داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

آبجی کوچیکه

ساعت هفت و نیم صبح بود با یک لگد محکم به کمرم از خواب پریدم .خواهر دیوونه من بود دیگه طبق معمول از سرویس جا مونده بود و من باید می رسوندمش مدرسه.گفتم تو که کارت گیره مثل آدم باش حداقل ولی خب آدم بودن براش سخت بود.با همون چشم خواب آلود نذاشت دست و صورتم رو بشورم به بهونه این که خیلی دیرش شده همینجوری مجبورم کرد برسونمش.
اسم ها همگی مستعارن
از خودم و خانواده در این حد بگم که یه خانواده چهار نفره ایم من و سارا خواهرم که اون موقع 18 سالش بود و منم علی که 3 سالی ازش بزرگتر بودم و 21 ساله.مادرم مدیر یه پیش دبستانیه که کلا هر روز بجز روزای تعطیل از شیش و نیم صبح تا دو بعد از ظهر سر کاره و پدرمم که کارمنده همیشه سه و نیم چهار برمیگرده خونه.خودم بعد اینکه کنکور دادم و هیچ پخی نشدم رفتم تو بازار ارز دیجیتال که خدارو شکر اندازه خرجی خودم رو تا الان در آوردم.
از خواهرم سارا بگم که ته تغاری خونواده س لوس نونور که همیشه در حال اذیت کردن من و ناز کردن برای پدر مادرمه.
لباسامم که دیگه انگار همشو برای اون خریدم و خودم سهمی ازش ندارم و بعضی وقتا باید ازش اجازه بگیرم تا لباس خودمو از کمدش در بیارم.اینم بگم نسبت به سنش یه کم جا افتاده تره و رنگ پوست روشن و سفیدی داره. تو خونه معمولا تیشرت یا تاپ و شلوارک گشاد میپوشه تا قبل این موضوع هم هیچوقت تمایلی بهش نداشتم چون خواهرم بود خیلی خیلی دوسش داشتم با اینکه آبمون هیچوقت تو یه جوب نمی رفت.
این ماجرا برمیگرده به دو سه سال پیش که اون بالا سن اون موقع من رو نوشتم.
ساعت دە و نیم یازدە بود کە رفتە بودم نون بگیرم چون تا بعد از ظهر کسی خونه نبود اکثرا مجبور بودم خودم یه چی درست کنم بخورم.رسیدم خونه اصلا به جا کفشی توجه نکردم و رفتم تو دیدم تو اتاق یه صداهایی میان مثل صدای زیپ کیف و به هم خوردن وسایل.یکم ترسیدم گفتم کی می تونه باشه سارا که مدرسه س و پدر و مادرمم که سر کار .رفتم جلو دیدم که سارا لخت مادر زاد تو اتاق و داره میره حموم بدنش رو دیدم خشکم زد و با خودم گفتم دارم درست میبینم این ساراست که انقدر بزرگ شده اصلا کی وقت کرده انقد بدن نازی درست کنه؟ تو فکر رفته بودم که با جیغ تند سارا به سرعت از اتاق پریدم بیرون و با عصبانیت فریاد زد به چی نگاه میکنی بیشعور خواهرتم.منم حق به جانب داد زدم تو که الان باید مدرسه باشی خونه چه غلطی میکنی نباید یه خبری چیزی بده که گفت زنگ آخر کلاسشون تشکیل نشده و زنگ قبلیشم که ورزش بوده نمونده و برگشته خونه.
خلاصه رفت حموم و منم تا اون اومد بیرو یکم گوجه و قیمه رو باهم سرخ کردم و سفره رو چیدم . وقتی اومد بیرون همش چپ چپ نگاه میکرد و هنوز عصبانی بود ولی چون نمی تونست از سیر شدن شکمش بگذره اومد سر سفره و از منم بیشتر خورد آخرش هم گفت که این چه کوفتی بود درست کردی شور و بی مزه دستت بشکنه و رفت تو اتاقش.
