میخوام از اولین باری که گی کردم تعریف کنم
اولين بارم با پسر خالم بود
اون موقع 15 ، 16 سالم بود پوستم سفيد سفيد و کم مو که خودمم اون يه کم رو ميزدم خيلي ها تو کفم بودن چون گوشتي بودم ولي من اصلا تو فاز اين صحبتها نبودم . با پسر خالم صميمي بودم هفته اي يه بار شب ها ميومد خونه ما ميموند اوايل هر موقعه ميومد فيلم نيمه مي اورد چون من خيلي دوست داشتم و حشري ميشدم بعدش شب که کنار هم ميخوابيديم با کير همديگه بازي ميکرديم .
تازه مشروب خور شده بوديم تو يکي از اين شب ها برام ويسکي اورد گفت من خوردم تو هم بخور رديف شي منم که سن پايين و بي جمبه زود مست شدم فيلم جديد گذاشت خيلي خفن بود حسابي راست کرده بوديم و مستي هم شهوتم رو بيشتر کرده بود که محمد گفت اميد بيا با هم ور بريم رفتيم دراز کشيديم و با کير هم بازي کرديم حسابي تحريک شده بودم که محمد حرف انداخت که بيا با هم حال کنيم ، من اولش گفتم نه ولي انقدر با کيرم ور رفت که قبول کردم ، دستامون از رو کير بلند شد و اومد رو بدنهامون آروم حرکت ميکرد تا اينکه کاري که نبايد ميشد افتاد دست محمد براي اولين بار به سينم خورد ، من يه دفعه ناخواسته آه ريز گفتم و محمد فهميد که خوشم اومد و شروع کرد باهاش بازي کردن يه دفعه تمام بدنم بي حس شد چشمام بسته شد نميتونستم بازش کنم باور کنيد از لذت دستم رو نميتونستم بلند کنم محمد که ديد من شل شدم اومد بغل گوشم گفت ميخواي بخورمشون ؟ من با علامت سر تاييد کردم چون حتي جون نداشتم حرف بزنم اونم شروع به خوردن سينم کرد که ديگه از خال بي حال شدم و سرش چسبونده بودم به بدنم که بخوره سينه هام و واقعا نميشه با زبون وصفش کرد .
دستم رفت سمت کيرش و از شرت در آوردمش که تا اومد تو دستم محمد گفت ميخوام بکنمش تو کونت !!! باورم نميشد که گفتم باشه بکن ، محمد منو برگردوند و يه تف در سوراخم انداخت و انگشتش رو کرد تو کونم از يک انگشت شروع کرد تا 3 انگشت که ديگه راحت بازي ميکرد جالب اينجاست که واقعا بهم لذت ميداد تو اين مدتم منم از زير با کيرش ور ميرفتم انگار دوست داشتم کيرشو ، باور کنيد اصلا تو حال خودم نبودم . محمد دوباره يه تف انداخت رو سوراخم و کيرشو گذاشت دم سوراخم و يکم با کيرش رو سوراخم بازي کرد و آروم رش رو گذاشت تو کونم داغي کيرش ديونم کرد کونم رو دادم بالا که بيشتر تو بره که محمدم فکر کرد سوراخم گشاد شده که يهو تا ته جا کرد يه دفعه درد تمام بدنم رو گرفت ميخواستم داد بزنم که محمد دستشو گذاشت رو دهنم و سريع اورد بيرون من نفسم بالا نمي اومد خيلي درد داشت حسم کلا پريد و فقط درد و حس ميکردم که محمد افتاد به خايمالي که گه خوردم و فکر کردم جا باز کرده کم گفتم ديگه بسه خوشم نيومد ديگه نميخوام اونم گفت باشه ولي لباس نپوش بغل هم دراز بکشيم يه 15 دقيقه گذشت که دستش دوباه اومد رو سينم ،باز شروع کرد ور رفتن باهاش گفت اميد دستم و بزار رو سوراخت اروم بمالم دردش خوب بشه ؟ منم گفتم آره . ، آخه دردش رفته بود اونم باهاش بازي ميکرد خوشم ميومد بعد چند دقيقه دوباره 3 تا انگشت جا کرد و منم داشتم حال ميکردم که گفت کيرم و بزارم توش ؟ من دوست داشتم ولي از دردش چشمم ترسيده بود گفتم : نه محمد درد داره گفت به خد ا ديگه اونجوري نميشه اگه شد ديگه باهام حرف نزن منم خودم دوست داشتم واسه همين قبول کردم دوبار منو بر گردوند و سر کيرش و گذاشت رو سوراخ خيلي آروم سرش رو جا کرد ، هر نيم سانت که ميداد تو يک دقيقه وايميستاد تا جا باز کنه يکم درد داشت ولي داغيش رو دوست داشتم هيچي نميگفتم چيزي نگذشته بود که احساس کردم تخماش خورد به کونم خيلي خوشم اومد محمد چند ثانيه بي حرکت وايستاد تا قشنگ باز بشه بعد خيلي آروم شروع به عقب جلو ک
ردن کرد. يکم که گذشت اومد بغلم دراز کشيد و منو به پهلو خوابوند و از بغل گذاشت تو کونم با دستش رو بدنم بازي ميکرد و و هي سينم و ميماليد و با لباش گردنم و بوس ميکرد خيلي خوشم ميومد روهوا بودم اما ميترسيد بعدا اينا رو بزنه تو روم به روم نمي آوردم سرعتش زياد شد و گفت داره مي ياد و کيرش و در آورد منم سريع يه دستمال بهش دادم همرو ريخت تو دستمال و خودشو تميز کرد . برگشت رو به من کرد و گفت بيا بکن من دوست نداشتم بکنم چون هم مو داشت هم دادن بيشتر بهم چسبيده بود ولي براي اينکه واسم شاخ نشه بلند شدم و سريع گذاشتم رو سوراخشو آروم آروم دادم تو راحت جا شد چون کير من از اون کوچيکتر بود منم چون خيلي شهوتي بودم 30 ثانيه نشد که آبم اومد بلند شدم رفتم حموم و خودم و شستم از خودم بدم ميومد فرداشم که از خواب پا شديم با محمد سرد بودم و اونم رفت دو سه روز عصابم خورد بود احساس بدي داشتم تا اينکه يه شب اون اتفاقات اومد تو ذهنم واي داشتم ديونه ميشدم دلم کير ميخواست ميخواستم سينه هام خورده بشه تنها بودم و کسي هم نبود ، خودم رو با جق خالي ميکردم تو 3 روز بعد همش به فکر دادن بودم.تا که شب رفتم تو ياهوو به اونايي که دنبال گي بودن pm ميدادم و باهاشون حرف ميزدم و چون منو نميشناختن بهشون راجب حسم ميگفتم به يکي از اونا بهم وب کير داد شايد باورتون نشه ولي تو اون لحظه دوست داشتم که اون کير تو دستم باشه بزنمش به سينم ، بوکونمش تو دهنم و تو کونم خيلي حشري بودم که اون گفت تو وب نداري منم بهش وب دادم از بدنم اونم ميگفت چه سينه هايي داري ميخوام بخورمش منم خيلي خوشم ميومد ، ازم خواست کونم و بهش نشون بدم تا کونم و ديد هي ميگفت : جون چه کوني ، عين زن ها ميموني ، دوست دارم ليسش بزنم تو همون لحظه هم اونايي که فهميده بودن من وب دارن هي درخواست ميدادن که وب بدم منم همرو اوکي کردم داشتم ميموردم از شهوت همه داشتن قربون صدقه کونم ميرفتن من خيلي حال ميکردم به حرف يکي از اونا رفتم يه خيار اوردم و کردم تو کونم خيلي ح
ال ميداد اونا اکثرشون وب کير دادن با اين کارم جق ميزدن و آبشون رو ميديدم ، که به خاطر من حشري شده بودن من حشري ميشدم خلاصه منم آبم اومد و خيلي حال کرده بودم که اينقدر ازم تعريف کرده بودن .خلاصه از اون موقعه فکر و ذکرم شده بود دادن فرداش دوباره کاراي روز قبل و تکرار کردم و خيلي حشري بودم بي اختيار گوشيم و بر داشتم و به محمد زنگ زدم .
