–
واقعا احساس یک داماد رو داشتم . اگه بیشترین هزینه ها رو هم می کردم بازم نمی تونستم یه عروس به این خوشگلی که خودشو این قدر راحت و با تمام وجودش در اختیارم بذاره داشته باشم .
-الناز می خوامت . دوستت دارم . همه جات رو می خوام . بدون تو داغونم . داغون داغونم . فدات میشم .
-اووووووفففففف پدر .. پدر .. ولم نکن .. من سنگینم . یه بشکه آب کس توی شکمم دارم . حس می کنم همش باید خالی شه . همین جور لذت ازم بریزه .. ااااااایییییی کسسسسسسم .. محکم تر بزن که من نمی تونم ..
-یواش تر . اگه صدا برسه به آپار تمان های دیگه . میگیم خواهرات می دونن شرایط ما رو ولی دامادام چی ; اونا که نمی دونن چی به چیه . خواهش می کنم .
-باشه پدر باشه هر چی تو بگی . ولی سخته . جلو دهنمو بگیر . محکم فشارش بده . بازم باید ارضام کنی . منو راضیم کن . من کیر می خوام . منو بزن . وووووویییییی کسم . من داغم . دوستت دارم من می خوام اووووووخخخخخخ جوووووون . دارم حال می کنم . بزن . سفت بزن . چشام باز نمیشن بابایی داره خوابم می گیره . حس ندارم . خواهش می کنم .تمنا می کنم .
-منم دارم باهات حال می کنم . اصلا نمی تونم حسمو بهت بگم . فکر می کنم تازه برای اولین باره که دارم با تو سکس می کنم . نمی دونم دختر با تو چیکار کنم . اونو از این رو به اون رو می کردم . بابا عشق منی .. تو فقط مال منی . منم مال توام . بکش بیرون .. من ببینمش . می خوام کیرت رو ببینم . ازش لذت ببرم . دوستش دارم .
-داری می بینی . داری می بینی . عزیزم لذت ببر .
الناز کاملا تسلیم من بود . اونو از این رو به اون رو می کردم . چپ راست .. بالا و پایین .. بوسه .. مالوندن تمام تنش .. حتی گاهی اون قدر از خود بی خود می شدم که کیرمو می گرفتم دستم و اونو از بالا تا پایین تنش می مالوندم .
-پدر خوشم میاد . این جوری داری می سوزی ..
پاهشو به دو طرف باز کردم . نگاهمو به کسش دوختم و همین جور با لذت نگاش می کردم .. اونم حرفی نمی زد . می دونم به من این اجازه رو داده بود که در نهایت تمرکز حس بگیرم . چقدر ناز و کوچولو بود . یه نگاه هم به کیرم انداختم و وقتی قطرشو کلفتی اونو می دیدم که چه جوری شکاف این کس تنگو شکافته و وارد بدن عشقم شده از خودم لجم می گرفت . یعنی من این قدر بیرحمم ; اردلان تو که کونشو هم گاییدی . مگه حالا چه فرقی کرده . کردن کس که خیلی راحت تر بوده . شاید چون پرده شو به خاطر تو پاره کرده یه حس مظلومیت بیشتری رو بهش دادی . .. ولی کس تازه و کوچولوی اون خوردن داشت . دو تا از انگشتامو گذاشتم رو دو طرفش . و لبه های اونو دادم به کناری . رنگ صورتی تازه اون .. وووووویییییی زبونمو در آورده و اول نوک زبونمو روی اون تیکه صورتی کشیدم . بعد زبونمو روی کسش پهن کردم .
-آخخخخخخخخخ اردی جونم ..
-می دونم چی می خوای .. دوای تو پیش منه .
-آره . مال منی عزیزم . دوستت دارم .
الناز سرشو بالا آورد .
-بده من بخورمش . من می خوام .
-نه الناز اون تمیز نیست . توی کست بود ..
-دهن شما درد نکنه .. حالا کس من کثیف بوده ;
-نه دخترم تو که خودت خوب می دونی منظور من چی بوده . من نمی خوام دهنت میکربی شه .
-من باهاش حال می کنم . لذت می برم . می خوام بازم حس کنم اونی که داره منو می سوزونه چه هیکلی داره . -تو که داری می بینیش . نخور .. حالا هر وقت شستمش بخور .
-لذتش به آک و فابریک و طبیعی بودنشه .
-اون که همیشه برای تو فابریکه.
–فابریک که چه عرض کنم بگو تازه .. خواهرام به اندازه کافی اونو از این رو به اون روش کردن .
اون بی توجه به حرفای من کیرمو گذاشت توی دهنش .
-اوووووووههههههه الناز .. کیرم کیرم .. بخور بخور .. چه حالی میده ! می خوام .. مزه داره . کیرم .. وووووویییییی عزیزم ..
الناز سرشو پی در پی تکون می داد که یعنی اگه آب داری اونو خالیش کن .
-عزیزم اونو نگه داشتم واسه سوراخات .. ..
بیکار ننشستم . کف دستمو می ذاشتم رو سینه هاش و اونو آروم آروم به هر طرف می گردوندم . با این که می تونستم آبمو توی دهنش خالی کنم ولی این کارو نکردم .
-حالا خوبه . بذار کیرمو درش بیارم و اونو فروش کنم توی کست . همون جایی که مدتهاست داری واسش چونه می زنی .
-دیدی که آخرش موفق شدم . من هم دخترت بودم و هم دوست دخترت .. خودتم می دونی که زن چقدر شیطونه . … ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی