اولین تریسام راحله (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

سلام راحله هستم و در لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه گفتم که چه ماجراهایی داشتم تا با یه زن و شوهر به اسم مهسا و پیمان اولین تجربه تریسام را بدست آوردم و از بعدش دیگه من یه لذت جدید و متفاوت را تجربه کردم که باعث شد نگاهم به زندگی و روابط جنسی تغییراتی داشته باشه و بقول دوستم مهسا که منو‌ با این روش یه جورایی آشنا و آداپت کرد بتونم از طرز تفکر سنتی حاکم بر این موضوع کمی اونطرف تر را هم ببینم و شاید بتونم درک کنم زندگی به روال دیگه ای هم امکان پذیر هست . میدونم دوستانی هستند که مخالف هستند یا به خاطر طرز فکر خودشون نمیتونن چنین شرایطی را حتی تصور کنن یا بپذیرن و حتما جبهه گیری میکنن با هر نوع رابطه بجز روش سنتی یا قانونی و شرعی و القاب و الفاظی را به این نوع نگرش نسبت میدن که قطعا نشانگر عدم درک و عدم هضم موضوعاتی این چنین است و هنوز براشون ثقیل و بغرنج هست باور کنن افرادی که خلاف نظر اونها عمل میکنن هم نوع بشر هستند و حتی اگر به خیال و تصور اونها گمراه یا در فساد غرق شده یا هر لفظی منتسب میکنن بالاخره آدمیزاد و انسان هستند و‌ شاید اگر در موقعیت جغرافیایی دیگری بجز موقعیت حال حاضر بدنیا می آمدند شاید حداقل میتوانستند بپذیرند که کسی ممکن است با نظر اونها مخالف باشه ولی در کل آدم بدی هم نباشه و یک سری گرایشات حتی به اشتباه داشتن حق هر انسانی است که زندگی میکنه البته به شرطی که اون طرز تفکر به جان و زندگی و آبروی دیگران صدمه نزنه و اجباری برای دیگران ایجاد نکنه . بگذریم و ببخشید که فلسفی شد و لازم هست خاطر نشان کنم که اسم ها و عناوین و القاب بدون نیت سوء توی این ماجرا عنوان شدن و میشوند . من یه جورایی پارتنر و پایه ثابت سکس پیمان و خانمش بودم و گاهی هم بخاطر حسی که با مهسا بهم پیدا کرده بودیم با هم در نبود شوهرش و بچه ها معاشقه می کردیم و همدیگه را تا ارضا می بردیم و شوهرش پیمان هم در جریان قرار میگرفت و گاهی می طلبید لز کنیم دوتایی و اینکار را میکردیم . واقعا بوی کوس مهسا و من شبیه همدیگه بود و حتی کیر پیمان هم بوی کوس ما را میداد و‌ سه تایی حسابی حال میکردیم . به دعوت یه دوستای پیمان استخر پارتی رفتیم و چندتا مهمونی خصوصی دیگه هم رفتیم که صرفا مشروب و رقص و شوخی و تفریح بود . ولی تهش بدون سکس انگار اون بزم اون مجلس ها یه چیزی کم داشت . نمیگم تنوع باید می بود یا حتما باید سکس بود ولی بدون سکس اون محفل ها فقط جنبه فان تایم داشت و وقتی برمیگشتی خونه حس میکردی با سکس اون لذت کامل میشه و اگر سکسی نباشه شبیه روابط فامیل و بستگان میشه و بعد مدتی لطف آنچنانی نداره و عده ای فقط میان الکلی یا دودی میشن یا میان برای فخر فروشی و ابراز وجود و خودنمایی بابت مال و منال و یا شهرت و کسوت خودشون را فقط به رخ میکشیدن و میرفتن . یه شب با یه دوستای خانوادگی پیمان رفتیم پارک بادی و شهر بازی و اون شب همه شون جز من دو سه تا شات مشروب با کیفیت بالا مصرف کردن و چون بچه ها بودن نمیشد علنی عشقبازی کرد و فقط توی جاهای تاریک و خلوت اطراف پارک و شهربازی هم پیمان هم دوستش سعید منو چند بار بغل کردن و بوسیدن و دست زدن به بدنم و مالوندن و به خانم همدیگه هم‌ ور رفتن و چند ثانیه دست توی شلوار خانم‌ همدیگه کردن و حسابی ۵ نفری حشری شدیم ولی چون فضای باز و عمومی بود و بچه ها هم بودن نمیشد درست حال کرد و در حد چند ثانیه فقط بهم ور میرفتیم تا وقتی بچه ها توی وسایل سرگرم بازی بودن و یه جایی دوربین نبود و تاریک بود . اسم دوستای خانوادگی پیمان اینا سعید و آرزو بود . مدت چند ماه با هم دوست بودن و توی یه پارتی آشنا شده بودن و پیمان و مهسا یه جورایی به سعید و آرزو گفته بودن پایه هستن برای عشق و حال و با من هم یه رابطه آشنایی دوستی عمیق و بی خجالت دارن و با هم راحتیم . اون شب توی پارک بادی و شهر بازی دیگه خجالت را کنار گذاشتن آقایون و خانمها هم از خدا خواسته اوکی دادن که با هم ور برن و حال کنیم ۵ تایی و منم که مهمون پیمان و مهسا بودم از دیدن کارشون لذت میبردم و حقیقت دلم خواست شریک این لذت بشم و باهاشون هم نوایی کردم. پیمان گفت اینجوری نمیشه درست لاس زد و بریم یه جا خلوت تر و سعید هم فوری تایید کرد و قرار شد ۲ نفر بچه ها را بپان و مواظبت کنن و سه نفر دیگه برن یه جا مطمئن تر و بیشتر عشقبازی کنن .ولی جای درست حسابی اون محوطه نداشت که بشه بی استرس بهم ور رفت . اون شب کار تا جایی بالا گرفت که سعید دزدگیر ماشین هایما شاسی بلند شون را داد به پیمان و گفت برید سوار ماشین بشین و برید یه کم دورتر جای خلوت تر و امن تر توی تاریکی ها و قرار شد سعید شوهر آرزو و مهسا همسر پیمان بمونن مراقب بچه ها و بعد عوض کنیم . منو پیمان و آرزو رفتیم داخل ماشین و کمی دورتر از پارکینگ شهربازی که حاشیه شهر بود کنار جاده پارک کردیم . پیمان گفت با سعید حرف زدم و گفته با جلوی همدیگه شاید راحت نباشیم و شما برید اول عشق بازی کنین و بعد بیاین پیش بچه ها تا ما هم بریم با مهسا و اگه شد و دوست داشتین آخر شب بریم خونه و بچه ها اگه گذاشتن کار را یکسره کنیم . پیمان و سعید هر دو از این شیطونی های هیجانی دوست داشتن مثل جاهایی که عمومی است و هیجانش بالاتر خونه است و لذت میبردن و در واقع میخواستن خانمها را تشنه تر کنن و خجالت همه بریزه برای آخر شب . من هم می ترسیدم هم دوست داشتم هم متزلزل بودم . وقتی توی اون تاریکی پیمان پارک کرد قلبم اومد توی دهنم ولی کوس من خیس خیس بود و دوس داشتم منو هم پیمان بکنه هم سعید و هم با مهسا هم آرزو لز کنم . آرزو یه شلوار جین چسبون پاچه کوتاه پوشیده بود با یه مانتوی جلو باز و یه تیشرت مشکی زیر مانتو و یه کفش اسپرت سفید و تا رسیدیم جای خلوت پیمان بهم گفت راحله بشین پشت فرمون و خیلی مراقب اطراف باش و اگه شک کردی به کسی و دیدی نزدیک شد ماشین را روشن کن و حرکت کن . پیمان و آرزو رفتن صندلی عقب و منم نشستم پشت فرمون و هم اطراف را نگاه میکردم و هم عشق بازی پیمان و زن سعید را . وای که چه حالی میداد همه چیز با استرس و آمپر همگی روی هزار . روی صندلی عقب پیمان با آرزو کنار هم نشسته بودن و دست گردن همدیگه انداخته بودن و لب همدیگه را میخوردن و یه دست پیمان دور گردن آرزو بود و یه دست دیگه ش یا دائم زیر تی شرت آرزو سینه هاشو میمالید یا میکرد دستش را توی شلوار آرزو و دکمه شلوار آرزو را بازش کرده بود و میمالوندش و لب هاشون هم از هم جدا نمی شد و دوتایی یواش قربون صدقه و ناله و حرفای عاشقانه سکسی میزدن . پیمان به آرزو گفت شوهرت بهت گفته تا کجا بزاری برم جلو ؟ آرزو هم گفت بهم گفت برو هر کاری دوست داری بکن عزیزم . از صدای یواش چلق و چلق انگشت کردن کوس آرزو معلوم بود داره میمیره واسه اینکه به پیمان کوس بده . وسط حالشون گاهی به من هم حرفای سکسی میزدن و یا میگفتن همه جا را با دقت ببین راحله یهو یکی نیاد تا نزدیک و متوجه نشیم . شورت من دیگه رسمی انگار شسته بودمش و خیس خیس بود . آرزو کیر پیمان را که از زیپ شلوار در آورده بود میمالید و تعریف میکرد پیمان چه کیر گنده ای داری و وای اصلا بهت نمیاد و خوش بحال خانمت و راحله که این کیر توی کوسشون مرتب رفته و … من حال آرزو را کامل درک میکردم و میدونستم دلش خواسته حسابی بده . خودم دوست داشتم خونه بودیم و من بشینم اول روی اون کیر و حال بیارم خودم را چون واقعی مثل آرزو دیگه حالم دست خودم نبود . آرزو و پیمان از هم فاصله گرفتن تا آرزو بتونه همینجوری که کنار هم نشستن خم بشه و برای پیمان ساک بزنه . وقتی آرزو ساک میزد منم انگار شریک لذتش بودم چون خیلی با حس واقعی میخوردش و اوووم اوووم و جوووون جووونی که می گفت از ته دلش بود . حدود چند دقیقه ارزو ساک زد برای پیمان و همزمان که آرزو خم بود روی کیر پیمان و میخوردش دست چپ پیمان از پشت کمر آرزو رد شده بود و از پشت وارد شلوار آرزو شده و میمالیدش برای آرزو و یهو پیمان گفت آرزو منم میخوام بخورم برات و آرزو بلند شد و با هر سختی بود پیمان به کمر روی سر تا سر صندلی عقب دراز کشید و آرزو که یه پاچه شلوار و شورتش را فقط از پای چپش در آورده بود نشست دهن پیمان و جوری لیس میزد کون و کوس آرزو را که ناله میکرد و من میدونستم پیمان چه مهارتی داره توی لیس زدن و الان آرزو توی هواست . من خیلی دوست داشتم بهشون ملحق بشم ولی شرایط و فضا اصلا مهیا نبود . داشتم از شهوت میترکیدم . چند لحظه با هر سختی بود چرخیدم و سر خودم را از بین صندلی ها جلو رد کردم و غیر ارادی با آرزو لب همدیگه را خوردیم و دوست داشتم مثلا پیمان بگه تو هم‌بیا روی کیرم بشین تا همزمان بکنمت اما نه راهی بود نه شرایط اجازه میداد . حتی آرزو گفت راحله میخوای صندلی را بخوابونی تا منم کوس تو را بتونم بخورمش ؟ اما هم خودم هم پیمان گفتیم این جور از اطراف غافل میشیم . من راهی جز نگاه و گاهی نوازش و بوس و لب و همراهی نداشتم . بعد چند دقیقه گوشی من زنگ خورد و دیدم مهسا زن پیمان هست و زد روی بلندگو که پیمان و آرزو هم بشنون چی میگه که مهسا گفت خیلی طول کشید نکنه رفتین خونه خالی و خندید . پیمان گفت نه الان تمرینه و مسابقه نصف شبه . بعد حرفای مهسا قرار شد سریع برگردن پیش بچه ها و سعید و مهسا هم بیان لاس بزنن و حال کنن . اما حال آرزو خراب بود و گفت پیمان بشین روی صندلی و تکیه بده و پیمان نشست و آرزو بدون معطلی به شکلی که کمرش به سمت صورت پیمان بود کیر را گرفت و پاهاش را باز کرده بود به حالت نیم نشسته و کشید لای کوسش و پیمان هم کمر آرزو را گرفته بود و کمک میکرد تنظیم کنه تا بتونه بشینه روی کیر و آرزو یواش یواش تا ته کیر را جا داد توی کوس خودش به حالت