سلام به همه شهوانی های دوست داشتنی
این داستان مال بهار همین امساله و گی هست
حدود دو سال پیش بود که فهمیدم به یکی از دوستام که از خودم 4 سال کوچیکتره حس دارم الان من 24 سالمه و اون 20 سال.
داستان از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتم یه اکانت فیک بسازم و بهش بگم منو بکنه ، وقتی اکانتو ساختمو بهش پیام دادم گفت خودتو معرفی کن اگه خوب بودی میکنمت من فکر کردم از روی کنجکاوی میگه و فقط میخواد منو بشناسه چون خیلی مذهبیه و من از روی ترس خودمو معرفی نکردم ، اما نتونستم جلوی خودمو بگیرم و چندین بار با اکانت های مختلف که میساختم بهش پیام دادم اما جرأت نمیکردم خودمو معرفی کنم، همینطوری گذشت تا یه روز که بهش پیام داده بودم یه اکانت فیک بهم پیام داد و گفت اصل بده تقریباً میدونستم که خودشه
دیگه از اون به بعد کارم شد پیام دادن به اون اکانت فیک و باهاش صحبت کردن، تو این صحبت کردنا یه چیزایی رو وا دادم و اون منو شناخت ولی به روم نیاورد . از وقتی منو شناخت دیگه هرچی پیام دادم جوابمو نداد.
یه بار که گوشیش دستم اومد میخواستم مطمئن بشم که اون اکانت فیک خودشه یا نه با گوشی خودم رفتم تو اینستا و آی دی اون اکانت فیک رو تو قسمت فراموشی رمز عبور زدم و پیامک تغییر رمز اومد رو گوشیش، دیگه مطمئن شدم خودشه.
شیطون بدجوری تو جلدم رفته بود و میخواستم بدونم با اون اکانت فیک دنبال چیه، از پیامک تغییر رمز عکس گرفتم و اون لینک رو تو مرورگر گوشی خودم وارد کردم و رمز اکانت رو تغییر دادم ، وقتی وارد شدم مستقیم رفتم تو دایرکتش و اون جا بود که فهمیدم گی هست ، از همه جای اکانت اسکرین گرفتم و بعدش با همون اکانت به اکانت اصلیش پیام دادم و بهش گفتم که همه چیزو فهمیدم، خیلی ناراحت شده بود، دوباره شیطون اومد سراغم و با اون اسکرینا که گرفته بودم تهدیدش کردمو و گفتم اگه منو نکنی به اونایی که بهشون پیام دادی میگم تو کی هستی، خیلی بهم فشار اومده بود و مرتب تهدیدش میکردم و بهش میگفتم تو به همه حس داری به جز من، دیگه زده بود به سیم آخرو باهام قطع رابطه کرد. منم تا 6 ماه بهش پیام ندادم و محلش نذاشتم ، اما بازم نتونستم جلوی خودمو بگیرم بهش پیام دادم ، اونم که هنوز عصبانی بود گفت اگه یه بار دیگه بهم پیام بدی آبروتو میبرم و به همه میگم تو کونی هستی(آخه تو یه شهر کوچیک زندگی میکنیم)، اما بازم نشد که پیام ندم و هر از گاهی پیام میدادم اون تهدید میکرد که آبروتو میبرم، دیگه تقریباً بی خیالش شده بودم و تصمیم گرفتم به چندتا از پسرای شهر خودمون که قیافشون خوبه تو اینستا پیام بدم و هر کدوم خواستن باهاشون رابطه داشته باشم ، یه پسر همسن خودم قبول کرد و رفتم خونشون که منو بکنه ، اما وقتی شروع کرد فهمیدم خیلی تجربه نداره و با چنان ضربه ای کیرشو کوبید به کونم که جر خوردم و خون اومد فقط شانس آوردم کاندوم گذاشته بود همینجوری درد کشیدم تا آبش اومد و تموم شد. دیگه تا الآنم از ترس آبرو باهاش هستم ولی زیاد نمیکنه و بیشتر براش میخورم.