تو اون مدت همش به بدنش فکر میکردم و زورم شهوتم نمی رسید و خواهر برادری رو فراموش کرده بودم . یه چایی دستم گرفتم و براش بردم به اتاقش .اینبار در زدم و به شوخی گفتم اگه لخت نیستی لخت کن که میخوام بیام تو برات چایی آوردم که گفت مسخره بیا گه نخور.بی ادب هم بودا با اینکه کوچیک تر بود ولی پر رو بود.رفتم تو چایی رو گذاشتم رو میز کامپیوترش و خودمم رو تختش رو به روش نشستم.خونه مون سه خواب دارم و اتاق خوابمونم از هم جداست .اتاق خوابمون از زمین تا آسمون با هم فرق میکنه دختره لوس هرچی گفته بود براش خریدن. یه کم بود که نشسته بودم که گفت چرا نمیری بیرون به چی نگاه میکنی مگه آدم ندیدی.شروع کردم به اذیت کردنش و ازش پرسیدم عجب بدنی داریا کلک کی وقت کردی انقد بزرگ شی که مثل یه کفتار عصبانی اومد سمتم گفت احمق خواهرتم چطور روت میشه از این حرفا بزنی .منم گفتم که چیزی نگفتم و رفتم تو اتاق خودم و همش به بدن سارا و اون سینه های خوش فرم و بدن بی موش فکر میکردم .فک کنم سایز سینه ش ۶۹ بود چون خیلی بزرگ نبود ولی خوش فرمی اونو سفیدی بدنش خیلی چشمم رو گرفته بود و داشتم با تصور کردنش کیرم رو می مالیدم
که مثل دیوونه ها اومد تو اتاقم که طبق معمول یکی از لباسامو برداره .چون عصبانیشم کرده بودم باید دو سه تا بر می داشت.وقتی اومد من داشتم از زیر پتو کیرم رو می مالوندم که دید و من بد جور جا خوردم .گفت که داری چه غلطی میکنی اون زیر .سریع اومد و پتو رو ازروم برداشت و چشمش به کیر شق شدم از رو شلوار افتاد .گفت خاک بر سرت نکننه تو بی شعور داری با … نزاشتم حرفش رو تموم کنه گفتم چیه خب کاری نکردم تازه خواهر و برادر هم هستیم این چیزا نباید بینمون باشه.
یکم شل شد و تو فکر رفت و بهش گفتم بشینه.یه نگاه به کیرم کرد و گفت این همیشه همینجوریه گفتم چجوری گفت چطور شلوار میپوشین که با خنده بهش گفتم اون موقع می خوابه اینجوری نمیمونه. کم کم دیدم اونم بدش نمیاد و احساس کردم اگه پا پیش بزارم اونم راضیه.بهش گفتم داره میخوابه میخوای بهش دست بزنی با دستای تو دوباره بلند شه.چیزی نگفت گفتم خجالت نکش من و تو خواهر برادریم هر اتفاقی بیفته تا ابد بین خودمون میمونه.دیدم داره دستش رو کم کم داره تکون میده و بلند میکنه ولی روش نمیشه که سریع دستش رو .گرفتم گذاشتم رو کیرم و گفتم دیدی کاری نداشت.بهش گفتم یکم بمالتش که شروع و کرد و کیرم تو دستاش کم کم بلند شد .دستش رو گرفتم ورش داشتم و شلوارم رو کشیدم پایین و کیر شق شدم تندی زد بیرون دیدم که سارا خشکش زد و بعد از چند ثانیه گفت دقیق مثل تو فیلماست.بلههه دیگه بهش گفتم چشم روشن فیلم هم نگاه کردی پس(خودم میدونستم چند باری صدای فیلم رو از اتاقش شنیده بودم ولی چیزی بهش نگفته بودم) دیدم خندید و سرش رو انداخت پایین.ازش پرسیدم خب حالا میشه بگی تو فیلما چیکار میکنه خانومه؟بعد یه مکث این بار خودش دستش رو گذاشت رو کیرم و بعد اینکه یه کم دیگه مالوندش سرش رو رو به کیرم خم کرد و سر کیرم رو انداخت دهنش و کم کم شروع کرد به ساک زدن برام.خیلی بلد نبود و همش کیرم رو دندون میزد .داشت ساک میزد که صدای در اومد و مادرم برگشت خونه سریع خودش رو جم و جور کرد و رفت اتاق خودش و منم خودم رو زدم به خواب و پتو رو کشیدم رو خودم.اون روز زیاد چشم تو چشم هم نمی شدیم. یه جورایی از کاری که کرده بودیم پشیمون بودیم ولی اتفاقی بود که افتاده بود و مثل اینکه هم من و هم سارا دوست داشتیم ادامه ش بدیم و همش دنبال فرصتی بودم که دوباره بهش نزدیک بشم .چند روزی از اون ماجرا گذشته بود و یه شب پدر و مادرم تصمیم گرفتن برن خونه عموم من گفتم نمیام سرم درد میکنه که دیدم سارا هم گفتم منم فردا امتحان دارم خونه می مونم.تو دلم گفتم چی بهتر از این فرصت انگار سارا هم واسه همین خونه مونده.همین که پدر مادرم از خونه رفتن بدون معطلی رفتم سراغ اتاق سارا یواش در رو باز کردم رفتم تو که دیدم سریع سارا پاشد بهم نگاه کرد.اون از من حشری تر بود دوید سمتم و بغلم کرد گفت یه امشب رو خواهر و داداش نباشیم. اینو که گفتم یکم از بغلم دورش کردم شروع کردم به بوسیدن لب صورتی و گوشتیش.چند دقیقه ای با لبش بازی کردم می رفتم سراغ گردنش و دوباره میومدم لبش رو می بوسیدم.بردمش عقب و کمکش کردم رو تخت بخوابه و منم رفتم سراغ لباسام که درشون بیارم گه دیدم بعد اینکه تیشرتم رو در آوردم اونم تیشرتش رو در آورد.سوتین نبسته بود و سینه های خوشگلشو با دستم ناز میکردم و بهش نگاه میکردم .با اینکه خیلی بزرگ نبود ولی خیلی نرم و خوش فرم بود .رو تخت نشست و و با دستاش اومد سمت شلوارم و منم کمکش کردم درش بیاره .کیر شق شدم رو با دستش گرفت و شروع کرد به مالوندش بعد یه کم موهاش رو با دستم مثل فیلما یه جا جم کردم و گرفتم و سرش رو آوردم جلو کیرم رو کردم دهنش گفتم فدات بشم سعی کن دندونت نخوره .اینبار یکم حرفه ای تر شده بود و بهتر ساک میزد انقدر خوب که تو آسمون ها سیر میکردم.