نشسته و پشت به پیمان و یه آهی کشید که‌ مشخص بود حسابی مزه داده بهش و با دوتا دستش دوتا صندلی جلویی را گرفته بود و خم شده بود بین فاصله کم بین دو تا صندلی جلو و خودش بالا میکرد و‌ ناله میکرد . من باز بهش شروع کردم لب دادن و اونم میگفت کاش جا بود کوست را لیسش میزدم راحله و دلم میخواد تا صبح بکنین منو و … چند دقیقه بعد آرزو لرزید و خودش را چند بار به همون حال نشسته چرخوند روی کیر پیمان و گفت وای چه حالی داد و پیمان تو هم آبت را بیار تا بریم پیش بچه ها . پیمان هم همون حالت نشسته شروع کرد تلمبه زدن محکم و کوس آرزو را جر دادن جوری که ماشین تکون میخورد انگار زیر پامون و من میگفتم یواش تر یکی ببینه میفهمه چه خبره توی ماشین تا پیمان گفت دستمال کاغذی کجاست و من دستمال کاغذی را دادم دستش و چندتا برداشت و به آرزو گفت وقتی گفتم از روی کیرم بلند شو تا نریزه داخلش و آرزو هم آماده شد تا لحظه ارضا پیمان که بلند شد از روی کیر و پیمان دستمال را گذاشت روی کیر و تمیز کردن کیر و کوس را و پوشیدن لباس ها و مرتب کردن و بهم گفتن راحله جون ماشین را روشن کن و برو جلوی در ورودی تا بگیم بیان مهسا و سعید هم حال کنن و زنگ زدن بهشون که آماده باشین الان میایم پیش شما که مراقب بچه ها باشیم و قرار شد من منتظر بمونم تا مهسا و سعید هم بیان سوار بشن و بیارم دوتاشون را همونجا که جای بدی هم نبود و و خلوت و ایمن هم بود . توی راه حس میکردم ادرار کردم شورت و شلوارم چون خیس و یخ بود لای پام و رون پام . وقتی سعید و مهسا سوار شدن گفتن تو هم کردی یا نه ؟ گفتم نه . گفتن حال کردن حسابی اون دوتا؟ گفتم اره . پرسیدن تو هم کردی باهاشون ؟ گفتم نه شرایط اوکی نبود . سعید گفت چه بهتر خودم حالت میارم خانمی . رانندگی کردم و رفتیم توی همون لوکیشن که چند دقیقه قبلش با پیمان و آرزو بودیم . سعید توی مسیر چند دقیقه ای دستش را کرده بود شلوار مهسا که دکمه ش را باز کرده بود و مهسا را من کامل میشناختم که چقدر حشری است و استاد حال کردنه . توی موقعیت که رسیدیم مهسا کمربند و شلوار سعید را باز کرد و کیر سعید را فوری در آورد از توی شورت و ساک زد برای سعید و منم توی نور کم صفحه موبایل که سعید روشن میکرد تا ببین چطور کار را جلو ببرن دیدم برعکس پیمان شوهر مهسا اصلا سعید کیر گنده ای نداره و کیر کوچولو و با شکل خاصی داره . یه جورایی سر کیرش نازکتر تهش بود و تهش کلفت تر سر کیر بود و پوست کیرش مثل بدنش سفید بود . دلم رفته بود که منم حال کنم و چشم سعید هم دنبال این بود که منو مهسا را هر دو تا را بکنه . مهسا سریع شلوار و شورتش را داد پایین و به سعید گفت روی صندلی میشه خم بشم و بکنی توش و حالت خم شدن چیزی شبیه داگی شد و سعید هم لای کون و کوس مهسا را لیسش زد و با هر مشقتی بود یه حالت شبیه داگی فرو کرد توی کوس مهسا و به من گفت بچرخم از پشت فرمون و نزدیکتر بشم بهشون و با اون دستش که آزادتر بود بود سینه های منو میمالید حین کردن مهسا و میگفت پیمان چه حالی میکنه کوسکش و سعی میکرد منو داغ کنه تا منم بکنه . مهسا کسی نبود اینجوری کارش حل بشه و همین حالت داگی که میداد به سعید دستش را برده بود لای پای خودش و چوچولش را میمالوند تا لذت بیشتری ببره .‌ حدود ده دقیقه که مهسا به سعید با همون پوزیشن نه چندان راحت شروع کرد به حرفای سکسی زدن و گفت سعید جر بده منو مثل زنت که زیر کیر شوهرم جر خورد و فحش های آبدار داد به سعید که زنت با خوردن کیر پیمان دیگه همیشه دلش میخواد که بهش بده و… و شروع کرد به چرخوندن کمرش و لرزش و سعید سعی میکرد کمر مهسا را مهار کنه تا کیر از کوسش بیرون نیاد و بالاخره آب مهسا اومد و‌ دستمال کشید لای کوسش را پاک کرد و شلوار را بالا کشید و سعید گفت راحله جون نوبت توعه و با مهسا عوض کنین . من منتظر این لحظه بودم و جا هامون را با مهسا عوض کردیم و مهسا نشست پشت فرمون و من رفتم پیش سعید روی صندلی عقب . کیر سعید کوچیک بود ولی شق و سفت بود و بوی کوس مهسا را میداد و منم مکیدم و لیسش زدم و تخمای سعید را هم لیس زدم و سعید هم شلوار و شورت منو با هر سختی بود از پام در آورد و پایین تنه منو‌ کامل لختش کرد . منو مثل مهسا خم کرد روی صندلی عقب حالت داگی و خیلی کونم را لیس زد و زبون کرد و گفت من عاشق کون گنده تم راحله جون و منم که توی فضا بودم مرتبط میگفتم جووون بکن توش و اونم پا شد و کرد توی کوس من ولی چون کیر کوچیکی داشت و کون من بزرگ بود و جا تنگ بود خیلی نمیشد اونجور که دوسدارم بهش کوس بدم و حال کنم . بعد چند دقیقه با اون پوزیشن داگی سخت من به سعید گفتم شما بشین تا من بشینم روی کیرت و تا نشست منم فیس تو فیس نشستم روی کیر و شروع کردم کمر زدن ریز چون هر لحظه ممکن بود هم ماشین تکون بخوره از دور مشخص بشه کسی داره توی ماشین کاری میکنه هم کیر سعید کوچیک بود و از کوس من زود در بیاد . جوری کوس دادم به سعید و همزمان لب بهش دادم که التماس میکرد یواش تر آبم میاد و میریزه توی کوست . حدود ده دقیقه اونجور با سعید کردم تا برای اولین بار با سعید ارضا شدم و اونم منو محکم بغل کرده بود و انگشت وسطی دست راستش توی سوراخ کونم بود و وقتی ارضا شدم حس خاص عجیبی با نبض بیشتر و محکمتری توی کوسم و حتی توی کونم نبض حس کردم انگاری . سعید حسابی بوسیدم و گفت راحله فرصت کم هست و بزار زود آبم را بیارم و‌ برای زود اومدن بزار بکنم توی کونت . گفتم تخلیه و تمیز کاری قبلش که نکردم و ممکنه کثیف بازی بشه ولی سعید گفت اشکال نداره و مهسا هم هی غرغر که پیمان زنگ میزنه زود باشین و راحله بزار بکنه توش زود حالش بیاد و بریم پیش بچه ها و… دیدم چاره ای نیست پا شدم و دوباره خم شدم برای سعید روی صندلی عقب و قمبل کردم و با یه دست خودم باز کردم کونم را تا راحت تر کیر بره توش و سعید هم یه توف کمک زد به کونم و سرش را گذاشت دم سوراخ کونم و تا تهش را لیز داد که نه جایی بود برم جلو و نه میشد داد زد و چاره جز حال دادن به کیر سعید نداشتم . سعید خوب بلد بود کون را چطور بکنه . جوری کرد منو که لذت هم داشت . یه کمی هم کثیف بازی و بوی بد اخرهای کار اضافه شد ولی در کل مهارت سعید توی باز کردن کون عالی بود و خودم ازش خواهش کردم آب کیر را توی کونم بریزش . سعید هم‌ آب داغ کیرش را ریخت توی کونم و کثیف کاری را پاک کردیم و برگشتیم پیش بچه ها تا بریم خونه و آماده بشیم برای یه حال دیگه . ایشالا دفعه بعد یه ماجرای دیگه را براتون تعریف میکنم . راحله

نوشته: راحله

دکمه بازگشت به بالا