سلام – سلام من : معلوم هست کجايي خبري ازت نيست ؟ -محمد : هستيم در خدمتتون- من : نمياي اينوري ؟( صدام خيلي حشري بود خيلي خيلي تابلو بودم ) محمد گفت چيه اون دفعه خوشت اومد – من : آره
محمد : بازم ميخواي بکنمت ؟- من : با خجالت گفتم آره -محمد : کي خونست -من – هيچکي امشب نمياد هيچکي ، مياي اينجا ؟ – محمد : بيام دوست داري همون کارايي که هفته پيش باهات کردم بکنم – من : اره خيلي دوست دارم – محمد : شرط داره – من : چه شرطي ؟ – محمد : بيام بايد کيرمم بخوري – من : باشه بيا اينجا يه کاريش ميکنم زود بيا – اونم نيم ساعت نشده بود که اومد .
تا اومد خنديد گفت جون ميدونستم بازم دلت ميخواد . من حشري بود و شده بودم مثل يک ( برده ) اومد لخت شد گفت با هم بريم حموم منم گفتم باشه . وقتي رفتيم حموم قبل باز شدن آب اومد و سريه سينم و ميک زد منم که کيري تو کف بودم سريع کيرشو گرفتم گفت بخورش . منم عين يه برده حرف گوش کن رفتم سراغ کيرش نميدونيد با چه ولعهي ميخوردم اونم داشت حال ميکرد منم از خوردنش لذت ميبردم و ميگفت تند تر تند تر من انقدر خوردم که ابش اومد و ريخت کف حموم اون يکم بي حال شد و نشست رو زمين بهم گفت خودمون بشوريم بريم بيرون ، بيرون که اومديم ميگفت تو انقدر حشري بوي ما نميدونستيم ؟ گفتم به خدا خودمم نميدونستم که انقدر دوست دارم گفت : جون از اين به بعد هر موقع بخواي ميام ميکنمت ، از اين حرفش تحريک شدم و رفت بغلش کيرشو گرفتم گفتم منم فقط به خودت ميدم . خنديد و من و گذاشت رو پاش و شروع کرد به خوردن سينه هام من کونم و رو کيرش تکون ميدادم يکم که خورد گفت اميد نميتونم صبر کنم ميخوام بکنمت منم که از خدام بود سريع به حالت سگي شدم و قنبل کردم براش اومد سمتم گفت الهي قربون کونت برم سوراخت چه تکوني ميخورههههههههه اينو گفت و شرو به خوردن کونم کرد داشتم ديونه ميشدم با زبون ميکرد تو کونم و روش رو ليس ميزد احساس ميکردم سوراخم داره ميترکه برگشتم و کشيدمش عقب گفتم :جون اميد ديگه نکن فقط کيرتو ميخوام با کيرت بکنتم . اومد گفت جوووووووووووون چشم منو دوباره برگردوند و کيرش و گذاشت دم سوراخم آروم داد تو ولي عين فرفره رفت تو کونم آخه خيلي شهوتي بودم شروع به تلنبه زدن کرد خيلي بهم حال ميداد تو سکس حرف ميزد منم خوشم ميومد ميگفت تو زن مني ، خودم پردت رو زدم و ماله خودمي ، منم حال ميکرد يکم گذشت گفت خسته شدم من بلند شدم و خوابوندمش رو زمين و نشتسم رو کيرش انقدر محکم روش بالا پايين ميکردم که محمد داد و بي داد ميکرد خيلي بهم حال ميداد از اينکه يه کير تو کونم بود شهوتي ديونه وار ميشدم محمد من و بلند کرد و پاهام و داد بالا شروع کرد به کردنم همينجور که ميکرد هم برام جق ميزد هم گاه گداري خم ئميشد و سينمو ميخورد منم رو فضا بودم نميخواستم اين حال تموم بشه ، محمد گفت داره مياد چيکارش کنم ؟گفتم هر کاري دوست داري اونم يهو تا ته فشار داد تو کونم و آبشو ريخت تو کونم خيلي حس خوبي داشت بي حال افتاد روم کيرش هنوز تو کونم بود ارو با حالت بي حال فس سينم و ميخورد انقدر بالا بودم و داغ بدون اينکه دست به کيرم بزنه آبم اومد و ريخت رو شکم جفتمون انقدر خسته بودم نيم ساعت ولو بوديم محمد هي بوسم ميکرد و ميگفت اگه کسم ميکردم مثل ابن حال نميداد منم بهش لبخند رضايت ميزدم و رفتيم حموم تا صبحشم دو بار ديگه سکس کرديم و اينجوري شد که من گي شدم .
نوشته: omidgaybaz2