با عرض سلام این داستان که براتون تعریف میکنم کاملا واقعی هستش .
از اینجا شروع کنم من مهران ۳۴ ساله و همسرم مهسا ۲۹ ساله هستیم ما حدود ۷ سال که ازدواج کردیم و موانع زیادی برای این کار جلومون بود که با عشقی که به هم داشتیم و خریت کامل من این موانع برداشته شد و ما به هم رسیدیم و برای این کار من کلی امتیاز از جمله ۲۰۲۰ سکه حق طلاق و تحصیل و سکونت رو به مهسا دادم چون فک میکردن همیشه زندگی شیرینه و مهسا همیشه اخلاقش تغیر نمیکنه که اینجور نبود حدود ۲ ماه پیش و بعد از چند سال بخاطر یک سری از مشکلات مالی کار ما به داد گاه کشید و مهسا مهریش رو گذاشت اجرا و داشت نابودم میکرد حتی منو ممنوع الخروج هم کرد و من که کلی از زندان و این حرفا میترسیدم به فکر این افتادم که برم و با صحبت خرش کنم که موفق هم شدم و رفتیم و پرونده رو از دادسرا برداشت ولی میدونستم این وقتی رو که خریدم دائمی نیست و بعد یک مدت میریم سر خونه اولمون بخاطر همین مجبور بودم به فکر باشم .بعد کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که باید یک آتو ازش داشته باشم که بتونم نگه هش دارم. یک دوست به نام وحید داشتم که از مشتریام بود وحید یک پسر نسبتا مایه دار بود که تو ولنجک تهران یک خونه ۲۰۰ متری مجردی داشت و تنها زندگی میکرد و خیلی مدعی بود که کس بازه و هیچ کس از زیر دستش در نمیره و هر وقت اراده کنه مخ هر کسی رو میزنه و از این حرفا یک روز باهاش صحبت کردم و بهش گفتم خیلی ادعای مخ زنیت میشه گفت اره گفتم میگی مخ هر کسی رو که بخوای میزنی گفت حتما گفتم ولی من باور ندارم خندید گفتم اکی بیا یک بازی کنیم گفت چی گفتم من یکی رو میشناسم که عمرا نتونی مخش رو بزنی گفت اشتباه میکنی گفتم شک نکن نمیتونی بزنی گفت کی هست. خیلی کسه گفتم خیلییییییی گفت کیه گفتم یک زن گفت زن که رو شاخشه من گفتم ولی این فرق میکنه گفت برا من فرقی نیست میدونستم باید کاری کنم که تو لج بازی بیفته و کار رو انجام بده برا همین ۲ ساعت باهاش اول کل کل کردم بعد بهش گفتم شماره بدم اول گفت بده بعد گفت حالا کی هست گفتن زنم گفت برو بابا دیوانه گفتم بخدا میخوام امتحانش کنم عکسشو نشون دادم چون زنم کش خوبیه قبول کرد شماره رو گرفت و یک ماه ازم زمان خواست و شرط رو اینجور گذاشتیم که هر اس و هر صحبتی که باهاش میکنه من در جریان کامل باشم دوست داشتم مخ زنمو بزنه
یک دو هفته از جریان گذشت یک روز بهم زنگ زد رفتم دیدم بعله مهسا چراغ سبز رو بهش نشون داده گفتم باهاش قرار بزار گفت کجا گفتم خونتون گفت بیخیال گفتم باور کن میخوام امتحانش کنم ولی اگر این کاره نیستی بگو خندید اوکی داد
دقیقا دو روز بعد شب بهم زنگ زد و گفت فردا با زنت قرار گذاشتن باورم نمیشد گفت بعد چی کار کنم گفتم هیچی ببرش خونه بکنش دهنشو بگا جرش بده اگر میتونی نمیدونم چرا فیلم بازی میکرد و اولش قبول نمیکرد تا بالا خره اکی رو گرفتم و قرار شد موقع کردن ازش فیلم بگیره جوری که تو دو سه صحنه صورت مهسا کاملا معلوم باشه و فیلم رو برام بیاره.