کیرم رو در آوردم و درازش کردم رو تخت و خودم رو انداختم روش و بعد از کمی بوسیدن ابش رفتم سراغ سینه هاش و به نوبت هم میمالوندم هم میخوردم لذتش تموم نمی شد خودش هم به نفس نفس زدن افتاده بود.
رو خط شکمش کم کم میرفتم پایین و با زبونم لیس میزدم.کیرم که به کسش میخورد قشنگ شق درد گرفتم بودم داشت همونجا آبم میومد که خدا رو شکر کنترلش کردم.دستم رو بردم سمت شلوارش که یکم ترسید ولی بهش گفتم که نترسه من آسیبی به پردش نمیزنم و حواسم به همه چی هست.شلوارش رو کشیدم پایین و کلا از پاش درش آوردم.
وای چه چیزی به چشمم خود عجب رونای نرم و سفیدی عجب کس صورتی و دست نخورده و بی مویی .از نوک پنجش شروع کردم به لیس زدن و خوردن و لذت واقعی از زانو به به بعدش شروع میشد .هرزگاهی نمیتونستم جلو خودم رو بگیرم به رونش یه گاز های ریزی میزدم و جیغش بلند میشد تا این که رسیدم به اصل ماجرا یعنی کس خوردنیش.
پاهاش رو از هم کمی باز تر کردن و شروع کردم به خوردن اطراف کسش که دیدم آه و نالش بلند شد و داشت نهایت لذت رو می برد.زبونم رو آوردم رو کسش و داشتم با زبون کصش رو می کردم .قشنگ مزه کنسرو ماهی میداد ولی خیلی لذت بخش بود.یه چند دقیقه ای فقط کسش رو می خوردم و سیر نمی شدم.
بهش گفتم کسش رو نمیکنم چون احتمال زدن پردش بود و دوست نداشتم خواهرم به دست من بدبخت بشه ولی باید از پشت تا جایی که میتونی بهم بدی .اولش یکم تردید داشت ولی گفت یجوری باشه که دردم نگیره و منم گفتم چشم ولی قبلش بلند شو باید یه کار دیگه ای بکنیم بلند شد و روبه روم وایساد و کیرم رو گرفتم آوردم رو چاک کسش و با کیرم کسش رو می خاروندم
گرمی کسش برای ارضا کردنم کافی بود ولی خب میخواستم از پشت بکنمش و زیادم فرصت نداشتیم که بخوایم یه راند دیگه داشته باشیم.کیرم رو کردم زیر کس و لای دو تا پاش و آروم جلو عقب می کردم و همزمان لب میگرفتیم و گردن و سینه هاش رو می خوردم.
اومدم عقب و ازش پرسیدم کرم یا وازلینی چیزی داری که رفت کرمش رو آورد و بهش گفتم که کون سفیدش رو قلمبه کنه و حالت سگی رو تختش بشینه.دو تا بوس به لپای کونش زدم و یه سیلی بهش زدم کرم رو آوردم در کونش رو قشنگ چرب کردم ولی به کیر خودم نزدم.رفتم جلو و کیرم رو می سابوندم به چاک کونش و لای کسش هم می بردم که حشرش زد بالا گفت علی زود باش بکن و گفتم ای به چشم .آروم سر کیرم رو کردم تو کونش انقد تنگ بود که به زور میرفت.یه آخ تندی گفت و لی با آروم آروم جلو عقب کردن من کم کم کونش جا باز کرد و دردش به لذت تبدیل شد منم که نگم بعد یه عمر جق زدن داشتم یه حال حسابی می بردم . داشت آبم میومد که کیرم رو در آوردم و آبم همش ریخت رو کمر و اطراف کونش‌. رفتم یه دستمال آوردم و آبم رو از بدنش پاک کردم.
اون شب اولین و آخرین سکس من با سارا بود چون هردومون خیلی طول کشید با این وضع کنار بیایم فکر می کردم اگه اون کار رو انجام بدم خوشحال میشم بعد تنها چیزی که موند برامون پشیمونی بود.
امیدوارم لذت برده باشین‌.

نوشته: ♤ ALI ♤

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها