سلام من تیام هستم 42 سالمه یه خاطره دارم که میخوام با شما به اشتراک بزارم . خب اول خودمو بهتر معرفی کنم تیام 42 ساله مهندس ارشد یه شرکت مهندسی قدم 182 وزنم 96 سایز هم 18 . اینو از اول بگم که من بر خلاف ظاهر متین و آرومی که دارم باطن خیلی شیطون و سرکشی دارم و خیلی هم حشری و شهوتی هستم و از سکس سیر نمیشم متاهلم ولی بتونم مورد سکسی پیدا کنم دست رد به سینه اش نمیزنم . خب این یکی از ماجراهای سکسیم هست که مینویسم : من توی شرکتی که کار میکنم همه منو یه مرد متین و سنگین میشناسند چون هیچ وقت توی شرکت خطائی ازم ندیده کسی . چند سال پیش بود که برای گروه ما یه خانم جوانی را استخدام کردن اولش به عنوان کارآموز بود ولی بعدا استخدام شد اسمش ندا بود دختری نسبتا لاغر و قد بلند ولی صورت خیلی جذابی داشت قیافه اش یه چیزی شبیه نیکول کیدمن ولی نه عین اون یکمی توی اون مایه ها بود سینه های کوچیکی داشت که از روی مانتو اندازه پرتقال بود کون نسبتا کوچک و هم داشت کلا قد بلند نشون میداد که فکر کنم شاید 178-179 این میشد دیگه با ندا که همکار شده بودیم خب یه سری کارا رو به ندا میدادیم انجام بده اونم خدائیش دختر کاری بود . دیگه شرکت ما هم که توی هر شهری دستگاه فروخته بود و بعضا باید میرفتیم و یا تعمیر یا سرویس داشتن . یکبار قرار شد من با ندا برای یکی از دستگاه ها بریم سرکشی و شرکت هم راننده داشت و با اون قرار بود بریم همانطور هم که گفتم چون همه روی من نظر مثبتی داشتن برای همین رئیس شرکت هم با همراهی ندا با من ایرادی نگرفت و دیگه همه چیز را با ندا هماهنگ کردم که کی بریم و چه ساعتی راه می افتیم و ندا هم گفت من هماهنگم هر زمانی که بگی راه می افتیم . اهان راستی اینم بگم که ندا از وقتی استخدام شده بود یک سال بعدش هم ازدواج کرده بود . دیگه همه وسایل را دادیم به راننده بزاره تو ماشینش و گفتم بیاد دنبالمون و رفتیم خونه که فردا صبحش راه بیافیم . نصف شب بود که دیدم راننده بهم زنگ زد و گفت ماشینش انگار مشکل پیدا کرده ما هم که با اون مرکز هماهنگ کرده بودیم گفتم وسایل رو با اسنپ برسون دستم خودم با ماشینم میرم اونم کلی عذر خواهی کرد و گفتم کاری که شده دیگه عیبی نداره دیگه به ندا هم زنگ نزدم و خودم صبح رفتم دنبالش وقتی منو دید گفت فلانی کو ؟ گفتم ماشینش خراب شده با ماشین من میریم اونم سوار شد و دیگه دوتائی با هم راه افتادیم سمت اون مرکز و تو راه هم یکمی یخ بینمون باز شد تا اونجا خب 5-6 ساعتی راه بود و نمیشد همینطوری ساکت بشینیم برای همین سر صحبت را باز کردم و ندا هم دیگه مثل توی شرکت سر سنگین نبود و میگفت میخندید دیگه رسیدیم به مرکز و با هم رفتیم و دستگاه رو برسی کردیم و کارهای لازم را روش انجام دادیم که از شانس من بود احتمالا که دستگاه مشکلش حل نشد و تا شب هم دوتائی روش کار میکردیم که بازم مشکلش برطرف نشد که مجبور شدیم شب را همون شهر بمونیم به ندا گفتم میخواهی تو برگرد اونم گفت نه میمونم تا مشکلشو دوتائی حلش کنیم منم گفتم مشکلی برات پیش نیاد شوهرت ناراحت نشه که خونه نیستی گفت نه بهش زنگ میزنم گفتم باشه هر طور راحتی دیگه منم به مسئول بالاترم زنگ زدم که مشکل دستگاه حل نشده باید شب بمونیم اونم اوکی داد و با ندا رفتیم و یه هتل دوتا اتاق گرفتیم و ندا رفت اتاق خودش ومنم رفتم اتاق خودم بهش گفتم برو یه استراحتی بکن بعدش بریم شام بخوریم ندا هم گفت باشه و رفت و منم رفتم یه دوش گرفتم و توی حمام بودم که یهوئی اندام خوردنی ندا را تصور کردم که لختش کنم و کس و کون و سینه های کوچیکشو بمکم و با این فکر و خیال سکس با ندا کیرم شق شد و به یادش یه جق باحال براش زدم و کیف کردم و توی دلم گفتم وای یعنی میشه امشب با این خوشگله که مثل نیکول کیدمنه سکس کنم ؟