صبح شد من از خونه رفتم بیرون و بهش زنگ زدم گفت ببین پشیمون نشی بعد از دستم ناراحت نشی ها گفتن کارتو بکن اگر میتونی ساعت ۱۱ قرار بود مهسا رو ببینه و ببرتش خونه دعا میکردم بتونه سیر بکنتش ساعت ۴ بود که تلفنم زنگ زد و دیدم وحیده گفتم چی شد گفت فیلم برات گرفتم میارم برات باورم نمیشد یعنی مهسا واقعا داده به وحید فلش رو برام اورد که یک فیلم نیم ساعته گرفته بود. و به من داد فیلم رو گرفتم رفتم تو کافی نت یواشکی چند تیکشو دیدم اوه درست میگفت کرده بودش.
فرداش بهش زنگ زدم اول جواب نداد بعد چند سریع زنگ زدن تل رو جواب داد گفت روم نمیشد باهات صحبت کنم گفتم بیخیال بیا ببینمت اومد سر قرار
با هم صحبت کردیم و ازش پرسیدم چطور بود گفت حرف نداشت گفت قدر زنتو بدون گفتم چرا گفت خوب کسیه خندم گرفت گفتم بابا چی شد تو که خدای کس بازی هستی گفت نه این فرق داشت خیلی لذت بردن گفتم چرا با خنده گفت خیلی تنگه و خوش فرم بدن خوبی داره از زیر دست من در میرفت برا اینکه بتونم بکنمش مجبور شدم دستاشو ببندم دو طرف تخت و تا ته بکنمش داشتم از شق درد میمردم که یک فکری به سرم زد گفتم وحید ازش خوشت اومده گفت اره گفتم میتونی باز بکنیش گفت اره گفتم اکی پس فردا باهاش تو خونتون قرار بزار و دوباره ببرش اما اینبار من تو خونتون باشم دوست دارم همه چیز رو ببینم
پس فردا شد و قرار رو گذاشته بودن وحید به من زنگ زد گفت ساعت ۱ میاد من بهش گفتم لباس سکسی تر بپوشه نا خدا گاه گقتم جوننننن خندید گفت چی شد گفتم میدونم برات چی میپوشه گفت چی گفتم بماند سورپرایز برات باشه ولی خیلی کس میشه من میرم دنبالش قبلش ساعت ۱۲ تو توی خونه ما باش رفتن و اون رفت دنبال مهسا بهش گفتم وحید من میرم تو اتاق لای در رو باز میزارم تو تو همین حال رو مبل بکنش منم از تو اتاق نگاه میکنم ولی چشماشو اینبار ببند قبول کرد و رفت.
ساعت ۱ اومدن و من سریع رفتم تو اتاق و در رو پیش کرده بودم و از لای در داشتم میدیدم مهسا مانتوش رو در اورد و اوه یک نیم تنه تا بالای نافش پوشیده بود با یک شاوارک کوتاه که قسمتی از کونش معلوم بود و چکمه های بلند تا بالای زانوش آرایش ملایم داشت و تو دل برو مهسا قدش ۱۷۵ وزنش ۵۵ مو مشکی موهای بلند و لخت چشمای کشیده عین ژاپنیا پاش از بالا تنش یکم بلند تر ساق و رون خوش فرم سینه های لیمویی کوچیک و سفت و باسن قلمبه سفت کوچیک ولی رو بدن قلمیش خیلی خود نماییی میکنه دیونه داشتم میشدم اینا لب بازی رو شروع کردن و وحید سریع معسا رو لخت کرد و خودش هم لخت شد و مهسا رو نشوند و خودش وایساده مهسا براش داشت ساک میزد و پشتش به در اتاق بود وحید چشماشو بست و گفت اینبار اینجوری اونم هیچی نگفت وحید فشار میداد تو دهن زنم و اونم چند بار سرفه کرد ولی ادامه داد و وحید کلی داشت حال میکرد در اتاق رو بیشتر باز کردم و با دست بهش اشاره کردم بکنش