بعد از اولین باری که که کون دادم یه شرایطی پیش اومد که خونه دوستم که بهش علاقه داشتم چند روز خالی شد و یه شب دیدم بهم پیام داده و میگه بیا خونه مون که منتظرتم ، منم دلمو زدم به دریا و رفتم، فکر همه چیزو کردم به جز سکس ، رفتم دم خونشون و بهش پیام دادم که بیا دم در ، وقتی اومد به جز سلام هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد و گفت بیا تو ، وقتی رفتم زیپ شلوارشو باز کرد و نشست رو صندلی ، گفت شروع کن ، منم ترسیده بودم و فکر کردم میخواد ازم فیلم بگیره ولی بازم ریسک کردمو کیرشو در آوردم و شروع کردم به خوردن ، چشماشو بسته بود و مطمئن بودم داره حال میکنه اما به روی خوش نمیآورد ، بعد از حدود ده دقیقه خوردن گفت کونتو بهم نشون بده ، شلوارمو کشیدم پایین ، رفت کاندوم و روغن زیتون آورد ، گفتم برم کونمو تمیز کنم گفت نه لاپایی میکنم ، کیرش خوابیده بود دوباره خوردم تا شق شد ، گفت خم شو ، خم شدم کاندوم گذاشت و روغن زیتون زدو لاپایی کرد تا آبش اومد ، تنها حرفی که زد گفت میتونی بری ، تا دم در باهام اومد و حتی خداحافظی هم نکردیم.
دیدم فردا بعد از ظهر دوباره پیام داد که بیا ، منم با خوشحالی رفتم و اومد دم در حتی سلام هم بینمون رد و بدل نشد ، رفتیم داخل رو تختش خوابید و گفت شروع کن ، دکمه های شلوارشو باز کردمو کیرشو در آوردم شروع کردم به خوردن، یه ده دقیقه که خوردم گفت داخل کونت تمیزه گفتم نه، رفتم تمیز کردم اومدم یه کاندوم مشکی تاخیری هم با خودم برده بودم کشیدم رو کیرش ، هرچی خواست بکنه توش نشد چون به خاطر ماده بی حسی کاندوم یه کم کیرش شل شده بود، لاپایی کرد تا آبش اومد ، وقتی آبش اومد ریخت رو کونم ، گفت همین جوری بخواب تا دستمال بیارم کونتو پاک کنم ، تا اون رفت دستمال بیاره منم ارضا شدم ، به ناچار آبم ریخت رو فرش اتاقش ، رفتم خونه و دیگه بهم پیام نداد ، بعد از چند روز دوباره پیام داد ، ولی من بیرون بودم و نتونستم برم پیشش.
بعد از اون دو بار همیشه خودمو سرزنش میکردم که چرا صبر نکردمو یه نفر دیگه الکی وارد زندگیم شده و نمیتونم از شرش خلاص بشم.
دیگه کارم شده بود التماس کردن به دوستم که بازم منو بکنه ، اما دیگه راضی نمیشد، تا اینکه بعد از حدود دو ماه، التماس کردنام جواب داد و بهم پیام داد که بیا ، رفتم دم در فقط سلام کرد و منم جواب دادم و رفتم داخل گفت لخت شو، لباسامو در آوردم دیگه نذاشت بخورم، گفت خم شو ، خم شدم نمی دونم چی بود ، یه چیزی مثل پماد زد به کیرشو و گذاشت دم کونم اما نرفت ، بهم گفت خودتو انگشت کن جا باز کنه، یه کم خودم انگشت کردمو بالاخره کیرش رفت تو ، خیلی درد داشت ، یه خورده داخلم تلمبه زد تا آبش اومد و ریخت رو کونم ، دستمال آورد و کونمو پاک کرد لباسامو پوشیدم و تا دم در باهام اومد رفتم خونه ، حس عجیبی بود هنوزم جای خالی کیرشو داخلم حس میکنم، اما دیگه بعد از اون نه جواب پیاممو میده نه بهم پیام داده، دو سه بار تو روبیکا با اکانتای مختلف بهش پیام دادم اما بلاک کرد.
امیدوارم یه روزی رابطه مون خوب بشه و مرتب باهاش سکس داشته باشم و اونی که ناخواسته وارد زندگیم شده یه نفر دیگه رو پیدا کنه و از زندگیم بره بیرون.
نوشته: عاشق احمد جون