راستش توی تصوراتم میگفتم وای فکر کن امشب داری نیکول را میکنی چه حالی میده بخدا . دیگه از حمام اومدم بیرون و با حوله داشتم خودمو خشک میکردم هنوز لباس تنم نکرده بودم که دیدم یکی داره در میزنه رفتم پشت در و گفتم بله که ندا گفت منم میشه بیام تو ؟ منم گفتم یکمی صبر کن لباس تنم نیست اونم گفت باشه و یکمی بعد در را براش باز کردم و لباسمو تنم کرده بودم ولی خب معلوم بود حموم بودم که وقتی ندا منو دید گفت عافیت باشه منم ازش تشکر کردم و گفت بیا تو و در را بستم ، گفتم تو نرفتی دوش بگیری خستگیت در میرفت ندا هم گفت نه دیگه موهام بلنده خشک کردنش سخته . کلا ندا اونقدرها هم با حجاب نبود و یه شال می انداخت رو سرش ولی موهای بلندش همیشه تا وسط کمرش بیرون بود منم گفتم خب منم موهامو خشک کنم بریم شام بخوریم ندا هم گفت باشه با سشوار توی حمام موهامو خشک کردم و دیگه یکمی هم به خودم ادکلن زدم تا تر تمیز و مرتب بشم ندا هم گفت مثل دامادا شدی و با هم خندیدیم ، توی دلم گفتم تو رو هم امشب عروست کنم عالی میشه . دیگه با هم رفتیم یه جا شام خوردیم و برگشتیم هتل و ندا گفت من برم دیگه برم اتاقم گفتم باشه ولی اگر کاری داشتی من تا دیر وقت بیدارم اونم گفت باشه و رفت اتاقش منم رفتم اتاقم و لباسمو دراوردم و چون برنامه شب موندن را نداشتیم لباس راحتی هم نبرده بودم دیگه با همون رکابی و شورت راحت رو تختم دراز کشیده بودم و تلویزیون نگاه میکردم یه زنگی هم به خونه زدم که شب نمیام کارمون طول میکشه یکی دو روزی . یک ساعتی نگذشته بود که دیدم بازم در می زنند بازم با همون رکابی و شورت رفتم و گفتم بله که ندا آروم گفت منم میشه بیام تو ، آخه دیگه ساعت 11 شب بود و گفتم وایسا ندا گفت باز کن درو منم دیگه در را بازش کردم و ندا سریع اومد داخل و منو دید زد زیر خنده و گفتم چرا میخندی خب نزاشتی لباسمو بپوشم ندا هم گفت عیبی نداره مهندس به کسی چیزی نمیگم . منم گفتم خب چکار داشتی گفت خوابم نمیبرد گفتم بیام با هم یکمی وقت بگذرویم منم گفتم خب بزار لباسمو بپوشم ندا گفت نمیخواد تیام خودشم شالشو دور شونه هاش پیچونده بود و با یه شلوار لگ و انگار یه تاپ زیر شالش تنش بود اومده بود داخل کلا جو یه جوری بود که انگار آخرش از همون اول مشخص بود . منم گفتم باشه بیا بشین دیگه ندا هم اومد و گفتم بشین رو تخت منم نشستم رو یه صندلی راحتی که توی اتاق بود گفتم ببخشید دیگه ندا جون اینطوری نشستم ، ندا هم خندید و گفت عیبی نداره منم که ندیده نیستم و چشمشو برد سمت دم و دستگاه من . دیگه راستش منم از اینکه جلوی یه دختر ناز که براش جق زده بودم تقریبا لخت نشسته بودم یکمی اذیت بودم ندا هم شالشو از دور شونه هاش باز کرد دیدم به به خانم تاپ تنشه و یقه باز که خط سینه هاش پیدا بود دیگه یکمی نشستیم و چرت و پرت میبافتیم ساعت شد 12 بهش گفتم منکه تا صبح هم بشینی خوابم نمیاد ولی تو نمیخواهی بخوابی ندا گفت یه چیزی بگم گفتم بگو گفت راستش من از تنهائی خوابیدن تو هتل میترسم تا حالا تنها تو هتل نخوابیدم منم خندیدم و گفتم پس میخوای همین جا بخواب ندا هم گفت نخند خب میترسم دیگه گفتم معذرت میخوام ندا جون منظوری نداشتم شوخی کردم . ندا گفت اگر اجازه بدی همین جا با هم بخوابیم گفتم اخه نمیشه که دختر ؟ ندا گفت تورو خدا من میترسم تنها توی اتاق بمونم دق میکنما منم گفتم باشه باشه پس تو روی تخت بخواب منم همینجا رو زمین میخوابم ندا گفت ممنونم تیام منم گفتم اشکاای نداره اگر میخواهی بخوابی تلویزیون را خاموش کنم گفت باشه و بعد منم بلند شدم و چراغ و تلویزیون را خاموش کردم و ندا هم یه ملحفه کشید روش چون هوا نه خیلی گرم بود نه سرد و منم که دیگه همینطوریش دیر خوابم میبرد دیگه ندا هم که اومده بود توی اتاقم کنارم خوابیده بود اصلا خوابم نمیبرد یکمی با گوشیم ور میرفتم و توی اینستا میچرخیدم که ندا گفت خوابت نمیبره منم گفتم نه تو بخواب گفت منم خوابم نمیبره گفتم تو دیگه برای چی خوابت نمیبره ؟ ندا گفت نمیدونم خب چکار کنم گفتم خودتو بزن بخواب خوابت میبره نترس من کاری نمیکنم ندا هم انگار شیطون درونش بیدار بود و گفت مثلا میخواستی چکار کنی من خواب بودم ؟ منم خندیدم و گفتم بخواب دختر شیطون نشو ، ندا هم یه خنده ای کرد و پشتشو کرد بهم و دیگه چیزی نگفت منم همچنان با گوشیم بازی میکردم بازم یکمی گذشت و ندا روی تخت یکمی وول میخورد نمیدونستم داره چکار میکنه که ندا گفت تیام گفتم بله ؟ گفت میشه بیائی یکمی شونه هامو ماساژ بدی ؟ گفتم ندا جون بگیر بخواب تورو خدا نصف شبی کار دستمون نده دختر ؟ ندا هم گفت بیا دیگه خواهش میکنم یه جوری گفت خواهش میکنم که مثل التماس کردن بود برم پیشش گفتم ندا چی میگی اخه دختر ؟ ندا گفت بیا دیگه ناز نکن تیام جوووننننن دیدم بله این دختره هم کس و کونش انگار خارشک گرفته . گفتم میام ولی دیگه بقیه اش با من نیستا دیگه رسما بهش گفتم اگر بکنمت تقصیر من نیست ندا هم گفت باشه بابا بیا دیگه منم رفتم رو تخت ندا هم پشتش به من بود خوابیدم پشتش و ملحفه رو کشیدم رو خودم تا بدنم به بدنش خورد فهمیدم اونم لگشو از پاش دراورده پاهای لختمون خورد به هم منم برای اینکه عادی نشون بدم شروع کردم سر شونه هاشو براش میمالیدم ندا هم میگفت وای چقدر خوب ماساژ میدی تیام گفتم هیس دیگه ساکت باشه بزار کارمو بکنم ندا هم گفت باشه به کارت برس کیرم دیگه شق شده بود و فقط بین کیرم و کونش دوتا شورت فاصله داشت میدونستم که شقی کیرمو در کونش حسش میکه ولی دیگه خودش منو به این ضیافت دعوتم کرده بود منم با خیال راحت کیرمو به کونش میمالیدم اونم کم کم داشت لذت میبرد منم لذت میبردم یکمی گردنشو شونه هاشو براش مالیدم گفتم ندا بزار تاپتو دربیارم کمرتو هم ماساژ بدم ندا هم گفت دربیار منم با یه حرکت تاپشو از تنش دراوردم و بازم شروع کردم کمرشو میمالیدم و دیگه دستامو میبردم جلو سینه هاشو هم میمالیدم و میدیدم داره اه میکشه ازش پرسیدم خوبه ندا جون ندا هم با آه کشیدن میگفت ارررههه اااررههه منم دیگه میدونستم کاملا حشریه و آماده برای گائیده شدنه بدون اینکه ازش بپرسم دست انداختم و شورتشو از پاش کشیدم بیرون ندا با همون صدای حشریش گفت وای نه تیام پشت گردنشو بوسیدم و لاله گوششو با لبم مکیدم و دم گوشش گفتم که بقیش تقصیر من نیست تقصیر خودته ندا جون ندا هم گفت باشه تیام باشه منم کیرمو دراوردم و کردم لای پاش از پشت که انگار برق بگیردش یهوئی برگشت بهم نگاه کرد گفتم چیه عزیزم ؟ندا گفت کیرت خیلی کلفته خندیدم گفتم انتظارشو نداشتی عزیزم ندا چراغ کنار تختو روشنش کرد و بلند شد نشست ملحفه هم کنار رفته بود کیر منم شق رو هوا سیخ وایساده بود ندا با تعجب نگاهش میکرد گفتم چیه عزیزم پشیمون شدی؟ ندا هم انگار از شوک دراومده باشه یه خنده کوچکی کرد و دستشو دراز کرد و کمر کیرمو گرفت توی دستش و گفت خب راستشو بخواهی اره جا خوردم ولی پشیمون نیستم گفتم پس بیا توی بغلم دختر که خیلی هوستو کردم ندا رو کشیدمش روی خودم و کیرم لای رونهای سفیدش بود سینه هاش همانطور که انتظارشو داشتم اندازه پرتقال بود دیگه ندا که روی من بود و خودش داشت با رونهاش به کیرم حال میداد و خودشم داشت لذتشو میبرد منم سینه هاشو میکردم دهنم و مکشون میزدم نوک سینه هاش زده بود بیرون با اینکه بدن نسبتا لاغر داشت ولی خیلی خوردنی بود تا اون موقع با دختر لاغر سکس نکرده بودم هر چی کرده بودم تو پر کون تپل بودن منم که عاشق کونشون بودم و همشونو از کون کرده بودم ولی نمیدونستم ندا با این کون جمع و جورش میتونه بهم کون بده یا نه ؟ کونش نه بزرگه نه کوچیک نمیدونم چطوری توصیفش کنم . خلاصه ندا را لاپایی کیرمو به کسش میمالید منم با دستام لپهای کونشو چنگ میزدم و از هم لب میگرفتیم که ندا دیگه حشرش زده بود بالا و با دستش کیرمو با کسش تنظیم کرد و کیرمو داد تو کسش یه آهی کشید و همه کیرمو کرد تو کسش و چشماشو بسته بود معلوم بود تا حالا چنین کیری نرفته تو کسش ، منم بهش زمان دادم تا کسش به کیرم عادت کنه و بدنشو نوازش میکردم و سینه هاشو اروم می مکیدم و قربونش میرفتم واقعا کس تنگی داشت ولی کیرم داشت بینهایت لذت میبرد ندا انگار نمیتونست با درد کسش کنار بیاد دیگه بی حال شد و افتاد روی من . منم دیدم این بیچاره دیگه حال نداره خیلی خورد تو ذوقم ولی دیگه اذیتش نکردم اروم دم گوشش گفتم میخواهی ادامه ندیم ؟ ندا گفت نه یکمی صبر کن تیام دردم کم میشه ، گفتم نمیخوام اذیت بشی عزیزم تا همینجا هم بی نهایت ازت ممنونم ، ندا سرشو بلند کرد شهوت تو چشمش موج میزد ولی درد هم تو صورتش دیده میشه گفت نه تیام جون فقط یکمی صبر کن جا باز کنه اخه کیرت خیلی کلفته منم بوسیدمش و ازش معذرت خواستم ندا هم با همون دردی که میکشید یه خنده ای کرد و گفت تقصیر تو نیست که ، من خودم خواستم . دیگه ندا روی من و کیرم تو کسش بود هی کم کم داشت خوش رو کیرم بالا و پائین میکرد و ناله میکرد دیگه هرچی میگذشت انگار کسش به کیرم عادت کرده بود و ندا داشت حسابی رو کیرم سواری میکرد و ناله میکرد صداش ناله هاش هی بلندتر و بلندتر میشد که بهش گفتم ندا جون یواشتر صدات هم میره بیرون هم اتاق بغلی میشنوه ندا هم یکمی اروم خودش کسشو رو کیرم میگائید ولی دوباره از دستش در میرفت و صداش بلند میشد دیگه یکمی اون رو من کس داد بعدش من بردمش زیرم و خوابیدم روش و کیرمو کردم تو کسش که ندا میگفت وای جووووووووووننننننن جوووووووووننننننن قربون کیرت بشم تیام جونم وای ای اوخ منم تو کسش تا بیخ فرو میکردم و تلمبه میزدم وای که کردن دختر جوون و خوشگل چه حالی میده خدائی ؟ ئیگه از من گائیدن کس تنگش و از ندا هم ناله های شهوانی کردن که دیگه داشتم ارضا میشدم که یهوئی همه ابمو ریختم تو کسش و افتادم روش اونم زیرم چه ناله ای میکرد فکر کنم اونم با من ارضا شده بود و هردومون بی حس و رمق شده بودیم یکمی روش خوابیدم و کیرم حسابی تو کسش بهم حال میداد و تا قطره آخر ابمو تو کسش خالی کردم و از روش بلند شدم و کنارش دراز کشیدم هردومون نفس نفس میزدیم ازش پرسیدم چطوری بود ندا جونم خوشت اومد عزیزم ؟ ندا هم گفت وای تیام مردم زیرت وای این چه سکسی بود دارم میمیرم بخدا گفتم راضی هستی ازم گفت آره بخدا آره آره منم بغلش کردم و لبشو بوسیدم گفتم دوست داری دو سه شب با هم باشیم حسابی لذت ببریم ؟ندا گفت یه موقع بد نشه توی شرکت منم گفتم نه بابا کار دست خودمه میتونم معطلش کنم و بمونیم تو چی میگی میمونی یا نه میخواهی برگردیم؟