شد و زد رو تمام رفت رو مبل منم به خودم می پیچیدم چند روز اصلا حرف نزدیم بعد تقریبا یک هفته گفت بیا میخوام حرف بزنیم
گفت برو رو تخت لخت شو رفتم شروع کرد ساک زدن سیخ که شد گفت بگم ولی حتی به پردشم نرسید زد تو سرم گفت خاک تو سرت کنم توله سگ بخور برام منم خوردم تا ارضا شد نشست گفت ببین من وابسته شدم و شوهرمی دوست دارم نمیتونم آبروت ببرم ولی خودت ببین زندگی جفتمون خراب کردی من طلاقم بگیرم نمیتونم مثل قبل شوهر کنم کی باور میکنه باکرم پس از این به بعد کاری که من میگم میکنی فهمیدی گفتم چشم ، گفت ببین من راجب کسایی مثل تو شنیدم. تا حالا خودت دادی؟ سرم انداختم پایین گفت پس درسته دادی آخه چرا زن گرفتی ، گفتم دوستت دارم خوب ، زد تو سرم باز گفت خاک تو سرت تو فقط باید بدی تورو چه به کردن یا زن گرفتن آخه اوسگل ، گفت ببین زندگی از این به بعد دست منه فهمیدی گفتم چشم ، گفت صبح زود میریم جایی
گفتم جمعه گفت حرف نزن خوب ، صبح رفتیم مطب دکتر لیلا متخصص لیزر ، گفت اونجا نمیگی شوهرمی گفتم توله گرفتم لیلا رفیق صمیمیه بفهمه شوهرمی بد میشه بهش گفتم میخوام توله داری امتحان کنم تو ام توله اولمی رفتیم داخل سرم پیین بود لیلا گفت چه توله سر به زیری برو لخت شو رو تخت منم رفتم اومد تا دودولم دید گفت سمیرا تولت که دختره و با سمیرا میخندیدن کل بدنم لیزر کرد بعد یه پماد زد گفت برو توله لباسام پوشیدم رفتیم خونه سمیرا گفت این مدت یه چیزایی گرفتم برو دستشویی تخلیه کن بیا اومدم گفت بشین ، ببین من راجب کسایی مثل تو خیلی خوندم عاشق دادن و تحقیر شدنین پس چی نکن برا من خودتو فهمیدی گفتم بله یه کارتن آورد باز کرد یه چستیتی فوق کوچیک که لوله سوند داشت با هر زحمتی بود بست دودولم داشت به میشد یه دیلدو چسبی در آورد گذاشت کنار تقریبا 20سانت بود و کلفت و یه دیلدو که تهش پیچ داشت که با پیچ بست به چستیتی من که تقریبا 16سانت بود و یه پلاستیک پر بات پلاگ کوچیکه برداشت و چرب کرد کرد داخل کونم و خودشم لخت شد گفت حالا بکن منو و منماول شروع کردم خوردن و بعدش دیلدو کردم داخل و پرده سمیرا برداشتم تقریبا هر شب دیلدو میبست به چستیتی و من میکردمش و هر شب باتپلاگم بزرگتر میشد بعد یه هفته که دیگه بزرگترین باتپلاگم میرفت داخلم گفت امشب دیگه من میکنمت و بات پلاگ در آورد همزمان یه قطره از ابم اومد گفت آفرین توله سگ و زد رو کونم دیلدو با کمربند بست و فرو کرد داخل کونم باز باز بود با هر دو تلمبش این قطره قطره میومد تا این که کامل ارضا شدم سمیرا بوسم کرد گفت آفرین شوهر سیسی من تو توله خودمی و دوباره بات پلاگ کرد داخل .
ادامه دارم
نوشته: سیسی