اونم نشست رو مبل مهسا رو نشوند رو کیرش چون تو حلق مهسا فرو کرده بود کیرش حسابی لیز بود فرو رفت تو مهسا اوز یک اخ گفت و تا ته کیر وحید رفت تو من رفتم بیرون و بی صدا رو میل رو برو که پشت مهسا بهش بود نشستم وحید مهسا رو بالا پایین میکرد و مهسا موهاش اشفته شده بود و اخ و اوخ میکرد وحید هم هی میگفت جون بکنمت من مهسا رو که تو بغل وحید داشت بالا پایین میشد میدیدم سینه های کوچیکش بالا پایین میپرید و اخ اوخ وحید اروم تر میگفت دیگه داشتم دیونه میشدم لباسامو در اوردم وحید چشماش ۴ تا شد گفتم سیس با دست بعد از تو جیبم یک کرم لیز کننده که خریده بودم رو نصفش رو خالی کردم رو کیرم که حسابی لیز لیز شده بود رفتم یولش جلو و به وحید اشاره کردم کونش رو در حال کردن تو بغلش باز کنه با سر گفت نه چشم قره براش رفتم که باز کرد حالا کیر وحید تو کس مهسا اخر شهوت و کون زنم باز جلوی من منم با یک کیر که رگاش هم زدهبود بیرون و لیز پشت اون بودم اها ۱ ساعت قبلش هم یک قرص ترامادول خوردم که ابم زود نیاد و ابروم پیش وحید نره کیرمو گرفتم و با فشار سریع فرو کردم تا ته تو سوراخ کون مهسا که ته ته رفت و مهسا یک جیغ بلند کشید و سعی کرد چشم بند رو برداره و بر داشت ما محکم از جلو و عقب داشتیم میکوبوندیم و مهسا اخ اه اه و سرش رو بر گر دوند دید منم مات شد و گریه کنون میزد به شونه وحید میگفت کثافت و گریه میکرد از درد و از دیدن من ما هم دو تایی پرسش کرده بودیم و نمیتونست از دستمون در بره جیغ زد ولم کنید من موهاشو عقب کشیدم گفتم جنده خانوم داری میدی خفه شو بزار ما کارمونو بکنیم گریه میکرد.
یک رب از کس و کون ما کردیمش تا آب وحید اومد تو کاندوم و منم ابن رو تا ته خالی کردم تو کون مهسا تموم شد از رو وحید بلند شد گریه کنون رفت کنار اتاق زانوهاشو بقل کرد داشت گریه میکرد و ناله و معلوم بود کونش درد گرفته چون هی دست بکونش میزد ببینه خون نمیاد جر نخورده و میگفت کثافتا رفتم از موهاش گرفتم گفتم جنده فیلمتو دارم میدم ۱۱۰ خفه شو گفت گه خوردم موهاشو کشیدم اوردمش جلو وحید گفتم خفه شو کاری که میگم رو بکن ساک بزن بدا آقا وحید از کوست خوشش میاد و زدم تو صورتش مجبورش کردن ساک بزنه از ترس فیلم که یک مقداریش رو تو تلفنم نشون دادم بهش شروع کرد به ساک زدن و گریه کنون کیر وحید تو دهنش میگفت گه خوردم به وحید گفتم دوست داری میگفت جون اره دیدم کیرش راست نمیکنه و شله رفتم ۱ دونه قرص سیندنافیل ۱۰۰ اوردن یکیش رو خودم خوردم یکیش هم دادم به وحید بکم گزشت گفتم وحید دوستی داری که کیرش کلفت باشه کلفتر از کیر تو گفت میخوای چه کار گفتم میخوام هیلی کلفت باشه زنمو جر بده میخوام جندش کنم از اون کیرا که ادم تو حسرت داشتنشو داشته باشی گفت اره یکی از دوستان اسمش علیه و ما براش دست میگیریم بهش میگیم علی خر کیر…
ادامه…
نوشته: افراشته