ندا گفت اگر بد نشه برامون بمونیم خیلی حال داد بهم منم بازم لبشو بوسیدم و گفتم پس میمونیم عشقم با تو به منم بینهایت خوش میگذره نمیدونستم اینقدر داغ و حشری هستی ندا جونم ؟ ندا هم گفت منم نمیدونستم توهم اینقدر بکن خوبی هستی تیام جون وگر نه زودتر میومدم طرف همیشه توی شرکت خیلی سنگین و متین و با پرستیژ رفتار میکنی اصلا بهت نمیاد اینقدر شهوتی و داغ و سکسی باشی ؟ منم گفتم خب چون دوست ندارم توی شرکت انگشت نما بشم بیرون بهتر میتونم مورد سکسی پیدا کنم دخترای شرکتو هم میدونی دیگه چطورین کافیه یکی دهن لقی کنه دیگه بیچاره ای . بعد ندا گفت یعنی من دهن لقم تیام ؟ گفتم نه عزیزم منظورم به تو نبود همونائی که خودتم بهتر میشناسیشون را میگم . دیگه یکمی با هم لخت توی بغل هم گفتیم و خندیدیم بعد به ندا گفتم بریم دوش بگیریم ندا گفت دیگه نمیخواهی سکس کنیم ؟ منم گفتم مگه تو هنوز میخواهی ؟ ندا هم لوس کرد خودشو گفت اگر این شازده بیدار بشه چرا نخوام ؟ منم خندیدم و گفتم پس بیدارش کن خوشگلم ببینم چکار میکنی عزیزم از همین الان پنج دقیقه بهت زمان میدم بیدارش کنی وقتت شروع شد ، ندا هم خندید و گفت دیونه پنچ دقیقه کمه تازه آبت اومده بلند نمیشه سخته گفتم تو میتونی خوشگلم تلاشتو بکن ندا هم با کیرم ور میرف و میگفتم بیشتر بیشتر تلاش کن ندا هم نشست و خم شد رو کیرم و کیرمو کرد دهنش و برام ساک میزد وای خدا خیلی حال میکردم کیرمو تا حلقش فرو میکرد و مک میزد و با زبونش لیس میزد و درمیاورد و دوباره میکرد تا حلقش که کیرم توی دهنش کاملا شق شده بود و وقتی کیرم دیگه شق شق شده بود ندا سرشو بلند کرد و گفت بفرما اینم از شاژده منم گفتم افرین دختر خوب دیدی کاری نداشت عزیزم بعد گفتم عشقم قمبل کن میخوام از پشت بکنمت ندا هم انگار ترسید میخوام از کون بکنمش گفت وای تیام جون تورو خدا کونم نه کیرت کسمو جر داد دیگه از کون نمیتونم منم خندیدم و گفتم عشقم میخام از پشت داگی کس خوشگلتو بهش حال بدم برگرد یالا دارم میمیرم برای کس ناز خوردنیت اگر آبمو نریخته بودم توش حسابی کستو برات میخوردم. ندا هم داگی رو تخت نشست و کس و کون خوشگلشو برام قمبل کرد منم اول رفتم برای لیسیدن سوراخ کونش که واقعا تنگ و کوچیک بنظر میرسید منم با زبونم روی سوراخ کونش رو میلیسیدم و ندا هم اه و ناله اش دراومده بود و کیف میکرد با دستام اون لپهای کون خوشگلشو از هم بازشون میکردم میتونم بگم کونش اندازه دوتا طالبی نسبتا بزرگ بود خیلی خوشم اومده بود از هیکلش و سینه های کوچیکش که همشو میتونستم بکنم دهنم و مکش بزنم کونشم که راحت میگرفتمش و میچلوندمش کسشم واقعا مثل دختر بچه 15-16 ساله بود دیگه اینقدر سوراخ کونشو براش خوردم و لیسیدمش که ندا ارگاسم شد و بدنش میلرزید بعد کیرمو گرفتم و با کسش تنظیم کردم و کردمش تو کسش که ندا جیغش دراومد منم شروع کردم تلمبه زدن تو کسش دیگه اینقدر داگی کسشو گائیدم که و با انگشتم هم اروم آروم میکردم تو کونش ولی ندا دمش گرم داشت تحمل میکرد که انگشتمو کرده بودم تو کونش و کسشم که با کیر کلفتم میکردم همش آه و ناله میکرد و میگفت وای جون جون بکن بکن بکن عشقم بکن کسمو بگا وای اییییی ااااههههه منم دیگه دوباره داشت آبم میومد که همه آبمو بازم ریختم تو کسش و ندا خوابید رو تخت منم باهاش خوابیدم و کیرمو از پشت که دمر خوابیده بود تو کسش فشار میدادم و لذت میبردم از سکس با چنین دختر نازی ، همینطوری که کیرم تو کسش بود گوش و پشت گردنشو میبوسیدم میلیسیدم و مک میزدم و یه دستمو هم بردم و پستوناشو میمالیدم و ندا هم انگار ارگاسم خیلی خوبی تجربه کرده بود خیلی به رمق دمر خوابیده بود و فقط نفس نفس میزد منم دست کمی از اون نداشتم دومین بار خیلی بیشتر بهم حال داده بود چون زمان بیشتر میکردمش و از کس خوشگلش لذت برده بودم دیگه از رو کمر بیچاره بلند شدم و کیرمو از کسش دراوردم و ولو شدم کنارش البته بیشتر تخت رو ندا اشغال کرده بود من لبه تخت خوابیده بودم . دیگه هیچی به هم نمی گفتیم و یکمی استراحت کردیم و به ندا گفتم عشقم بریم دوش بگیریم و بخوابیم ندا هم گفت باشه تیام جون امشب بهترین شب عمرم بود مرسی تیام جون منم ازش تشکر کردم بردمش حمام و خودم همه تنشو براش شستم و خودمو هم شستم و اومدیم بیرون و ندا گفت بیا با هم رو تخت بخوابیم ، منم گفتم جامون نمیشه تو راحت بخواب رو تخت منم زمین میخوابم ندا گفت نه با هم میخوابیم دوست دارم این سه شب مال هم باشیم مثل زن و شوهر واقعی منم گفتم باشه عشقم و دیگه خودمون خشک کردیم و لخت توی بغل هم روی یک تخت خوابیدیم . صبح من زودتر بیدار شده بودم البته کلا سه چهار ساعت بیشتر نخوابیده بودم وقتی بیدار شدم و ندای نازنین رو توی بغلم دیدمش انگار بهترین روز دنیا رو داشتم ندا هنوز خواب بود مل یه دختر بچه معصوم و زیبا خوابیده بود دلم نیومد بیدارش کنم ولی محکم بغلش کردم و به خودم فشارش دادم اونم یه ناله خفیفی کرد ولی خواب بود دیگه یواشی کیرمو که شق شده بود کردم بین رونهاش و گرفتمش بغلم و ازش لذت میبردم دیگه یک ساعتی من همینطوری کیرم لای پاش بود تا ندا هم کم کم بیدار شد و فهمید کیرم لای پاشه برگشت بهم سلام کرد منم بهش سلام صبح بخیر گفتم و ازش پرسیدم خوب خوابیدی عزیزم؟ندا هم یه کش و قوسی به بدنش داد و یه آهی هم کشید و گفت وای آره تیام جون اینقدر خسته بودم که بیهوش شدم منم گفتم خوشحالم که خستگیت در رفته ندا جون ندا پرسید تو چطور تونستی خوب بخوابی منم گفتم آره عزیزم در کنار تو مگه میشه به آدم بد بگذره ؟ ندا که کیرمو بین پاهاش احساس میکرد با خنده بهم گفت اینکه دوباره بیداره خواب نداره ؟منم گفتم چرا بابا ولی وقتی عشقش پیشش دلبری میکنه مگه میشه بگیره بخوابه ؟ ندا هم کمرشو قوسی داد و کونشو حسابی کرد تو شکمم و کسشو داد دم کیرم و گفت تیام قبل از اینکه بریم سرکار بکن کسمو دلم میخاد این دو سه روز بهترین روزهای عمرم باشه تیام جون منم که حشری بودم برای و کیرمو کردم تو کسش و داشتم براش تلمبه میزدم و سینه هاشو میمالیدم و ندا هم اینقدر حشری بود که نگو صورتشو اورده بود و بهم لب میداد منم حسابی داشتم کسشو براش میگائیدم و اه و اوه میکرد دیگه نمیدونم چقدر طول کشید بعد بازم دمر خوابید و کردم تو کسش و خوابیده بودم روش و تلمبه میزدم تو کسش و گردن و لاله گوششو مک میزدم دیگه انگار آبی برام نمونده بود کیرمم فقط شق بود و کم کم داشتم از شق درد اذیت هم میشدم ولی همینطوری هی میکردمش ندا بینهایت کیف میکرد هی میگفت جرم بده جرم بده منم برای اینکه زودتر ارضا بشم و خالی بشم همش با سوراخ کونش بازی میکردم و انگشتش میکردم تا زودتر به اوج برسم و ابم بیاد ، دیگه ندا هم همش با حرفهاش منو تحریکم میکرد منم هم کسشو میگائیدم هم با انگشتم داشتم کونشو میگائیدم ولی ندا از اونی که من تصور میکردم حشری ترو داغتر بود واقعا باورم نمیشد . دیگه پوزیشنو عوض کردم ندا به پهلو خوابید و یه پاشو دادم بالا و از بغل کردم تو کسش اینطوری هم میتونستم صورت نازشو ببینم هم دستم به پستوناش و از پشت هم راحت به کونش دسترسی داشتم دیگه شاید چند دقیقه ای توی این پوزیشن کردمش و با سینه هاش و با کونش ور رفتم که دیگه به زور ابم اومد و برای سومین بار هم همشو ریختم تو کسش دیگه واقعا دهن منم سرویس شده بود جون نداشتم دیگه ساعت هشت صبح بود یکمی کنار هم خوابیدیم و بلند شدیم رفتیم دوش گرفتیم و ندا همش منو بغلم میکرد که ازم تشکر میکرد و لبمو میبوسید کیرمو میمالید بهش گفتم ندا جون واقعا فکرشو هم نمیکردم یه روز با تو سکس کنم تو هم که واقعا هم خیلی خوشگلی هم خیلی داغ سکسی هستی باورم نمیشد اینقدر داغ باشی ندا هم گفت مرسی تیام جونم . دیگه اومدیم بیرون رفتیم صبحونه خوردیم و رفتیم سر کارمون و من یه جوری تعمیر دستگاه رو معطلش کردم تا سه روز موندیم و این سه روز منو ندا دیگه در حد مرگ سکس کردیم با هم واقعا هر وقت توی هتل بودیم که اکثر زمان هم میرفتیم توی هتل فقط با هم سکس میکردیم دیگه هفت هشت ده بار با هم سکس کرده بودیم منم اینقدر دو انگشتی کونشو گائیده بودم که گفتم بریم تهران حتما از کون بهم حال میده ولی توی هتل همش کسشو براش میکردم و اونم برام ساک میزد الته منم وقتی کسش تر تمیز بود حسابی کس و کونشو براش میلیسیدم تا حسابی بهش حال داده باشم . دیگه برگشتیم تهران و بردمش رسوندمش دم در خونه شون و ازش یه لب گرفتم و ازش خداحافظی کردم و فرداش هم سر کار توی شرکت وقتی همدیگرو دیدیم اولش یه لبخندی به هم زدیم ولی بعدش دیگه جلوی بقیه با هم مثل قبل شدیم . از اون سه روز که با ندا سکس کرده بودم تقریبا دو سه ماهی گذشت و یه روز که رفتم شرکت بهم خبر دادن که ندا استعفا داده دیگه نمیاد منم خیلی جا خوردم اصلا انتظار اینو نداشتم یواشکی بهش زنگ زدم ولی انگار منو بلاکم کرده بود نمیدونستم یهوئی چی شده اصلا رابطمون بد نبود که بخواد یک دفعه اینطوری کات کنه خلاصه هر چی باهاش تماس میگرفتم انگار نه انگار همش مسدود بودم و میخواستم برم دم در خونشون ولی خب برم و یه موقع شوهرش ببیندتم چی بهش بگم ؟ دیگه دو سه هفته وقتی دیدم نه خیر دیگه انگار کات کرده منم کم کم بیخیالش شدم البته خوب برای منم خیلی راحت نبود که همینطوری بی خیالش بشم ولی دیگه وقتی دیدم بلاکم کرده گفتم خب حتما دیگه دوستم نداره و بیخیال شدم و از اون سکس از رابطه داغمون تقریبا دو سال دو و نیم سال می گذشت و منم دیگه کلا فراموشش کرده بودم و این مدت هم با چندتا خانم دیگه سکس های خیلی خفنی هم کرده بودم و بی نصیب نمونده بودم . یه روز دیدم گوشیم زنگ خورد و جواب دادم دیدم ندا هست و سلام و احوالپرسی کرد و منم خیلی با ادب و متین جوابشو دادم و یکمی ازم حالو احوالمو پرسید منم گفتم مرسی و از این حرفها بعد ندا گفت تیام منو فراموش کرده بودی منم گفتم چی بگم آخه ندا جون یهوئی گذاشتی و رفتی منو هم بلاکم کردی و نیومدم جلو خونه ات تا برات بد نشه ازم چه انتظاری داشتی بعد از دو سال بهم زنگ زدی چی دارم خب بهت بگم نه فراموشت نکرده بودم ولی دلمو بدجور شکوندی ندا ، ندا هم گفت از دستم ناراحتی عشقم ؟بهش گفتم تو بودی ناراحت نمیشدی ندا؟ یهوئی رفتی بدون هیچ خبر و خدافظی اصلا باورم نشد وقتی دیگه جوابمو ندادی . ندا هم گفت خب حالا که بهت زنگ زدم بازم دوستم نداری ؟ منم گفتم چرا دوستت نداشته باشم دوستت دارم ولی تورو خدا اگر میخواهی بازم دلم و بشکونی این کارو نکن خواهشا . الکی داشتم براش زبون میریختم تا بلکه دوباره باهاش ارتباط برقرار کنم . دیگه ندا گفت خب نتونستم بهت خبر بدم گفتم چرا ؟ گفت تیام من حامله شده بودم و فکر میکنم از تو هم حامله شدم اون سه روز را یادته که چقدر با هم سکس کردیم و همشو ابتو میریختی تو کسم ؟ گفتم آره ولی خب خودت هم انگار مشکلی نداشتی باهاش ندا هم گفت آره اشکالی نداره نترس بچه رو که نمیخام بندازم سر تو گفتم خب پس چیه قضیه ؟ ندا گفت وقتی فهمیدم حامله شدم ازت زودی با شوهرم هم سکس کردم که شک نکنه و دو سه ماهی که فهمید حامله ام دیگه نزاشت بیام سر کار و در نبود من اومد و از طرف من استعفای منو داد شرکت و بهم گفت باید به بچه مون برسیم گفتم خب بهم زنگ میزدی ندا گفت تو شوهر منو که نمیشناسی دیونه اس حتی گوشیمو هم ازم گرفته بود و خاموشش کرده بود گفتم چرا بلاک کرده بودی ندا گفت هر چی شماره داشتم را بلاک کرد دیونه منم خندیدم و گفتم واقعا اینکارهارو کرده ندا هم خندید و گفت باورت میشه ترو خدا؟ گفتم راستش نه بارو نمیکنم ندا گفت شوهرم میگه امواج گوشی رو مغز بچه اثر میزاره و با هم خندیدیم بعد گفتم خب بچه ات دختر یا پسر ؟ ندا هم گفت بچه ات چیه؟ بچه مون ، منم خندیدم و گفتم خب بچه مون دختره یا پسر؟ ندا هم گفت وای قربونش بشم پسره عزیزم ، گفتم خب اسمشو چی گذاشتی ؟ ندا گفت بهت بگم تیام گذاشتم باورت میشه ؟ منم خندیدم و گفتم واقعا اسم منو روش گذاشتی؟ ندا گفت آره عشقم چون دلم عاشقه توئه عزیزم منم گفتم مرسی عزیزم ندا گفت نمیخواهی پسرتو ببینی قربونش بشم ؟ منم گفتم خب چرا دوست دارم ببیمش کجا میتونم ببینمش گفت آدرس خونه رو که داری بیا خونه منم گفتم شوهرت یه موقع نیاد بد بخت بشیم ندا گفت نه عشقم نیستش رفته خارج چند وقتی از دستش راحت شدم ، بعدش گفت زودی بیا عشقم که دلم برات یه ذره شده منم سریع خودمو رسوندم به خونه ندا جون و رفتم دیدمشون و اول ندارو گرفتم و خوب بغلش کردم ازش لب گرفتم و بهش گفتم دیونه من عاشقت شدم وقتی اونطوری رفتی باور کن داشتم دق میکردم ندا هم گفت منم بینهایت میخامت تیام جونم بعدش دیگه ندا رفت و پسرشو یعنی پسرمونو اوردش و گفت بیا این پسر خوشگلت تیام جونم بعد ندا رو کرد به تیام کوچولو بهش گفت اینم بابات تیام جون منم بچه رو ازش گرفتم و واقعا یه حس عجیبی داشتم بعد از چندین سال دوباره بابا شده بودم و بچه مو که یه پسر نانازی هم بود بغل میکردم وای که چه بوی خوبی هم میداد حسابی بغلش کردم و بوسیدمش به ندا گفتم عشقم واقعا مطمئنی این بچه ما دوتاست؟ ندا هم یکمی اخماش رفت توهم و گفت برای چی باید بهت دروغ بگم دیوونه ام مگه؟ میتونستم اصلا بهت خبر ندم اصلا انگار بهتر بود نمیگفتم ، منم سریع گفتم غلط کردم گوه خوردم عشقم دوباره قهر نکن که دیوونتم بخدا ندا هم گفت تیام من عاشقت بودم از وقتی دیدمت عاشقت شدم و وقتی با هم رفتیم ماموریت گفتم بهترین زمانه که بهت نزدیک بشم و دیگه بقیشو هم که میدونی منم گفتم میدونم عشقم دیگه هیچی نگو من بخدا همش بهت فکر میکردم ولی برای اینکه یهوئی رفتی گفتم حتما چیزی شده که اینطوری رفتی و گفتم مزاحم زندگیت نشم ندا گفت هنوزم دوستم داری تیام ؟ منم بغلش کردم و گفتم باور کن دیوونتم ندا جونم . و دوباره رابطه داغ و سکسی منو ندا شروع شد . باز هم چه سکسهای خفنی باهاش کردم اون یک ماهی که شوهر اسکلش رفته بود خارج تخم یه نی نی دیگه رو هم براش کاشتم و ندا برای دومین بار ازم باردار شد و وقتی شوهرش برگشت یه سکس هم با اون کرد که دوباره بهش شک نداشته باشه و بچه دوممون هم یه دختر کوچولو شد و دیگه ندا رفت و لوله هاشو بست و هر وقت میتونستیم باهم حسابی سکس میکردیم که دیگه ندارو از کس و کون حسابی بازش کرده بود ندا هم بینهایت از سکس باهام لذت میبرد .
نوشته: تیام